رود زرد سادات ( سادات میر سالاری )

این وبلاگ جهت آشنایی کلیه برادران سادات میرسالاری و جهت اطلاع از محل زندگی یکدیگر میباشد

تالیفات 

مؤسسه فرهنگی پژوهشی شجره ی طیبه ی طوبی ( سید علی موسوی نژاد سوق )

 

 

سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری ) سید علی موسوی نژاد سوق ( باکت وشوار )

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: سه شنبه 15 / 7 / 1397برچسب:رودزرد , هفتکل , آبلشکر , ایذه سوق , امامزاده میرسالار, سادات ,امامزاده , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

کتاب شجره طیبه . در اساب سلسله سادات موسوی در ایران ابو عمران موسی میرسالار ( ع ) . سادات امام زاده میر سالار (ع) 

تالیف سید علی موسوی نژاد سوق می باشد . 

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: سه شنبه 15 / 7 / 1397برچسب:رودزرد , هفتکل , آبلشکر , ایذه سوق , امامزاده میرسالار, سادات ,امامزاده , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

آموزش گوشی هوشمند و تبلت

با راه‌های باسیم و بی‌سیم اتصال گوشی و تبلت و لپ‌تاپ به تلویزیون آشنا شویم

رسول  شیری
نویسنده: رسول شیری
لطفا کمی صبر کنید...
یکشنبه, ۱۷ آذر ۹۲ ساعت ۱۴:۳۰
با راه‌های باسیم و بی‌سیم اتصال گوشی و تبلت و لپ‌تاپ به تلویزیون آشنا شویم

راه‌های مختلفی برای به اشتراک‌گذاری آنچه روی صفحه نمایش ابزار شما مشاهده می‌شود، وجود دارد. در حالت کلی می‌توان تمام راه‌های ممکن را به دو دسته‌ی با سیم و بدون سیم تقسیم کرد. رابط‌ها و نرم‌افزارهای مختلفی برای استفاده از روش‌های متنوع وجود دارد که در ادامه‌ی مطلب به بررسی آن می‌پردازیم. با ما باشید.

برای اینکه بتوان صفحه‌نمایش گوشی، تبلت و نوت‌بوک را روی یک صفحه‌ی بزرگ تصویر کرد، وسایل مختلفی وجود دارد. شاید بخواهید روی یک تلویزیون HDTV به قطر 60 اینچ تصویری که در تبلت می‌بینید را بزرگ‌تر مشاهده کنید. خوشبختانه برای این کار راه‌های مختلفی وجود دارد که برخی با استفاده از کابل است و برخی بدون استفاده از سیم. اما برای استفاده از هر روش باید ورودی‌ها و خروجی‌های لازم در وسایل الکترونیکی شما وجود داشته باشد، این موضوع مخصوصاً در مورد اتصال بی‌سیم مصداق دارد. در ابتدا روش‌های با سیم را بررسی می‌کنیم.

روش‌های باسیم برای انتقال تصاویر

در گذشته برای به اشتراک گذاشتن صفحه‌نمایش از طریق سیم، مراحل و تنظیمات پیچیده بود ولی حالا همه چیز به سادگی انجام می‌شود و تنها مسأله در اختیار داشتن کابل مناسب است.

کابل HDMI

اگر کامپیوتر شما که ممکن است به صورت دسکتاپ یا لپ‌تاپ باشد، دارای خروجی HDMI است و از طرفی تلویزیون یا نمایشگر شما همین ورودی را دارد، می‌توانید از کابل HDMI استفاده کنید و به صورت هم‌زمان سیگنال ویدیو و صدا را از طریق آن انتقال دهید. استفاده از HDMI بسیار ساده است و انجام تنظیمات در کامپیوتر بسیار کوتاه، درست به همین علت است که استاندارد HDMI بسیار عمومی و متداول شده است.wired-and-wireless-ways-to-share-displays-2

علاوه بر کامپیوترها، در برخی تبلت‌ها مثل سرفیس 2 مایکروسافت یک پورت کوچک به نام mini-HDMI وجود دارد که برای استفاده از آن به کابل تبدیل mini-HDMI به HDMI نیاز داریم.

برخی تبلت‌ها خروجی HDMI ندارند، چه به صورت بزرگ و چه به صورت مینی، لذا راه حل دیگری را مطرح می‌کنیم. استفاده از آداپتور MHL برای تبدیل خروجی microUSB به HDMI در محصولاتی که دارای microUSB باشند هم جوابگوی نیاز ماست، اما توجه کنید که این استاندارد و روش استفاده از USB در سال‌های اخیر تدریجاً گسترش یافته و هنوز تمام گوشی‌ها و تبلت‌ها از این روش پشتیبانی نمی‌کنند. قیمت یک آداپتور MHL برای تبدیل USB به HDMI در حال حاضر حدود 50 هزار تومان است، البته در مورد برندهای معتبر قیمت بالاتر از این مقدار می‌باشد. بنابراین اگر گوشی و یا تبلت جدیدی دارید، از این مبدل استفاده کنید. توجه کنید این آداپتور را در بازار ایران بیشتر به نام مبدل microUSB به HDMI می‌شناسند.

کابل مبدل HDMI اپل برای محصولات اپل

برای اتصال آیفون‌ها، آیپدها و آیپادهای اپل به وسایلی که ورودی HDMI دارند، باید از کابل اختصاصی اپل استفاده کنید.wired-and-wireless-ways-to-share-displays-3

;ابل قدیمی 30-pin-to-HDMI یا تبدیل 30 پین به HDMI اپل در حال حاضر حدود 40 دلار قیمت دارد و کابل جدیدتری که اپل معرفی کرده، Lightning-to-HDMI نام دارد و قیمت آن 50 دلار است.

کابل VGA

wired-and-wireless-ways-to-share-displays-12

بسته به نیاز شما، ممکن است استفاده از کابل HDMI امکان‌پذیر نباشد. ورودی دیگری که در اکثر تلویزیون‌های پیشرفته وجود دارد، VGA است. این پورت قدیمی انتقال سیگنال صدا را پشتیبانی نمی‌کند، اما مسأله‌ی انتقال سیگنال ویدیو را تا حدی حل می‌کند.

برای انتقال صدا می‌توانید از یک کابل اضافی استفاده کنید و صدا را از خروجی‌ کامپیوتر، لپ‌تاپ یا تبلت که ممکن است خروجی هدفون باشد، به ورودی تلویزیون منتقل کنید. بنابراین ممکن است به یک کابل RCA و آداپتور آن نیاز داشته باشید اما به هر حال انتقال صدا امکان‌پذیر است.

کابل DVI

wired-and-wireless-ways-to-share-displays-13Digital Video Interface یا واسط ویدیوی دیجیتال هم در کامپیوترها و تلویزیون‌های HDTV قدیمی‌تر متداول بوده و می‌توان برای اتصال وسایل مختلف از آن استفاده کرد. حتی اگر تلویزیون شما این ورودی را ندارد، باز هم می‌توانید از کابل تبدیلی استفاده کنید که یک سر آن DVI است و انتهای دیگر به شکل HDMI است.

DVI از جنبه‌های مختلف عملکردی به VGA شباهت دارد و سیگنال صدا را انتقال نمی‌دهد. بنابراین در این روش هم به یک کابل دیگر برای انتقال صدا نیاز پیدا می‌کنید.

S-Video

wired-and-wireless-ways-to-share-displays-4این پورت یا کانکتور گردی که ممکن است بین 4 تا 9 پین داشته باشد، مشخص می‌شود. S-Video محدودیت‌های بیشتری دارد و یک پورت آنالوگ است که از محتوای HD یا رزولوشن بالا پشتیبانی نمی‌کند. سیگنال صدا نیز از طریق آن منتقل نمی‌شود. به هر حال اگر کابل‌ها و مبدل‌های مناسب را تهیه کنید، باز هم قابل استفاده است. به عنوان مثل اگر خروجی RCA روی سخت‌افزار شما وجود دارد، کافی است کابل تبدیل S-Video به RCA را تهیه کرد و در مورد صدا هم از روش‌هایی که در مورد کابل VGA و DVI بیان شد، استفاده کنید.

در مجموع می‌توان گفت که S-Video یک استاندارد از رده خارج است و تقریباً هیچ لپ‌تاپی با این پورت در بازار موجود نیست. البته VGA هم کم‌کم کناز گذاشته می‌شود چرا که حجیم است و سازندگان برای جا دادن آن با مشکلاتی روبرو هستند.

روش‌های بی‌سیم

اتصال بی‌سیم کامپیوتر، تبلت یا گوشی به تلویزیون و سایر نمایشگرها کمی پیچیده‌تر از روش‌های با سیم است. استانداردها و محدودیت‌های مختلفی پیش روی شما قرار می‌گیرد ولیکن انجام این نوع اتصال غیر ممکن نیست. بسته به این که چه تلویزیونی داشته باشید و تنظیمات آن چطور باشد، روش‌های مختلفی برای اتصال بی‌سیم وجود دارد که به بررسی آن می‌پردازیم.

WiDi

منظور از WiDi که اینتل مخترع آن است، Wireless Display یا نمایشگر بی‌سیم است. تکنولوژی خاصی برای پخش ویدیوهای فول‌اچ‌دی یا 1080p و در کنار آن صدای با کیفیت از طریق تلویزیون‌های اچ‌دی یا HDTV، نیازی به کابل و سیم‌های دست و پا گیر نیست. این نحوه‌ی ارتباط از طریق Wi-Fi Direct انجام می‌شود. به کمک وای‌فای دایرکت می‌توان وسایلی که چنین ارتباطی را پشتیبانی می‌کنند، بدون نیاز به شبکه‌ی بی‌سیم Wi-Fi به هم وصل کرد.wired-and-wireless-ways-to-share-displays-5

خوشبختانه این استاندارد در سال‌های اخیر توسط سازندگان مختلفی مورد استفاده قرار گرفته و وسایل مختلفی با این قابلیت روانه‌ی بازار شده‌اند. حتی روی بسته‌بندی برخی وسایل لوگوی این استاندارد نیز به چشم می‌خورد.

معمولاً برای استفاده از WiDi به گیرنده‌ی آن نیاز است، این گیرنده به صورت جدا نیز فروخته می‌شود و می‌توان از طریق پورت HDMI آن را به تلویزیون متصل کرد. وسایلی که دارای WiDi نسخه‌ی 3.5 به بعد باشند، با گیرنده‌ی Miracast که در ادامه معرفی می‌شود نیز سازگارند. بیشتر تلویزیون‌های جدید سونی، ال‌جی و سامسونگ قابلیت دریافت Miracast را دارند و لذا به گیرنده‌ی جدا نیازی ندارند. اما یک مشکل دیگر نیز وجود دارد و آن ناهماهنگی و درست متصل نشدن برخی وسایل به همدیگر است که در ادامه در مورد آن بحث می‌کنیم.

wired-and-wireless-ways-to-share-display-10

Miracast

میراکَست به اعتقاد بسیاری برای رقابت با AirPlay اپل معرفی شده و قصد نابودی آن را دارد! میراکست در ابزارهای اندرویدی که از نسخه‌ی 4.2 به بعد این سیستم عامل برخوردار باشد، قابل استفاده است. در ویندوز 8.1 هم از این استاندارد پشتیبانی شده است. در حقیقت برای معرفی این قابلیت اندرویدی‌ها می‌توان با لغات بازی کرد و آن را این گونه معرفی کرد: میراکست هر آنچه روی صفحه نمایش ابزار اندرویدی باشد را بازتاب کرده و از طریق تلویزیون‌های اچ‌دی با رزولوشن 1080p و صدای 5.1 پخش می‌کند.wired-and-wireless-ways-to-share-displays-6

همان‌طور که گفته شد، میراکست روی وای‌فای دایرکت نیز کار می‌کند. برای استفاده از آن باید یا تلویزیون اچ‌دی دارای این قابلیت باشد و یا دانگل خاصی که به تلویزیون متصل می‌شود را جدا تهیه کرد.

مشکل بزرگ میراکست این است که سازندگان به شکل نامنسجم از آن استفاده کرده‌اند. مثلاً ال‌جی نام آن را Smart Share گذاشته و سامسونگ از عنوان AllShare استفاده می‌کند، و موضوع وقتی بدتر می‌شود که مثلاً بخواهید با یک گوشی هوشمند سامسونگ به یک تلویزیون اچ‌دی ال‌جی متصل شوید! معمولاً این ارتباط به درستی برقرار نمی‌شود. متأسفانه در مورد وسایلی که سایر سازندگان تولید می‌کنند هم این مشکل ناهماهنگی و انسجام وجود دارد.

عجیب است که یک استاندارد در عمل تا این حد از هم گسیخته اجرا شده باشد. نام‌گذاری میراکست در عمل متحول شده و ابزارهای مختلف اندرویدی و ویندوزی با هم سازگاری کامل ندارند.

wired-and-wireless-ways-to-share-displays-9

ممکن است تصور کرده باشید که ایکس‌باکس وان هم می‌توان به عنوان گیرنده‌ی میراکست عمل کند ولی این تصور در عمل چندان موفق نمی‌شود، به عبارت دیگر اگر با استفاده از یک گوشی یا تبلت ویندوز 8.1 سعی در برقرار ارتباط از طریق میراکست کنید، ممکن است ایکس باکس وان هیچ پاسخی به شما ندهد.

مشکل دیگر این است که با میراکست می‌توان تمام ویدیو و آنچه روی صفحه نمایش است را در تلویزیون مشاهده کرد و این یعنی کلیدهای کنترلی برای پخش فیلم و جلو و عقب کردن آن، همگی روی تلویزیون نمایش داده می‌شوند. چیزی که در مورد AirPlay اپل مصداق ندارد.

AirPlay اپل

اگر گوشی آیفون 4s و مدل‌های بعدی،تبلت آیپد 2 و جدیدتر، آیپد مینی، نسل پنجم مالتی‌مدیا پلیر آیپاد تاچ و یا مک‌بوک‌های سال 2011 به بعد را دارید، می‌توانید این وسایل را به صورت بی سیم به تلویزیون متصل کنید. این اتصال ساده است و به یک Apple TV که حدود 99 دلار قیمت دارد، نیاز است.

wired-and-wireless-ways-to-share-displays-14

می‌توانید ویدیویی را در نرم‌افزاری باز کنید و آن را به صورت بزرگ در تلویزیون ببینید. در مورد آیپد هم با اجرای یک بازی، می‌توان آن را روی تلویزیون ادامه داد.wired-and-wireless-ways-to-share-displays-7

جنبه‌ی مثبت این اتصال این است که توانمندی اپل و ابزارهای قدیمی‌اش را نشان می‌دهد و جنبه‌ی منفی آن این است که تنها در مورد محصولات اپل کاربرد دارد. استاندارد ایر‌پلی اپل به اندازه‌ای هوشمند است که اگر به عنوان مثل مشغول تماشای فیلمی هستید، می‌توانید از گوشی به عنوان کنترل استفاده کنید و صحنه را جلو و عقب ببرید. در این صورت روی تلویزیون کلیدهای جلو و عقب و غیره نمایش داده نمی‌شود اما روی گوشی یا تبلت به تصویر کشیده می‌شود.

Chromecast

یک راه حل گوگلی دیگر، کروم‌کست نام دارد. دانگلی که 35 دلار قیمت دارد و مثل دانگل WiDi به ورودی HDMI تلویزیون متصل می‌شود.

با نگاهی به تاریخچه‌ی محصولات گوگلی به قول گوگل در سال 2012 می‌رسیم. هم‌زمان با رونمایی از نکسوس 4، گوگل قول داده بود که یک دانگل ارزان برای استفاده از میراکست معرفی کند. این قول گوگل یک سال بعد به واقعیت تبدیل شد. اما گوگل از میراکست استفاده نکرد بلکه سراغ پروتکلی به نام DIAL رفت که بعداً در مورد آن صحبت می‌کنیم.

wired-and-wireless-ways-to-share-displays-10

دانگل کروم‌کست در مورد ویندوز، اپل و اندروید کاربرد دارد و به بیان دیگر یک راه حل عمومی برای هر نوع ابزاری است. تنها کاری که باید کرد، اتصال دانگل به شبکه‌ی Wi-Fi خانگی است. روش کار در دو عبارت خلاصه می‌شود: Discover یا کشف و سپس Launch یا اجرا. به عنوان مثل توسط یک نرم‌افزار در اینترنت جست‌و‌جو کرده و پس از انتخاب محتوا، با استفاده از کروم‌کست آن را در تلویزیون تماشا می‌کنیم.

در حال حاضر برای استفاده از این دانگل نرم‌افزارهای زیادی وجود دارد. به عنوان مثل Netflix، TouTube، Hulu Plus، Pandora، Google Play و تب‌های مرورگر Google Chrome همگی با دانگل کروم‌کست هماهنگی دارند. مخصوصاً مرورگر کروم که به کمک این دانگل، محیط سرگرمی شما را به محیط کاری تبدیل می‌کند. گوگل درایو را هم در کنار مرورگر گوگل قرار دهید تا از قابلیت‌های اینترنتی مدیریت اسناد آفیس بهره‌مند شوید.

HDMI وایرلس

کیت‌های HDMI وایرلس یا بی سیم زیادی در بازار وجود دارد که برای ارسال سیگنال HDMI به تلویزیون به صورت بی سیم مناسبند. هزینه‌ی این کیت‌ها بین 125 تا 200 دلار است و سازندگانی مثل HP و Logear مشغول تولید آن هستند.

برای استفاده از چنین کیت‌هایی باید گیرنده را به تلویزیون و فرستنده را به کامپیوتر خود متصل کنید. راه حل خوبی است ولی توجه کنید که باید فضای لازم جهت اتصال قطعات فرستند و گیرنده را مهیا کرده باشید.

سایر استانداردها

متأسفانه استانداردهای اتصال بی سیم نمایشگر امروزه بسیار متنوع و پراکنده شده‌اند و علاوه بر موارد بررسی شده، راه حل‌های زیادی وجود دارد. برخی از این استانداردها ممکن است فعلاً مطرح و متداول نباشند ولی روزی بالاخره بر رقبا غلبه کرده و استاندارد اصلی اتصال بی سیم نمایشگر شوند. لذا سایر استانداردها هم بی اهمیت نیستند.

مثلاً DIAL مخفف DIscover And Launch یکی از استانداردهای خوب است که توسط گوگل، سونی، TiVo، ال‌جی و چند کمپانی دیگر پشتیبانی می‌شود. در حقیقت گوگل کروم‌کست برگرفته از DIAL است. گوگل تصمیم گرفته که کاربرد کروم‌کست را از محدوده‌ی سینمای خانگی خارج کرده و استفاده از آن را به ابزارهای بیشتری گسترش دهد که قبلاً در مورد کاربردهای احتمالی آن سخن گفتیم.

استاندارد Qualcomm AllPlay هم یک راه حل دیگر است که کوآلکام آن را به صورت متن‌باز عرضه کرده و نسبت به ایرپلی اپل، کلی‌تر است. البته این استاندارد هنوز 4 ماهه است و به زودی در محصولات سال 2014 از آن استفاده خواهد شد.

DLNA

این مورد یک روش نیست بلکه نام یک سازمان است. هدف این سازمان ایجاد دنیایی از وسایل الکترونیکی متصل به هم است. کافی است هر وسیله به دیگری متصل شود تا بتوان محتوا را روی آن پخش کرد.wired-and-wireless-ways-to-share-displays-7

مثلاً شما روی کامپیوتر خود یک ویدیو را با استفاده از ویندوز میدیا پلیر باز می‌کنید و با استفاده از گزینه‌ی Play To، آن را روی گیرنده‌ی صدا و تصویری که به تلویزیون متصل است، پخش می‌کنید. مثلاً یک کنسول بازی متصل به تلویزیون. در مورد وسایل سازگار با DLNA نگران نباشید چرا که به کمک شبکه خود را در منوی Play To تبلیغ می‌کنند تا به راحتی آنها را پیدا کنید.

wired-and-wireless-ways-to-share-displays-11

DLNA مخفف Digital Living Network Alliance به معنی اتحاد شبکه‌ی وسایل دیجیتال است و حدود 10 سال قدمت دارد. سونی این اتحادیه را کلید زد ولی سریعاً HP، اینتل، موتورولا، مایکروسافت، سامسونگ، ال‌جی و پاناسونیک به آن پیوستند. تقریباً تمام سازندگان در آن حضور دارند البته به غیر از اپل.

اعضای اتحادیه‌ی DLNA توافق کرده‌اند که وسایلی بسازند که همگی به واسطه‌ی یک شبکه‌ی Wi-Fi مرکزی، به خوبی با هم کار کنند. حتی یک استاندارد زیرمجموعه به نام DLNA Premium Video برای پخش ویدیو از طریق شبکه نیز تصویب شده است. ولی در مورد محتوای آنلاین مثل Netflix یا YouTube، پخش استریم صوتی از سرویس‌های آنلاین یا مثلاً نمایش دستاپ نمی‌توان از DLNA استفاده کرد.

دو نکته‌ی مهم

تلویزیون‌های اچ‌دی معمولاً رزولوشن 1920 در 1080 پیکسلی دارند ولیکن ابزارهایی مثل گوشی و تبلت و لپ‌تاپ، همگی یک رزولوشن خاص ندارند. لذا پس از اتصال با سیم یا بدون سیم، باید فرمت ویدیو کمی تغییر کند. برخی از روش‌ها مثل میراکست، به صورت خودکار تنظیمات را برای شما انجام می‌دهند ولیکن برخی دیگر به تنظیمات بیشتر نیاز دارد.

علاوه بر موضوع فرمت ویدیو، قوانین مربوط به کپی‌رایت یعنی DRM و محدودیت کپی، در پخش ویدیو مشکل ایجاد می‌کنند. البته برخی کمپانی‌ها تدریجاً محدودیت‌ها را کمتر کرده‌اند. مثلاً اپل اخیراً پخش محتوای HBO Go از طریق ایرپلی را آزاد کرده است ولیکن مشکل کم و بیش پابرجاست. برخی نرم‌افزارها مثل پاورپوینت و اکسل هم بعید است با مشکل کپی‌رایت مواجه شوند و محدودیت خاصی وجود ندارد.

 

مقاله های مرتبط

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: شنبه 4 / 8 / 1395برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , قم , بردخیمه , پگین , ابولفارس , , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

سالگرد در گذشت مرحوم سید علی علیزاده از نوادگان  بزرگخاندان مرحوم سید عیسی علیزاده  ( از سادات میرسالاری رودزرد سادات ) ساکن اهواز 

 

 

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: سه شنبه 17 / 7 / 1395برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , قم , بردخیمه , پگین , ابولفارس , , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 


شناخت سادات

در کشور پهناور ايران از قديم خاندان هاي سادات وجود داشتند . گروهي از ميان آنها به مقامات علمي رسيدند ، به گونه اي که در عصر و زمان خود به شهرت به سزايي نايل آمده و آوازه آنها در اقصي نقاط و حتي جهان پيچيد .
درباره خاندان هاي سادات اگر چه به صورت پراکنده و در لابه لاي کتابها مطالبي آمده است . ولي به صورت مدون در جايي ديده نشد . در اينجا ضمن بيان دو مقدمه ضروري يعني خاندان و سيد ، به سير تاريخي مهاجرت سادات به ايران و شاخه ها ي اصلي سادات موجود در ايران و نیز سادات معروف در دیگر نقاط جهان پرداخته مي شود .
خاندان
خاندان (Extenden Family) در لغت به معناي تبار ، قبيله و دودمان است و در اصطلاح به چند خانواده وابسته به هم گويند که در تمام آنها وابستگي از طريق پدر است.
مترادف خاندان در زبان عربي آل مي باشد . ريشه آل از اهل است. آل در اصطلاح جز به شرفا و اعلام و زعماي قوم و طائفه اطلاق نمي.گردد و مقيد به زمان و مکان هم نيست.
خاندان ها به طور کلي بر حسب منطقه جغرافيايي ، نژاد ، دين و وابستگي طبقاتي، تقسيمات متفاوت دارند. خاندان.هاي ايراني نيز بر حسب مذهب ، نسب ، نژاد و جايگاه اجتماعي به انواع گوناگون تقسيم مي. شوند:شيعي و غير شيعي ، سادات و غير سادات ، فارس و غير فارس ، سلاطين و غير سلاطين ، اصيل و غير اصيل ، علمي و غير علمي از جمله انواع خاندان هاي کشور ايران است.
آثار و تأليفاتی كه در آنها از خاندان هاي سادات ايراني ياد شده است ، را مي توان تحت دو گروه اختصاصي و عمومي قرار داد . در گروه اول کتاب.هاي فراواني نوشته شد. در اين کتاب.ها، تنها به خاندان خاصي اشاره گرديد. خاندان مرعشي در ايران ، علي اکبر مرعشي ؛ شجره طيبه ، محمد باقر رضوي ؛ شجره مبارکه يا برگي از تاريخ خوزستان ، محمد جزايري ؛ شجره نامه و نسب نامه سادات مرعشي يزد و فارس ، نوشته عبد العلي عظيمي، از جمله کتا ب هاي اين گروه است.دربـاره .گروه .دوم نيز آثاري وجود دارد که بيشتر جنبه دائرة المعارفي در آن مد نظر مي.باشـد. کتاب هاي مانند : ماضي النجف و حاضرها.، تأليف شيخ جعفر آل.محبوبه.؛ طبقات اعلام الشيعة ،نوشته آقا بزرگ تهراني ؛ اعيان الشيعة ، نوشته سيد محسن عاملي و ريحانة الادب ، تأليف سيد محمد علي مدرس را مي توان داخل در اين دسته آورد.
سيد
سيد بر وزن فَعيِل به معني فاعل، از اوزان صفت مشبّهه مي‏باشد كه در معاني مختلف به كار رفته است. پيشوا، مهتر قوم، سردار، دانا، فاضل، آقا، حكيم، ولقب نوادگان پيغمبر (ص) ، از جمله معاني استعمال شده براي اين كلمه است.
جمع سيد، اسياد وساده وسيائد، وجمع الجمع آن سادات است. كلمه سيد در قرآن كريم در يك جا به معني شوهر (سوره يوسف / 25) ودر جاي ديگر (آل.عمران / 39) به معني عابد پرهيزكار آورده شد. در عرف جامعه اسلامي، اصطلاح سيد بر نوادگان پيغمبر از نسل امام علی (ع) وفاطمه زهرا (س) اطلاق مي‏شود.البته بعضی دیگر معتقدهستن که نوادگان ابوطالب(ع) نیز جزءسادات محسوب میشوند
اينكه از چه زماني بر نوادگان پيغمبر كلمه سيد اطلاق شد روشن نيست. همين قدر مي‏دانيم كه در قرن ششم هجري قمري رواج كامل داشت. در اين عصر قبل از نام علمايی كه از اولاد پيامبر بودند، كلمه سيد آورده شد. اما در كتب قرن پنجم مثل الفهرست شيخ طوسي (متوفي 460ق) و رجال نجاشي (متوفي 450ق)، همه جا كلمه شريف استعمال شده است. واگر در جايي از آنها لفظ سيد ديده شود، به تنهايي ذكر نشده بلكه به صورت السيد الشريف مي‏باشد.
در عصر كنوني، ايرانيان لقب سيد را براي عموم بني هاشم به كار مي‏برند. ولي در حجاز براي ممتاز ساختن سادات فرزند امام حسن (ع) آنها را شريف وفرزندان امام حسين (ع) را سيد مي‏خوانند. در مناطق ديگر كلمه سيد مطلقاً دلالت بر هاشمي بودن ندارد.
الف - سير تاريخي مهاجرت سادات به ايران
سادات بر حسب مؤقعيت اجتماعي و زماني عصر خويش اقدام به مهاجرت مي کردند. ايران ، آسياي صغير ، يمن ، شام و شمال افريقا از جمله نواحي است که سادات در طي قرون به آنجا رفته اند.
پس از ورود اسلام به ايران در قرن نخست هجري ، اولين گروه بني هاشم وارد ايران شدند. اين مهاجرت در نيمه قرن دوم هجري اندکي بيشتر ، و سپس در اواخر قرن دوم تا نيمه قرن سوم شتاب زياد گرفت. در اين زمان، گروههاي فراواني از سادات به شهر ها و نواحي مختلف کشور مانند : ارجان (بهبهان )، قم ، شيراز ، اصفهان ، جبل (همدان و ساير نقاط مرکزي ايران) و طبرستان مهاجرت کردند.اگر چه درباره مهاجرت علويان به طبرستان (مازندران و گلستان ) تحقيقات مبسوطي صورت گرفته است، ولي متأسفانه درباره مهاجرت آنان به ساير نواحي کشور تحقيق مستقلي وجود ندارد.
براي مهاجرت سادات به کشور ايران چند عامل مي توان ذکر کرد:
1. ستم بيش از حد حکام ، از شکنجه گرفته تا قتل و غارت در عراق و حجاز. قتل عام سادات به دستور معاويه ، يزيد بن معاويه ، مروان بن حکم و نيز عبيد الله بن زياد حاکم. کوفه ، نمونه هاي از اين علت است.
2. خروج عليه حاکم زمان به عناوين و اغراض مختلف ، مانند: قيام زيد بن علي(ع) عليه دستگاه هشام بن حکم. خروج زيد و پسرش يحيي موجب تحريک و کينه امويان گرديد، چه تا زماني که آنان بر کرسی خلافت بودند پيوسته به هر طريقي به بني هاشم آزار مي رسانيدند ؛ قيام يحيي بن عبد الله (برادر نفس زکيه) در طبرستان و ديلم (منطقه ای بين استان های گيلان، مازندران و قزوين) عليه حکومت هارون الرشيد (متوفي 193 ق) ؛ قيام عيسي بن زيد بن علی سجاد(ع) در زمان حکومت عباسيان ؛ قيام ابن طباطبا در کوفه در زمان هارون الرشيد و غيره
3. ولايت عهدي امام رضا (ع) در خراسان ؛ امام رضا (ع) پس از رسيدن به ولايت عهدي ، نامه اي به سادات مدينه نوشت و آنان را به ايران دعوت کرد. آمدن حضرت معصومه (ع) همراه با برادران و خواهران ديگرش ؛ و نيز آمدن بسياري از سادات از جمله هلال بن علي از نوادگان امام محمد باقر (ع) مدفون در اردهال کاشان در اوايل قرن سوم هجري قمري ، به همين سبب بوده است.
4.پديد آمدن حکومت شيعي علويان در مازندران ، که موجب جلب سادات 
به خطه شمال گرديد.
5. امنيت اجتماعي و مناسب بودن شرايط زيست از قبيل آب فراوان ، زمين مرغوب و قابل کشت و زرع و غيره مانند: مهاجرت مير نظام الدين احمد مدني به دشت جاپلق اليگودرز لرستان که بر طبق تصريح وقف نامه موجود، انگيزه عمده او از مهاجرت همين علت بود.
شاخه اصلی سادات
کل سادات از نسل امام علی(ع) به فرزندان ایشان برمیگردند:
امام حسن (ع)
امام حسین(ع)
محمد حنفیه
عمراطرف
ابولفضل العباس(ع)
ب _ شاخه هاي اصلي سادات در ايران
در کشور پهناور ايران شش گروه عمده از سادات وجود دارند . آنها عبارتنداز 
1 _ حسني ، از نسل فرزندان امام حسن مجتبي (ع) ( 3 _ 95 ق ) ؛ خاندان هاي علمی بحرالعلوم ،طباطبایی،حبوبی، بروجردي ، قاضي ، گلستانه و مدرس از اين گروه مي باشند .
2 _ حسيني ، از نسل فرزندان امام علي السجاد (ع) ( 38 _ 95 ق ) ؛ خاندان هاي علمی اشکوري ،امامي اصفهاني ، خاتون آبادي ، خامنه ای ، خسرو شاهي ،دستغيب شيرازي،فاضلی(هیّالی)،طالقا نی،غرابی، ، دشتکي،زنجانی ،سدهي ميردامادي ، شبيری زنجانی ، شهرستاني ، شهيدي ، قائم مقامي ، قزويني ، کاشاني ،مرعشي ،ميرزاي شيرازي ، ميلاني و هدايتي از اين گروه هستند .
3_ محمدي يا محمديان ، که از نسل محمد اکبرمعروف به.حنفيه ( 15 يا 18 _ 84 ق ) 
بوده و خود شاخه اي از سادات علوي محسوب مي شوند خاندان عقيلي اصفهاني جزو اين دسته است .
ساداتی نیزدر کشور عراق وجود دارند که منسوب هستند به حضرت عباس(ع)
4 _ موسوي ، از نسل فرزندان امام موسي کاظم (ع) ( 128 _ 183 ق )؛ خاندان هاي علمي آيت اللهی شيرازي ، آيت اللهي يزد ، اصفهاني ، بجنوردي ، بهبهاني ، جزايري ،آلبوشوکه،حرمشاهی، خميني ، خوانساري ،زنجاني ،شهرستاني،شيرازي ، صدر ، کشفي ،گلپايگاني، مشعشعي و ميرلوحي از اين دسته اند.
5 _ رضوي يا رضويان، از نسل محمد الاعرج بن احمد بن موسي مبرقع ( 218_ 296ق) فرزند امام محمد تقي ملقب به جواد الائمه (ع) ( 195 _ 220 ق )؛ خاندان هاي علمي قصير ،مدرس رضوي و ناظري جزو اين قسم هستند .
این خانواده ها نیز جزءسادات حساب میشوند
6_ هاشمي ، از نسل عقيل و جعفر از فرزندان ابو طالب (ع) ؛ خاندان جعفري و وزينبي از اين گروه هستند .
ج _ خاندان هاي سادات ايراني
در ايران برطبق يافته هاي ميداني و کتابخانه اي بيش از 150 خاندان سادات وجوددارد.
هريک از خاندان هاي سادات درتخت يکي ازشش گروه مذکور در فوق قرار مي گيرند.

منابع

1- دائرة المعارف تشيع 1 / 134.
2- لسان العرب 3/ 230
3-لغت نامه دهخدا /
4- جامع الانساب / 5- 34.
5- تاريخ الخلفاء / 24 ، 25 ؛
6-وفيات الاعيان 4/ 137.

[ جمعه سیزدهم دی ۱۳۹۲ ] [ 18:36 ] [ مرتضی نیکزاد ]  


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: دو شنبه 11 / 7 / 1398برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , قم , بردخیمه , پگین , ابولفارس , , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀


Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 
/* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"جدول عادی"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin:0cm; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#0400; mso-fareast-language:#0400; mso-bidi-language:#0400;} 
اهل بيت‏ عليهم السلام و سادات در جهان اسلام 
 چنانچه بخواهيم دورنمايى از موضع اهل بيت‏عليهم السلام و ذريه پيغمبرصلى الله عليه وآله، وبه طور كلى سادات در جوامع اسلامى، ترسيم كنيم لازم است كتابها و مآخذمربوط به موضوعات ذيل را مد نظر قرار دهيم: 
 - كتب انساب و مشجرات كه تعداد آنها زياد است، و من بر سه كتاب‏كه فهرست طبقات نسابين را در بردارد، اطلاع يافته‏ام: 
 اول، كتاب منية الراغبين فى طبقات النسابين نوشته سيد عبدالرزاق كمونه‏حسينى ط نجف به سال 1392ه . وى 518 تن از نسب‏نويسان را نام برده‏است. در آغاز كتاب اصطلاحات علم نسب را ذكر كرده، آن گاه آنان را قرن‏به قرن به ترتيب حروف تهجى معرفى نموده است. 
 دوم، كتاب طبقات النسابين از ابوبكر زيد ط رياض به سال 1407ه . وى‏كه از كتاب اول اطلاع داشته 588 تن را نام مى‏برد. 
 سوم-طبقات النسابين از نسابه عصر ما، آية‏الله مرعشى كه نام آن درمقدمه آن دو كتاب و نيز در مقدمه سيد محمد صادق بحرالعلوم بر كتاب‏عمدة‏الطالب آمده است، ولى من آن را نديده‏ام و ظاهرا به طبع نرسيده باشد. 
 اين حجم ضخيم از كتابها و علماى انساب كه غالبا در شناخت‏سلسله‏سادات است كه به نحوى به رسول اكرم(ص) منتهى مى‏شوند و برخى از آنهابه انساب عرب يا قريش يا طوايف ديگر مربوط و يا شامل همه انساب است،خود حاكى از گسترش موضوع سادات است. 
 در اين جا لازم است دانسته شود كتابهاى انساب دو نوع است: مشجر ومبسوط. 
 مبسوط، هر يك از سلسله‏ ها را از بالا به پايين، از جد اعلا تا پدرخانواده ذكر مى‏ كند، در حالى كه مشجر از پايين آغاز مى‏كند و به اصطلاح از(بطن اسفل) آغاز و تدريجا پدران را تا جد اعلا نام مى‏ برد. (1) 
 2- بررسى خاندانهاى نقابت و نقباى سادات يا نقيب الاشرافها كه درسراسر كتب تاريخ و تراجم رجال نامى اسلام، اين عنوان به چشم مى‏خورد،ولى اكنون حضور ذهن ندارم كه آيا كتابى درباره نقابت و سلسله نقبا تاليف‏ گرديده است‏ يا نه؟ 
 در هر حال تاريخ پيدايش اين سمت و سير آن در كشورهاى اسلامى درادوار مختلف، به شناخت موقعيت‏سادات در جهان اسلام كمك شايانى‏ مى ‏نمايد. 
 - مطالعه سلسله‏ هاى ملوك و امرا و حكومتهايى كه از ميان خاندان‏ پيغمبرصلى الله عليه وآله در تاريخ اسلام جابجا تاسيس گرديده و يا تاكنون وجود دارد. اين‏بخش را مى ‏توان در كتابهاى مربوط به طبقات سلاطين اسلام از جمله كتابى‏ به همين نام و كتابى به نام سلسله‏ هاى اسلامى ملاحظه كرد. 
 - سيرى در زندگى مشايخ فرقه‏ هاى تصوف و طرق عرفانى و ارباب‏ سير و سلوك در گذشته و حال كه اكثرا خود را از نسل پيغمبرصلى الله عليه وآله مى‏دانند وگويا اين امر را ملاك مشروعيت رهبرى خود به شمار مى آورند. 
 - بررسى سلسله طريقت صوفيان كه تقريبا همه آنان سرانجام به‏على‏عليه السلام مى‏رسند، و اين بحث‏بسيار گسترده، و مبتنى بر رسيدگى سلسله‏ مشايخ همه فرقه‏ هاى تصوف است در سراسر كشورهاى اسلامى كه سهم آنان‏ در اهل نت‏خيلى بيشتر از شيعه است، و اصولا در مناطق سنى‏ نشين‏ طريقه‏هاى مختلف وجود دارد و كمتر كسى است كه پيرو يكى از اين طريقه‏ هانباشد و همه آنان عواطف خاصى به اهل بيت‏ عليهم السلام نشان مى‏ دهند. 
  
- بررسى قبور و بقعه‏هاى متبركه امامزاده‏ها و سادات در سراسر جهان‏اسلام كه نزد همه مسلمين احترام دارند. 
  
- بررسى خاندانهاى سادات از بزرگان علماى اسلام از طبقات فقها،مفسرين و متكلمين كه هر كدام از اين خاندانها در جامعه خود برجستگى‏داشته‏اند و نسب به اهل بيت‏عليهم السلام مى‏رسانيده‏اند. 
  
علاوه بر اينها كه از منابع مهم بحث ماست، در لابلاى كتابهاى تاريخ وبخصوص تاريخ شهرها مانند تاريخ بيهق، تاريخ بغداد، تاريخ دمشق و ياخطط مقريزى و كتابهاى مربوط به شهرهاى مغرب و اندلس و شبه قاره هندو جز آن، مى‏توان به منابع ذيقيمتى دست‏يافت. 
  
به هر حال، جايگاه ذريه پيغمبرصلى الله عليه وآله در اسلام به قدرى گسترده است كه‏شايد هيچ موضوع ديگرى چنين وسعت نداشته باشد. 
  
حال كه اجمالا روشن شد مساله مورد بحث ما به چه موضوعاتى ارتباطدارد و اجمالا جهت‏بحث در آن، به چه منابعى بايد رجوع كرد، به طورپراكنده از هر يك از آن موضوعات، فهرستوار مطالبى را مى‏نگارم تا شاهدعرضم باشد (و مشت نمونه‏اى از خروار). 
  
فضايل اهل بيت‏عليهم السلام در كتاب و سنت 
ظاهرا نياز به توضيح نباشد كه در قرآن در چند مورد از جمله آيات‏مربوط به اولى‏القربى، آيه مباهله، آيات خمس و انفال، آيه تطهير صريحا، ودر آياتى ديگر ايماء، قرآن راجع به اهل بيت‏عليهم السلام سخن گفته است. 
  
در روايات مسلمين اعم از شيعه و اهل سنت‏به طور اعجاب‏آور،روايات در فضيلت اهل بيت‏عليهم السلام و محبت آنان آمده است كه در اين‏باره‏كتابهاى فراوان مستقل و نيز بخشهايى از صحاح سته و ديگر مجامع حديثى‏اهل سنت و شيعه تاليف شده است. 
  
ما از طرح مساله اهل بيت‏عليهم السلام در كتاب و سنت، اين نكته واضح رايادآور مى‏شويم كه با وجود اين همه نصوص فراوان در كتاب و سنت و درروايات مروى از همه طرق اسلامى، هيچ فرد مسلمانى نمى‏تواند از اظهاردوستى و محبت‏به اهل بيت‏عليهم السلام شانه خالى كند، زيرا در قبال يك امر قطعى‏و ترديدناپذير قرار خواهد گرفت. 
  
بنابراين به طور قطع محبت و فضل اهل بيت پيغمبرصلى الله عليه وآله از ضروريات‏اسلام است; مانند نماز و روزه و حج و ديگر ضروريات اسلام. به نظرمى‏رسد كمتر موضوعى در اسلام و در كتاب و سنت‏به اين درجه از اهميت‏باشد. و چه خوب گفته است‏يكى از دانشمندان درباره على‏عليه السلام : «دوستانش‏از ترس و دشمنانش از روى عداوت، فضايل على‏عليه السلام را پنهان كردند،مع‏الوصف، فضايل او جهان را پر كرده است‏». 
  
شايد در كمتر موضوعى به اين اندازه كتاب و مقاله و شعر و مديحه ومرثيه وجود داشته باشد. 
  
كثرت ذريه رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله 
به طور حتم در اسلام و شايد پيش از اسلام، حتى در تيره‏هاى دوازده‏گانه‏بنى‏اسرائيل، خاندانى به اين گستردگى و حجم ضخيم از لحاظ كمى و كيفى‏كه در خاندان پيغمبرصلى الله عليه وآله بوضوح ديده مى‏شود، سابقه نداشته است. 
اما از لحاظ كمى و كيفى و تعداد نفوس و كثرت تيره‏ها، كافى است‏يك‏نظر اجمالى به كتابهاى انساب و مشجرات بيندازيم. ما از باب نمونه به طوراجمال كتاب معروف عمدة‏الطالب فى انساب آل ابى‏طالب نوشته احمدبن‏على‏بن حسين... ابوالعباس جمال‏الدين ابن عنبه داوودى طالبى حسنى (م‏825 ه) نسابه عراقى را ذكر مى‏كنيم. 
وى به هدف تصحيح نسب سادات و شناخت نسبهاى جعلى به خواهش‏يكى از سادات صاحب قدرت عصر خويش، اين كتاب را در اعقاب ابى‏طالب‏نوشته و پس از ذكر اولاد عقيل و جعفر، برادران على‏عليه السلام، در (اصل ثالث) به‏ذكر اولاد آن حضرت مى‏پردازد و راجع به على‏عليه السلام و فرزندانش، شرح حال‏جامعى آورده است و تنها پنج تن از پسران على‏عليه السلام را داراى عقب مى‏داند:حسن و حسين‏عليهما السلام از نسل فاطمه سلام‏الله عليها، عباس، محمدبن حنفيه،عمرالاطرف از ديگر همسران على‏عليه السلام. آنچه در اين جا براى ما اهميت داردذريه امامين حسن و حسين‏عليهما السلام است. 
  
وى در بحث از اعقاب سبطين مى‏گويد: اعقاب حسنين‏عليهما السلام دوازده‏سبط‏اند: شش سبط از حسن و شش سبط از حسين. و آن گاه حديث نبوى راكه فرمود: «سيكون من ولدى عدد نقباء بنى اسرائيل‏» بر آن دوازده سبطمنطبق دانسته است. در فصل اول، اعقاب حسن‏عليه السلام را از دو پسرش زيد وحسن (مثنى) در دو مقصد به تفصيل ذكر كرده است. عقب زيد يك سبط ازفرزندش حسن بن زيد و عقب حسن مثنى از پنج فرزند: عبدالله محض،ابراهيم عمر، حسن مثلث، داود و جعفر، جمعا شش سبط اعقاب امام حسن‏عليه السلام‏مى‏باشند، كه تا صفحه 191 كتاب تفصيلا همراه شرح حال ذكر شده‏اند. 
  
آن گاه در فصل دوم، اعقاب حسين‏عليه السلام را در شش سبط بدين كيفيت‏شمرده است: از ميان فرزندان حسين تنها فرزندش على‏بن الحسين‏زين‏العابدين‏عليه السلام پس از شهادت پدر زنده ماند، و از او شش سبط از شش‏پسر: محمد الباقرعليه السلام، عبدالله الباهر، زيدالشهيد، عمر الاشرف، الحسين‏الاصغر و على الاصغر، باقى ماند كه طى شش مقصد ذكر شده‏اند. اين بخش ازصفحه 191 تا آخر كتاب را فرا گرفته است. 
  
حال آنچه در كتاب عمدة‏الطالب آمده فرزندان على‏عليه السلام وفاطمه سلام‏الله‏عليها تا قرن هشتم و اندكى از قرن نهم است زيرا مؤلف در سال‏828 ه 0ق درگذشته است. اگر آن تيره‏هاى دوازده‏گانه را تا عصر حاضرحساب كنيم مسلما چند برابر نفوس مذكور در آن كتاب خواهد شد. 

  
ضمنا بايد دانست كه بيشتر نسابه‏ها مانند صاحب اين كتاب، خود سيدبوده‏اند و ابن عنبه در اين كتاب جاى جاى آنان را نام مى‏برد و از ايشان نقل‏مى‏كند از جمله: الشريف الفاضل فى النسب و الطب و الشجاعة و الحجة شيخ‏العمرى و ابوالغنايم و ديگران. 
  
ابن عنبه در پايان كتاب مى‏گويد: اين كتاب مختصر من فوائدى رادربردارد كه كتابهاى مبسوط ندارد، و هم ضوابطى را كه در خلال مطولات‏متفرق است. 
  
نكته ديگر آن كه رسم نسب‏نويسان است كه اعقاب دختران را ذكرنمى‏كنند و تنها به ذكر دختران بلافصل افراد اكتفا مى‏كنند. حال اگردودمانهايى كه از طرف مادر سيد هستند به حساب آوريم، مثنوى هفتاد من‏كاغذ شود. 
  
اينك اشاره‏اى به خاندانهاى سادات در كشورهاى مختلف مى‏كنيم: 
  
سادات در مغرب 
تعداد نفوس سادات علوى در مغرب اقصى (مراكش) بسيار زياد است وشايد متجاوز از يك مليون تن باشند. زيرا در اواخر قرن دوم دقيقا در سال‏172 ه ق كه ادريس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن على‏بن ابى‏طالب‏عليه السلام ،برادر كوچك محمدبن عبدالله بن الحسن معروف به (نفس زكيه) (145ه ق)در مغرب قيام كرد و سلسله (ادراسه) را تشكيل داد، سادات فراوانى از نسل‏او و برادرش يحيى، در مغرب پديد آمدند كه تاكنون وجود دارند. 
  
من در مغرب به افراد و شخصيتهاى متعددى از اساتيد دانشگاه و ديگران‏برخوردم كه ملقب به لقب «ادريسى‏»اند و نسب به ادريس بن عبدالله،سرسلسله خاندان ادريسى مى‏رسانند. سلسله نسب شاه كنونى مغرب به خودمحمدبن عبدالله (نفس زكيه) مى‏رسد كه اجداد وى در حدود قرن نهم هجرى‏از حجاز به مغرب رفته‏اند و از «ادراسه‏» مغرب نيستند بلكه از بنى اعمام‏ايشان و از اشراف مكه محسوب مى‏شوند. 
  
علاوه بر اين، شخصيتها و خاندانهاى فراوانى با لقب «العلوى‏» در آن‏ديار وجود دارند و از احترام خاصى در بين مردم برخوردارند، مردم به آنها«سيد» يا به تعبير محلى «سيدى‏» مى‏گويند. در حدود 23 سال پيش از اين درسفر اول خود به كشور مغرب، در نماز جمعه رسمى دولتى در «جامع الحسن‏الاول‏» جد شاه حسن كه او را حسن ثانى مى‏گويند، شركت كردم. راهنماى‏من كه يك دانشجوى ايرانى بود گفت: نمازگزاران دو صف مقدم، از«علويين‏» هستند كه به لحاظ احترام، جلو مى‏ايستند. 
  
اتفاقا در آن روز خطيب جمعه كه از روى نوشته خطبه مى‏خواند، پس ازحمد و ثناى الهى و درود بر پيغمبرصلى الله عليه وآله و آل و اصحاب و خلفاى راشدين‏گفت: «و على ابنته فاطمة الزهراء و على امها خديجة الكبرى و على ابنيهاالحسن و الحسين رضى‏الله عنهم‏» اين جمله در خطبه‏هاى جمعه ديگر مناطق‏اهل سنت ذكر نمى‏شود، و خطبا به همان درود بر آل و اصحاب و خلفاى‏راشدين اكتفا مى‏كنند. 
  
بارى، سادات در كشور مغرب از تعداد بيشتر و از احترام بالاترى‏برخوردارند. 
سادات در اندونزى 
در كشور بزرگ اندونزى كه اينك از لحاظ كثرت نفوس مسلمانها،برترين كشور اسلامى است و در حدود 150ميليون جمعيت دارد، خاندان‏بزرگى با عنوان (علوى و علويها) زندگى مى‏كنند كه در طول تاريخ و تاكنون‏از احترام خاصى برخوردارند و بيشتر پستهاى بالا را در دست دارند. يكى‏از افراد برجسته آنان آقاى «اسد شهاب‏» است كه اينك پيرمرد شريف ومجللى است، داراى تاليفات، و آشنا به مسائل اسلامى جهان اسلام و زبان‏عربى است. و برخى از كتابهاى خود را به عربى نوشته است. 
  
وى منشى مخصوص دكتر احمد سوكارنو، اولين رئيس جمهور اندونزى‏بوده و كتابى هم در زندگى آن مرد نوشته كه پرده از اعمال و عقايد وتمايلات او به مسلك كمونيستى، برداشته است، و در حدود 23 سال پيش ازاين در لبنان در اولين برخورد من با او، آن كتاب را به من اهدا فرمود. 
بار ديگر در سال 1344 شمسى او را در مكه در دفتر مؤسسه‏«رابطة‏العالم الاسلام‏» ديدم كه نماينده كشور خود در آن مؤسسه بود. واينك از سه سال پيش از اين به لحاظ سمت من در «مجمع جهانى تقريب‏مذاهب اسلامى‏» دوباره ارتباط ما برقرار گشته و در اين مدت دوبار به‏ايران آمده است، يك بار براى شركت در ششمين كنفرانس وحدت كه ازسوى آن مجمع برگزار گرديد. ديگر بار براى شركت در كنفرانس جهانى اهل‏بيت‏عليهم السلام، و مكاتبه بين ما ادامه دارد. 
بارى، از ايشان پرسيدم شما از كدام يك از تيره‏هاى سادات هستيد؟ 
گفت: از اعقاب على بن جعفر عريضى، فرزند حضرت صادق‏عليه السلام و اصل‏ما از ناحيه (حضرموت) ساحل درياى هند است كه اجداد ما از آن جا به‏اندونزى هجرت كرده‏اند و در اصل شيعه بوده‏اند اما به لحاظ دورى از مراكزعلمى شيعه، سنى شافعى شده‏اند. اينك تدريجا دارند مستبصر مى‏شوند.خود او نيز شيعه است. 
  
بنا به گفته وى علويون آن ديار مانند خود او، شجره نسب خود را حفظكرده‏اند و از اين علويون در حضرموت اكنون نيز هستند و برخى از آنان درسلطان نشين عمان به مقام وزارت هم رسيده‏اند. سيد محمد بن عقيل صاحب‏كتاب النصايح الكافية لمن يتولى معاوية از همين سلسله است. يك نويسنده‏جوان با لقب «السقاف‏» در اردن، كتابهايى در رد «شيخ محمدناصرالدين‏آلبانى‏»، عالم سلفى معروف عصر ما نوشته است. و نيز عالمى به نام سيدعبدالله علوى در لاذقيه زندگى مى‏كرده كه خاندانش هم اكنون هستند. و هردو از همين خاندان‏اند. 
  
بارى، تعداد نفوس علويين دراندونزى و حضرموت و عمان، دقيقا معلوم‏نيست و شايد به صدها هزار برسند. شخصيتهاى معروفى از ميان آنهابرخاسته‏اند، از جمله خاندان معروف علمى «حبشى‏» از همين تيره از علويين‏مى‏باشند. 
سادات در يمن 
در بين زيديهاى يمن، خاندانهاى متعددى از اولاد امام حسن و امام‏حسين‏عليهما السلام در يمن از حدود 1200 سال پيش اقامت كرده‏اند و در معرفى وشرح حال سلسله‏هاى آنان كتابها نوشته‏اند. سادات در يمن هم اكنون نيز كه‏دستگاه امامت از آن ديار برافتاده است، از احترام خاصى برخوردارند، چه‏آنها كه به مذهب زيدى وفادار مانده‏اند، و يا به مذهب شافعى گرايش پيداكرده‏اند ولى عواطف و احساسات آنان مانند همه يمنيها عواطف شيعى است.يمن نيز مانند عراق و ايران از آغاز، كشور اهل بيت‏عليهم السلام بوده‏است. 
زيديه در امام، شرط مى‏دانند كه يكى از فرزندان فاطمه سلام‏الله عليها وعلى‏عليه السلام و از ذريه امام حسن يا امام حسين‏عليهما السلام و فقيه و عادل و قائم به‏سيف باشد، در حالى كه شيعه اثنى عشريه افراد مشخصى از نسل امام حسين‏را با شرايطى از جمله اعلم و اتقى و اشجع با وصف «عصمت‏» امامان خودمى‏دانند. 
سادات در عراق 
از عصر على‏عليه السلام به بعد، خاندانهاى سادات در شهرهاى عراق و از جمله‏در بغداد، نجف، كربلا، كاظمين، حله، بصره، سامرا و ديگر جاها سكنى دارند.سادات كربلا و نجف و كاظمين، اكثر از خاندانهاى علمى معروف هستند;مانند خاندانهاى بحرالعلوم، طباطبائى، شيرازى، قزوينى، طالقانى، صدر،حكيم و جز اينها. 
سادات محترمى هم در كربلا، نجف، كاظمين و سامرا كليددار اعتاب‏مقدسه‏اند، اما كليدداران سيد سامرا سنى هستند. يكى از عراقيهاى ساكن قم‏گفت ما سادات سامرا از اولاد جعفر كذاب، برادر حضرت عسكرى هستيم.وى بعد از پدر، مدعى امامت‏بود و گويا بعدا توبه كرد و در سال 271ه .ق‏درگذشت. 
در بغداد نيز از سادات سنى خاندانهايى وجود دارند; از جمله خاندان‏آلوسى; كه صاحب تفسير مهم روح المعانى است. 
سادات در عربستان 
شرفاى مكه كه بيش از هزار سال در آن شهر امارت داشته‏اند، از اولادحضرت امام حسن مجتبى‏عليه السلام هستند و آخرين امير ايشان، شريف حسين،پدر ملك فيصل پادشاه عراق و ملك عبدالله، پادشاه اردن بود كه بعدا اين دوخاندان در عراق و اردن، سلسله سلطنت تشكيل دادند. آخرين پادشاه عراق‏نوه ملك فيصل اول، ملك فيصل دوم بود. و آخرين پادشاه كشور هاشمى‏اردن، ملك حسين نوه ملك عبدالله است. 
در ساحل خليج عقبه در ينبع خاندانهاى سادات حسنى زندگى مى‏كنند،در مدينه سادات معروف به نخاولى هستند كه نمى‏دانم حسنى هستند ياحسينى. 
به هر حال در مكه و مدينه و ديگر نقاط عربستان، هم اكنون خاندانهاى‏سادات فراوانند، اما از ترس وهابيها خيلى خود را افشا نمى‏كنند. 
در مكه خاندان «السيد العلوى المالكى‏» هستند. بزرگ اين خاندان،سيدعباس العلوى المالكى بود كه من او را ديده‏ام. او مورد توجه ارباب‏طريقت‏بود و مريدانى در افريقا و شام داشت و مدرس رسمى مسجدالحرام‏هم بود. و هم اكنون فرزندش دكتر محمد العلوى المالكى همان سمت را داردو مريدان پدر را دستگيرى مى‏نمايد. 
سادات در مصر 
خاندانهاى سادات و نقيبان در كشور مصر فراوانند. مشايخ طريقت درمصر غالبا يا عموما از سادات هستند. در مصر عليا بالاخص در شهر اسوان‏طايفه‏اى به نام «جعافره‏» زندگى مى‏كنند با اقتدار و شجاع و مورد عنايت‏دولت مصر. آنان خود را از فرزندان جعفربن محمدالصادق مى‏دانند. 
در اسوان شبى در يك قهوه‏خانه با عده‏اى از آنان برخورد كردم كه گفتندما شجره نسب در دست داريم، عجيب است كه برخى از آنان، از لحاظ قيافه‏و نحوه حركات دست و صورت هنگام صحبت، به فرزندان مرحوم آية‏الله‏قمى شباهت داشتند. 
در ساحل طرف مقابل شهر اسوان جزيره‏اى است كه اكثر ساكنان آن همين‏جعافره هستند. يكى از افراد سرشناس ايشان، نويسنده معروف مصرى،عباس عقاد است كه علاقه خاندانش را به اهل‏بيت‏عليهم السلام در كتاب فاطمه‏الزهراء و هم در كتاب انا كه شرح زندگى خود اوست، ياد كرده است. گرچه دراين كتاب از سيد بودن خود نام نبرده، اما نوشته است «در بين خويشان من‏كمتر كسى است كه به نام پيغمبرصلى الله عليه وآله يا خاندانش و يا يكى از انبياء ديگرمسمى نباشد، چه از زنها و يا از مردهاى ايشان‏». 
  
در كتاب فاطمة‏الزهراء مى‏نويسد هنگام عيد ميلاد زهراء سلام‏الله عليها،مادرم از فرط عشق و علاقه به آن حضرت نمى‏دانست چطور انواع شيرينى‏براى ما تهيه كند!! 
جنازه عباس عقاد را در ميدانى واقع در سر بالايى سد اسوان، دفن‏كرده‏اند و در راه رفت و برگشت از سد اسوان ماشينها آن ميدان را دورمى‏زنند. در كنار آن ميدان در دامنه كوه، بقعه‏هايى به چشم مى‏خورد كه گفته‏مى‏شد مردم آنها را به ياد افرادى از اهل بيت‏عليهم السلام (مانند امام باره‏هاى هند)ساخته و به زيارت آنها مى‏روند. 
به هر حال، جعافره مصر، خود موضوع قابل بحثى است و احتمالاتيره‏هايى از آنان از اعقاب جعفربن ابى‏طالب باشند. در اين خصوص به كتاب‏عمدة الطالب رجوع شود. اين نكته مسلم است كه مصريان عموما نهايت‏عشق و علاقه را به اهل بيت‏عليهم السلام دارند و از دفتر تلفن قاهره به دست مى‏آيدكه نامهاى خاص اهل بيت‏عليهم السلام بيش از نامهاى ديگر است، علاوه بر نام حسن‏و حسين، نام حسنين در مصر فراوان است و خاندانهاى معروفى مانندخاندان حسنين هيكل نويسنده مصرى در مصر يافت مى‏شوند. ولى رابطه‏مصريها با اهل بيت‏عليهم السلام همه‏اش اظهار محبت و برگزارى جشنهاست نه‏عزادارى. من در روز عاشورا به حرم امام حسين‏عليه السلام (راس الحسين) رفتم،مردم مثل كسى كه از حادثه آن روز خبر ندارد مانند هميشه، اظهار محبت‏به‏اهل بيت‏عليهم السلام مى‏كردند و ابدا اثرى از عزادارى در آنان و نه در شهر قاهره به‏چشم نمى‏خورد و چنين بود در شهر قاهره. آقاى سيدطالب رفاعى عالم‏شيعى كه در آن هنگام در قاهره اقامت داشت‏با من در حرم حسينى بود، به‏مردم مى‏گفت: «مردم مى‏دانيد امروز چه روزى است؟ روز عاشورا است كه‏امام حسين‏عليه السلام را شهيد كرده‏اند» اما مثل اين كه تاثيرى در مردم نداشت.بلى در مصر شنيدم تكيه‏اى از آن شيعيان از قديم به جاى مانده كه ظاهرا درآن هنگام در آن تكيه، مراسم عزادارى برگزار نمى‏شد و اگر مى‏شد، من‏خبردار نشدم. 
مرحوم سيد محسن امين جبل عاملى در كتاب معادن الجواهر ج 2/330در شرح ديدار دوم خود از مصر، سال 1341 هجرى قمرى نوشته است:«شيعيان در قاهره دو تكيه دارند; يكى از آن ايرانيها و ديگرى از آن تركهااست. و در ايام عاشوراى حسينى در هردو تكيه مراسم عزادارى و اطعام‏برقرار است. و علاوه بر شيعيان، سنيهاى مصرى و سياحان فرنگى هم در آن‏مراسم شركت مى‏كنند. اما گويندگان صلاحيت‏سخن گفتن و مصيبت‏خواندن‏ندارند ومطالب واهى و دروغ و موهن براى مردم مى‏گويند كه جاى تاسف‏است. 
بعدا مى‏گويد: «از كارهاى لازم آن است كه مدرسه‏اى تاسيس و عده‏اى‏مرثيه‏خوان در آن تربيت كنيم، زبان عربى و صرف و نحو و ادبيات را به آنان‏بياموزيم تا روضه را صحيح بخوانند.» خود آن مرحوم در شام چنين مجلس‏دلخواه خود را برگزار مى‏كرد. 
مرحوم عاملى درهمان كتاب از اين كه جماعت انبوهى از ايرانيان، درمصر زندگى مرفهى دارند اما به فكر يادگرفتن احكام و فرائض خود نيستنداظهار تاسف مى‏كند. بلى من هم در مصر برخى از تابلوهاى مغازه‏ها را دراطراف حرم حسينى ديدم به نام اصفهانى يا خراسانى، اما گويا ايرانيان درمصريها تحليل رفته‏اند و از ايرانى بودن و تشيع جز همين عناوين اصفهانى‏يا خراسانى چيز ديگرى براى آنان باقى نمانده است. 
مرحوم عاملى در صفحه 332 همين كتاب در پاسخ يك جوان مصرى،معرفى بسيار جالبى از شيعه كرده است كه از بحث ما خارج است. 
سادات در سودان 
در سودان تيره‏هايى از سادات زندگى مى‏كنند كه من از سلسله نسب آنهابجز سلسله «ميرغنى‏» اطلاع ندارم.اين سلسله را بعدا معرفى مى‏كنيم. 
هنگامى كه به زيارت بقعه المهدى يا به قول ما متمهدى سودانى رفتم،امام جماعت آنجا كه خود را به لحاظ عقيده به مهدويت مهدى، شيعه‏مى‏دانست و هنگام بحث من درباره تقريب مذاهب، مى‏گفت‏شيعه هستيم ازديگران نام نبر!! بعدا معلوم شد خود او از خاندان خليفه مهدى است. وى‏شجره نسب مهدى را به من نشان داد كه ظاهرا صحت نداشت زيرا با وسائطكمى به حضرت امام حسن عسكرى‏عليه السلام مى‏رسيد و نام كسانى در آن آمده‏بود كه در ميان اولاد و اعقاب امام حسن عسكرى‏عليه السلام وجود ندارند.به نظر مى‏رسيد مى‏خواسته‏اند مهدى را به نحوى با امام عسكرى، والد امام‏مهدى صلوات‏الله عليه مرتبط كنند. 
در كنار قبر مهدى زير همان بقعه و در يك صندوق قبر دو خليفه مهدى‏قرار داشت، شجره خليفه اول مهدى را هم به من دادند كه نسبتا مى‏توانست‏صحيح باشد. من از اين دو شجره عكس گرفتم. پرچمى را كه مهدى درجنگهايش با انگليسيها در سپاه خود بر مى‏افراشته، بر ديوار بقعه نصب‏كرده‏اند. 
مهدى هم اكنون در سودان محترم و اسوه مبارزات با بيگانگان است.بقعه او در بخشى از خارطوم به نام جزيره از همه جاى شهر خارطوم ديده‏مى‏شود. آقاى صادق المهدى هم اكنون شاخص‏ترين فرد قبيله است و مريدان‏مهدى به او اظهار ارادت مى‏كنند. وى حزبى دارد به نام حزب امت كه مدتى‏نخست وزيرى سودان را نصيب وى كرد. 
در افغانستان و آسياى وسطى و تركيه 
در اين بلاد خاندانهاى بسيارى از سادات اعم از شيعه و اهل سنت ازقديم تاكنون زندگى مى‏كنند. خاندان اسدآبادى كه به غلط، سيد جمال‏الدين‏اسدآبادى معروف به افغانى را به آن منسوب مى‏دارند، در دهى به همين نام‏تاكنون به سر مى‏برند. در ميان افغانستان و ايران نيز خاندانهاى سادات‏فراوانند و نيز در سمرقند و بلخ و بخارا و ديگر جاها. همچنين در تركيه دربين اهل سنت از خاندانهاى سادات فراوانند. علويون تركيه كه در اصل شيعه‏اثنى‏عشرى بوده‏اند و فعلا طايفه جدا به شمار مى‏آيند، و لقب علويون به‏لحاظ علاقه خاص آنان به على‏عليه السلام و غلو برخى از تيره‏هاى آنان درباره آن‏حضرت است و نه به واسطه ارتباط نسبى با آن حضرت; مانند علويون‏مغرب و اندونزى و ديگر جاها، گر چه در بين آنان علوى نسب هم وجوددارد. 
در شبه قاره هند 
اما در هند سلسله‏هايى از سادات زندگى مى‏كنند و در ميان آنان‏شخصيتهاى معروفى پيدا شده‏اند. سادات «پتنه‏» سادات صحيح النسبى‏هستند كه اصل آنان از علويين نيشابور نشات گرفته; يعنى اجداد آنان ازنيشابور راهى هند شده‏اند. از ميان آنان خاندانهاى معروفى برخاسته‏اند:خاندان (صاحب عبقات)، خاندان ابوالاعلاى مودودى، خاندان امام خمينى‏رضوان‏الله تعالى عليه، و بنابر مسموع خاندان ابوالحسين ندوى نويسنده‏مشهور هند همه از سادات پتنه‏اند. در اين رابطه هنگام ديدار من از هند، چندسال پيش از اين به زيارت كتابخانه معروف صاحب عبقات رفتم و ازمشاهده آن همه نسخ خطى نادر يا منحصر به فرد لذت بردم و هم تاسف‏خوردم كه غالبا موريانه آنها را به سرعت‏به پودر تبديل مى‏كرد و هرقفسه‏اى را كه باز مى‏كرديم كتابهاى آن در حال انهدام بود. 
  
بارى، در آنجا جوانى در سن 16-17 سالگى را ديدم كه از نوادگان‏صاحب عبقات بود و با فاصله چند پشت‏با اجداد امام خمينى از فرط شباهت‏به فرزندان امام، گويا برادر كوچك آنان است؟ 
برخى از سلسله سادات حسينى هند از اولاد امام زين‏العابدين‏عليه السلام‏هستند. يكى از آنان استاد عاليمقام دانشگاه دهلى و دانشگاه عليگر پرفسورعابدى به من گفت: ما خاندانهاى متعددى هستيم كه هر كدام لقب خاصى‏اتخاذ كرده‏ايم. من (عابدى)، برخى زين‏العابدينى و برخى ديگر سجادى لقب‏داريم. 
سلسله‏هاى سادات رضوى و نقوى كه در هند و پاكستان پراكنده‏اند و ازاولاد حضرت هادى‏عليه السلام هستند، به كثرت در بين علما و شخصيتها به چشم‏مى‏خورند. 
اخيرا توفيق ملاقات با علامه سيد عبدالله امام بخارى امام جمعه وجماعت مسجد بزرگ دهلى دست داد، ايشان اظهار داشتند: «در حدودچهارصد سال پيش از اين هنگامى كه شاه‏جهان مسجد دهلى را بنا كرد جداعلاى ما (سيد عبدالغفور شاه سلطان) را از بخارا جهت امامت آن مسجددعوت كرد. و از آن هنگام تا كنون امامت مسجد در خاندان ما ادامه دارد ومن دوازدهمين امام مسجد هستم‏». 
«من از ناحيه پدر حسنى حسينى و از ناحيه مادر رضوى هستم‏». 
يكى از ملازمان ايشان گفت: اجداد من دويست‏سال پيش از اين ازمشهد به هند آمده‏اند و ما از سادات رضوى هند هستيم. 
از جمله آنان خاندان سر سيد احمدخان، مؤسس دانشگاه اسلامى عليگراست. در همان سفر به ديدن اين دانشگاه در شهر عليگر كه با قطار تقريبا دوساعت راه با دهلى دارد، رفتيم. در حجره كنار صحن مسجد آن دانشگاه،مقبره سيد احمد خان و خانواده‏اش قرار داشت و در سنگ دو طرف درب‏ورودى، شجره آن مرد نامى نقش شده بود. من آن شجره را يادداشت كردم.اجداد او به حضرت هادى‏عليه السلام امام دهم شيعيان مى‏رسيدند و از امام هادى تاعلى‏عليهما السلام همه را با عنوان امام ثبت كرده بودند. 
عكس او بالاى سرش نصب شده بود با قيافه‏اى جالب و مهيب، با ريشى‏سفيد و پهن و انبوه، و اين شعر در پايين عكس نوشته شده بود: 
تاب يك جلوه نياورد نه موسى و نه طور اين دلم بين كه از اين جلوه فراوان ديده است 
مسلما اين خاندان هم در گذشته شيعه بوده‏اند و تاكنون - همان‏طور كه‏گفته شد - آثارى از تشيع، از جمله افتخار به سيادت و حفظ نسب و علاقه‏شديد به اهل بيت‏عليهم السلام در آنان مشهود است، ولى همان سيطره حكومتهاى‏سنى مذهب با تعصب شديد كه خاص هند است، آنان را به تغيير مذهب ياكتمان مذهب واداشته است.شايد از همين سلسله رضويهاى هند، بانيان و اداره كنندگان (جامعه‏اسلاميه) حيدرآباد باشند كه در همان سفر به ديدن آن رفتيم; مدرسه‏اى‏بسيار بزرگ با بناى قديمى و تقريبا فرسوده كه فعلا به شكل دانشگاه اداره‏مى‏شود و از بچه‏هاى خردسال تا مردان بزرگ در آن به تحصيل اشتغال‏دارند، اما در نهايت تنگدستى و فقر اداره مى‏شود.رئيس دانشگاه سيدى‏پيرمرد با ريش كوسه در اتاقش روى زمين نشسته بود و براى دانشجويان‏دوره دكترى كه گردش حلقه زده بودند «مطول تفتازانى‏» درس مى‏گفت. ودر كنار اتاق او اتاق دارالافتاء قرار داشت. هيات افتائى در آن بر مذهب‏حنفى به سؤالات مردم پاسخ مى‏دادند. يكى از آنان كه امام جماعت (مكه‏مسجد) حيدرآباد بود گفت: ما به همه اين منطقه سرويس مى‏دهيم و ائمه‏جماعت و جمعه را ما تربيت مى‏كنيم. وى به شيعه و ايران، اظهار دوستى و ازوهابيت كه گويا گرفتار آنانند، اظهار نفرت مى‏كرد. وى گفت‏با اين كه ما نيازداريم، از سعوديها كمك قبول نمى‏كنيم ولى اگر شما پول بدهيد، مى‏گيريم. 
بارى، آقاى رئيس دانشگاه نامش سيدعباس بود. وى جزوه‏هاى شعرى‏از اشعار خود و پدرش در مدح پيغمبرصلى الله عليه وآله و آل و اصحابش را به من داد كه‏در صفحه اول، نسب او را تا چند پشت‏به سيدعباس رضوى نجفى رسانيده‏بود. پس از مطالعه آن اشعار يقين كردم كه پدرش شيعه بوده ولى تقيه‏مى‏كرده است اما خود او وضعش روشن نبود. پيداست كه سيدعباس رضوى‏نجفى نمى‏تواند شيعه نباشد... 
معلوم شد بانى آن مدرسه، مردى عالم و عارف بوده و طريقه‏اى ازتصوف را ترويج مى‏نموده است. بلى سلسله‏هايى از حكمرانان شيعه و سنى‏على‏التناوب بر حيدرآباد فرمانروايى داشته‏اند و در دوران حاكمان سنى،شيعيان مذهب خود را پنهان مى‏كرده‏اند و تدريجا فرزندان ايشان سنى‏شده‏اند با گرايش تشيع و عواطف و محبت‏به اهل بيت پيغمبرصلى الله عليه وآله . 
در ناحيه «ملتا»ى هند چند قرن پيش از اين، سيدى به امارت رسيده است‏و هنگام مردن حدود 250 فرزند بلاواسطه داشته كه آن ناحيه را مملو ازاولاد پيغمبرصلى الله عليه وآله كرده‏اند. 
در كشمير، سادات صحيح‏النسب و بزرگوارى زندگى مى‏كنند كه از ميان‏آنان بزرگانى برخاسته‏اند، در كربلا و نجف بيوتاتى از سادات «كشميرى‏» باهمين لقب شهرت دارند. 
عارف و عالم معروف، سيد مرتضى كشميرى در نجف اشرف معلم اخلاق‏بوده و من كسانى را كه از او تعليم گرفته بودند ديده‏ام، از جمله مرحوم سيدعبدالغفار مازندرانى، مرحوم شيخ على قمى و شيخ مرتضى طالقانى درنجف، و مرحوم سيد هاشم نجف‏آبادى در مشهد. پدر من نيز خاطراتى از اونقل مى‏كرد. 
سادات در چين 
در چين هم نشانى از سادات هست. از جمله در كتاب حاضر العالم‏الاسلامى آمده است: سيد شمس‏الدين در قرون گذشته به چين رفته و اسلام‏را در آن مرز و بوم نشر داده است. 
آقاى (يحيى احمد) دانشجوى چينى دانشگاه علوم اسلامى رضوى مشهدمقدس راجع به اين شمس‏الدين اطلاعات زير را در اختيار من گذاشت: 
«شمس‏الدين با لقب سيد الاجل بزرگترين شخصيت مذهبى و سياسى‏مسلمانهاى چينى است، مزار وى، در استان (يوننان) در سمت جنوب غربى‏چين واقع و مورد احترام همه مسلمانهاى چينى است كه گويا همراه تاتارهاءك‏ك‏در قرن هفتم از بخارى به چين آمده است و احتمال دارد از سادات آن ناحيه‏باشند. خاندانش در محله‏اى به نام «ناجاين‏» هم‏اكنون در همين استان زندگى‏مى‏كنند و حدود 20 هزار نفرند. من هم از همين خاندانم، فرزندش‏ناصرالدين و پس از وى اولاد او جانشين پدر شده‏اند و عده‏اى از آنان به‏حكمرانى رسيده‏اند، بسيارى از اسامى مسلمانها با كلمه «نا» آغاز مى‏شودكه از نام ناصرالدين ماخوذ است‏». 
  
بنا به اظهار ايشان شمس‏الدين با 31 واسطه به پيغمبرصلى الله عليه وآله مى‏رسد كه‏نمى‏تواند درست‏باشد زيرا از شش قرن پيش تا رسول اكرم اين اندازه واسطه‏متصور نيست، بلى احتمال اين كه سادات كنونى از نسل شمس‏الدين، با 31واسطه به پيغمبرصلى الله عليه وآله برسند قابل قبول است. 
وى گفت در آن جا مراسم عاشوراى حسينى برگزار مى‏شود و زنهاى‏مسلمان ولادت حضرت زهرا سلام‏الله عليها را طى مراسم مجللى جشن‏مى‏گيرند. 
سادات در يونان 
در خاتمه كتاب شرح زندگى حضرت ابوالفضل العباس، مرحوم‏آية‏الله‏مرعشى راجع به اعقاب و اولاد آن حضرت نوشته‏اند: خاندان بزرگى از اولادحضرت عباس در يونان زندگى مى‏كنند. 
سادات در ايران 
سلسله‏هاى سادات در ايران از فرط كثرت و تيره‏هاى بسيار، قابل شمردن‏نيستند. در هر شهر و دهى خاندان يا خاندانهايى از ذريه پيغمبرصلى الله عليه وآله زندگى‏مى‏كنند سكنه برخى از دهات مانند قدمگاه نيشابور و دهى در كردستان همه‏سيداند، خاندانهايى از سادات با كلمه «مير» به اضافه، اسمى شهرت دارند;مانند ميرسپاسى، امير معزى، ميرفندرسكى، ميرداماد و بسيارى ديگر و اين‏نمودار آن است كه جد اعلاى آنان اميرجائى بوده است. و به هر حال سادات‏در ايران مانند كشور مغرب از احترام خاصى برخوردارند و مردم به آنان‏«آقا» و به زنهايشان «بى‏بى‏» مى‏گويند، هر چند از طبقات پايين باشند. من‏كسانى از علما را ديده‏ام كه در مجالس بر سيد جلو نمى‏افتادند. پدر من هرگاه با عده‏اى مى‏خواستند از جايى خارج شوند، به سادات مى‏گفت: «شما اول‏برويد تا تكليف ما معلوم شود». 
بارى در شهر ما مشهد سلسله‏هايى از سادات هستند كه بعضى از آنان‏تعدادشان به هزارها مى‏رسد: سلسله سادات رضوى از همه سر هستند، اين‏سادات با سادات رضوى قم و شيراز از يك تيره هستند. سلسله سادات‏شهيدى از اولاد ميرزا مهدى شهيد يكى از شاگردان مبرز وحيد بهبهانى كه‏نسب به شاه نعمت‏الله ولى مى‏رسانند. 
  
همچنين در مشهد سادات حسينى و سجادى و جز اينها فراوانند. در قم‏سلسله سادات رضوى و سادات برقعى از اولاد موسى مبرقع فراوانند. 
در اصفهان، چند سلسله از سادات مانند عامليها كه مرحوم آية الله‏خادمى از آنها بود، روضاتيها، اعقاب سيد محمدباقر، صاحب كتاب شريف‏روضات الجنات، ميرداماديها از اخلاف دخترى فيلسوف مشهور ميرداماد،ابطحيها، بهشتيها، خاندان مرحوم دكتر بهشتى، نوابها، خاندان سلطان العلمايا خليفه سلطان، ميرفندرسكيها از اولاد ميرفندرسكى، ميرلوحى‏ها وبسيارى از سلسله‏هاى ديگر. 
همچنين در شيراز، كرمان، يزد، شوشتر و خوزستان; از جمله خاندان‏مرحوم سيد نعمت‏الله جزايرى. اين خاندانها اكثر به يكى از علماى نامى يايك امير مقتدر نسب مى‏رسانند. 
در تهران سلسله سادات اخوان، سادات جزائرى، طباطبائى، امامى،بهبهانى شيرازى و ديگران. 
من از دير زمان هر جا نسبنامه و شجره‏اى يافته‏ام يادداشت كرده‏ام. گاهى‏در حاشيه كتاب عمدة‏الطالب در جايى كه آن شجره‏ها به يكى از سلسله‏هاى‏مذكور در آن كتاب مى‏رسند، و يا در ورقه جداگانه و اگر توفيق نصيب شوددر نظر دارم آن يادداشتها را تكميل كنم و با كتاب عمدة الطالب به عنوان‏حاشيه يا ذيل بر آن كتاب، به چاپ برسانم. 
در تبريز، خاندانهاى سادات طباطبائى (خاندان علامه طباطبائى، صاحب‏تفسير الميزان) كه به دو تيره تقسيم مى‏شوند: قضاة و شيخ الاسلامها، تيره‏اول ، پشت‏اندرپشت قاضى و تيره دوم شيخ‏الاسلام تبريز بوده‏اند. به خاطردارم مرحوم علامه طباطبائى رساله‏اى از جد اعلاى خود در دست داشت كه‏به فرزندانش وصيت كرده بود، جد اعلاى آنان هم امير مجللى در آن ناحيه‏بوده است. 
همچنين خاندانهاى انگجى، شهيدى، حسينى و ديگر خاندانها در تبريزهستند. 
در بروجرد خاندان طباطبائى كه مرحوم آية‏الله العظمى بروجردى از آنهااست. جد اعلاى ايشان سيد محمد طباطبائى حسنى حسينى است كه من دراول كتاب رجال آية‏الله بروجردى آنان را به تفصيل معرفى كرده‏ام.طباطبائيهاى كربلا و خاندان بحرالعلوم هم از همين تيره هستند. 
  
خبر غيبى قرآن 
بارى، اينها كه عاجلا و غالبا به اعتماد بر محفوظات نوشته شد،دورنمايى از گستردگى و فزونى ذريه پاك رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله است، كه حقيقتاو بدون اندكى گزافه‏گويى مصداق آشكار سوره مبارك كوثر است كه بنابراقوال اكثر مفسرين شيعه و اهل سنت، درباره ذريه رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله نازل‏شده، و لااقل يكى از احتمالات در تفسير اين سوره است، جمله «ان شانئك‏هوالابتر» شاهد و مؤيد آن است، هر چند برخى از مفسرين متاخر مانند«مراغى‏» آن را حتى به صورت يك احتمال هم ذكر نكرده‏اند. 
حال بايد توجه داشت كه اين همه نفوس بى‏شمار تنها از نسل يك دخترپيغمبرصلى الله عليه وآله، صديقه طاهره فاطمه زهرا سلام‏الله عليها پديد آمده‏اند، و از ديگردختران پيغمبرصلى الله عليه وآله فرزندى به‏جاى نمانده است. پسران متعدد رسول‏اكرم‏صلى الله عليه وآله هم همه در كودكى درگذشته‏اند. آيا با اين وصف در «كوثر» بودن‏فاطمه سلام‏الله عليها و ذريه او جاى ترديدى هست؟ 
همان‏طور كه خواهيم گفت اين گستردگى تنها از لحاظ كميت نيست‏بلكه‏از لحاظ كيفيت نيز فرزندان فاطمه سلام‏الله عليها و على‏عليه السلام (كوثر) بوده‏اند وشخصيتهاى بى‏شمارى را به جامعه تحويل داده‏اند و اين خود يكى از اخبارغيبى قرآن و از وجوه اعجاز اين كتاب آسمانى است. اين حد از فزونى وكثرت سادات، بسيار جاى شگفتى است، مخصوصا با درنظر گرفتن اين كه‏ذريه پيغمبرصلى الله عليه وآله در طول تاريخ بنى‏اميه و بنى‏عباس مقتول و شهيد شده‏اند.حتى گاهى به صورت دسته‏جمعى مانند كشتار بنى‏الحسن به امر منصوردوانيقى، و خاندان فاطميين مصر پس از سيطره صلاح‏الدين ايوبى بر مصر،كه همه را در قصرى زندانى كرد تا همه مردند. 
تعداد تقريبى سادات 
حال كه مرورى بر خاندانهاى سادات در جهان اسلام كرديم، مناسب است‏راجع به تعداد تقريبى نفوس آنان سخن بگوييم، زيرا تعداد حقيقى فعلا امكان‏ندارد، حتى همان احصاء تقريبى هم بدون مراجعه به شجره همه آنان ممكن‏نيست.
  
در حدود چهل‏واندى سال قبل از اين يكى از سادات مشهد درصدداحصاء سادات و احياء رسم نقابت‏برآمده بود، و احتمالا مايل بود خودش‏نقيب النقباء شود. در آن هنگام، از او و ديگران شنيدم تعداد نفوس سادات درجهان به 60 ميليون مى‏رسند. البته اين يك حدس است و هيچ مدركى ندارد. 
پيشنهاد تجديد نقابت 
در سمينار مجمع اهل بيت‏عليهم السلام در مكه مكرمه در حج گذشته، سخنرانى‏كوتاهى راجع به خاندانهاى سادات كردم و در آن سمينار پيشنهاد نمودم‏بسيار مناسب است مقام معظم رهبرى حضرت آية‏الله خامنه‏اى متع‏الله‏المسلمين بطول بقائه بار ديگر اين سنت از ياد رفته نقابت‏سادات را احياءكنند. اين پيشنهاد در قطعنامه آن سمينار ذكر شده است. بلى انقلاب اسلامى‏ايران بسيارى از سنتهاى فراموش شده را زنده كرد. چه خوب است رهبرمعظم اين سنت را هم زنده نمايند. 
خود ايشان سيد حسينى هستند، نقابت نقبا را به عهده بگيرند يا هر كس ازسادات جليل را مصلحت مى‏دانند به اين سمت منصوب نمايند، و براى اين‏كار بزرگ تشكيلاتى بدهند. 
اين عمل، در جهان اسلام بسيار جاذبه دارد و بدين‏وسيله مى‏توان با كليه‏خاندانهاى سادات در جهان، رابطه برقرار كرد، و از اين راه، اسلام و تشيع راروح و صفاى ديگرى بخشيد. حال، اگر خودشان يا ديگرى رياست و زعامت‏و نقابت كل سادات را به عهده بگيرند. وى مى‏تواند در هر ناحيه از سوى خودنقيب السادات تعيين كند، و بدين وسيله سلسله‏هاى موجود سادات شناسايى‏و سرشمارى شوند، شجره‏هاى آنان را رسيدگى كنند كه آيا از صحت‏برخوردار است‏يا نه؟ 
گويا در اصل، منصب نقابت‏به چند هدف به وجود آمده: يكى رسيدگى به‏نسب مدعيان سيادت، زيرا كسانى به دروغ ادعاى سيادت مى‏كردند، و نقباى‏سادات پس از رسيدگى، صحت‏يا عدم صحت نسب آنان را مشخص‏مى‏كردند. يكى از انگيزه‏هاى مؤلف كتاب عمدة الطالب، چنان كه در اول آن‏گفته همين بوده است. در كتابهاى انساب، جابجا خاندانهايى را ياد مى‏كنندكه نسبشان ساختگى است. 
هدف ديگر، رسيدگى به وضع معيشت آنان و تقسيم خمس كه از سوى‏خلفا يا مردم پرداخت مى‏شده ميان آنان، بوده است و بالاخره نوشتن شجره‏براى ايشان. 
به نظر اينجانب اين منصب كه از سوى خلفاى بنى‏عباس ابتكار گرديده‏جنبه سياسى هم داشته است‏يعنى نقيب‏السادات مراقب حركات سياسى‏سادات بوده است زيرا هر روز كسى از خاندان پيغمبرصلى الله عليه وآله قيام مى‏كرد ومزاحم دستگاه خلافت مى‏گرديد. 
بارى، ظاهرا تنها راه دست‏يافتن بر تيره‏هاى سادات پراكنده در جهان وبر تعداد آنان همين منصب نقابت است كه گفته شد و در اين راه از كتابهاى‏انساب و از نسب‏شناسان عصر ما كه در راس آنان مرحوم آية‏الله مرعشى‏قرار داشت و نيز از كتاب مشجرات و طبقات النسابين و ديگر آثار ايشان‏اعم از آنچه چاپ شده يا نشده است‏بايد استفاده ببرند. 
شخصيتهاى برجسته خاندان پيغمبرصلى الله عليه وآله 
آنچه فهرستوار تاكنون از خاندانهاى سادات در سراسر كشورهاى‏اسلامى گفته شد، صرفا در بعد كميت‏سادات بود، اما از لحاظ كيفيت هم‏رسيدگى به وضعيت‏سادات هر چند فهرستوار، داراى اهميت است. 
اصولا انتساب به حضرت رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله همان‏طور كه گفتيم خود مايه‏افتخار و باعث احترام بود، و همين موقعيت‏باعث مى‏شد كه سادات به‏مناصب عالى دست‏يابند و از علم و دانش و ادب و از استعداد كافى بهره‏مندشوند. آن احترام و قداست‏خانوادگى و اين فضل و ادب و استعداد مكتسب ويا فطرى، طبعا موجب برازندگى، سيادت، احترام و بالاخره سبب رياست‏دينى يا سياسى و يا هر دو در همه جوامع اسلامى مى‏گرديد. 
من قبلا گفتم: در سلسله‏هاى شيوخ طريقت، ملوك و امرا، نقبا و علماى‏اسلام، شخصيتها و خاندانهاى فراوانى وجود داشته و دارند. اينك به عنوان‏نمونه و همان‏طور كه گفتم از باب مشت نمونه خروار كسانى يا خاندانهايى ازاين طبقات را نام مى‏برم. 
ملوك و امراء سادات 
سلسله‏هاى ملوك و امرا و خلفا از ذريه رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله در تاريخ اسلام‏فراوان بوده‏اند و برخى از آنان تاكنون ادامه دارند. مطالعه كيفيت روى كارآمدن آنان نشان مى‏دهد كه غالبا سيادت و رهبرى دينى آنان در اين امر مؤثربوده است. 
  
در كشور مغرب در سال 172، سلسله ادريسيان توسط مولى ادريس اول‏ادريس بن عبدالله‏بن الحسن برادر كوچك «محمد نفس زكيه‏» شهيد در 145ه . آغاز شد و تا سال 375، جمعا ده تن از آنان حكومت كرده‏اند. اولاد واعقاب ايشان به نام ادريسى تاكنون باقى هستند از جمله سلسله «ادريسى‏سنوسى‏» چنان كه خواهيم گفت از اعقاب آنان هستند; از اعقاب همين‏ادريسيان دو تيره در آندلس (اسپانياى كنونى) در دوران ملوك الطوايفى به‏حكومت رسيده‏اند: 
اول، «بنى حمود» از 407 تا 449 ه 0 جمعا 9 تن در شهر مالقه در ساحل‏جنوب شرقى آندلس. 
دوم، «امراى حمودى‏» در الجزيرة الخضراء ساحل تنگه جبل‏الطارق، (ازسال 431 تا 450ه 0). 
پس از ادريسيان، سلسله‏هاى ديگرى بر مغرب (مراكش) حكمرانى‏كرده‏اند كه برخى از آنان مانند موحدين ادعاى سيادت داشته‏اند، ولى ثابت‏نيست، تا برسد به شرفاى حسنى در قرن دهم كه به دو تيره منشعب شده‏اند: 
اول، «شرفاى سعدى حسنى‏» يا سعديون كه از سال 917 تا 1069 ه 0 درشمال و جنوب مراكش حكمرانى كرده‏اند. سرسلسله آنان خود را «محمدالمهدى القائم بامرالله‏» ناميده بود و در سال 923 درگذشته است. 
دوم، «شرفاى فلالى‏»: سلسله كنونى كه آنان نيز حسنى هستند سرسلسه‏ايشان محمدبن محمد الشريف معروف به «ابن الشريف‏» متوفى 1075 ق‏بود و از سال 1041ه . تا شاه حسن (حسن دوم) پادشاه فعلى مغرب سلطنت‏كرده‏اند. اين هر دو تيره از اعقاب محمد نفس زكيه برادر ادريس اول هستند،شجره آنان در مسجد نوبنياد كنار قبر ادريس اول، و همچنين در مسجد كبيركه توسط شاه حسن در دارالبيضاء در ساحل بحر اطلس ساخته شده، موجوداست. به نظر مى‏رسد شاه حسن، نان «سيدى‏» خود را مى‏خورد و اينك تنهاسلسله سادات هستند كه قريب چهار قرن سلطنت كرده‏اند. 
در كشور ليبى تا قبل از انقلاب سرهنگ قذافى، سلسله سنوسيها سلطنت‏مى‏كردند. مؤسس اين سلسله «سيد محمدبن على‏السنوسى الكبيرالادريسى‏» است كه در الجزاير از خاندان ادريسيان (1202ه) متولد شده وبعدا طى سير علمى، صوفى گشته و در سال 1253 ه در مكه طريقه‏«سنوسيه‏» را پى‏ريزى كرد و بعدا به ليبى منتقل شد و در آنجا چند زاويه(خانقاه) بنا كرد كه يكى از آنها در «جغبوب‏» واقع در مرز مصر است; و تاسال 1314 ه 0 مركز اين فرقه بود و سپس به «زاويه البيضاء» منتقل گرديد.اين سيد رهبرى سياسى و جهاد با لشكر فرانسه را با رهبرى روحانى و مقام‏معنوى گرد آورده بود، و در 1276 ه 0 از دنيا رفت. 
پس از وى همين سمت را فرزندش محمد المهدى به عهده داشت. اوصريحا دعوى مهدويت نداشت، ولى مردم او را مهدى مى‏دانستند. اصولا ازقرن 18 به بعد در آن مناطق از جمله در سودان انتظار ظهور «مهدى‏» درمردم قوى بود، لهذا او را و همچنين مهدى سودانى را چنان كه خواهيم گفت‏مهدى مى‏دانستند. مهدى سودانى صريحا دعوى مهدويت مى‏كرد. 
پس از درگذشت «محمد المهدى‏» در 1320 فرزندش محمدبن محمدادريس اول و پس از وى فرزندش سيد محمدرضا سنوسى به سلطنت‏رسيدند. تا اين كه به دست قذافى، اين سلسله منقرض گرديد. 
شرح حال سلسله سنوسيان در كتابى به نام المهدى السنوسى به قلم آقاى‏محمد الطيب بن ادريس الاشهب ط طرابلس آمده، در اين كتاب به‏گونه‏اى ازمحمد المهدى توصيف مى‏شود كه عارفان، على‏عليه السلام را وصف مى‏كنند. و ازاصلاحات و مبارزات وى بسيار سخن رفته است. 
در كشور مصر و بخشى از افريقاى شرقى و مركزى، چنان كه مى‏دانيم‏سلسله خلفاى فاطمى از سال (297 تا 567 ه) جمعا 11 تن خلافت كردند.خلافت آنان با خلافت عباسى بغداد رقابت مى‏كرد و گاهى نزديك بود بر آنان‏غلبه كنند. آنان خود را از نسل اسماعيل بن جعفربن محمد مى‏دانستند هر چنددر بغداد آن نسبت را انكار مى‏كردند. آنان فرقه اسماعيليه را با چند شعبه وبا فلسفه خاصى بنا نهادند، كه تا كنون بحث درباره آنان ادامه دارد. اگر نسب‏امامان اسماعيليه را تا عصر حاضر صحيح بدانيم، هم اكنون كريم‏آقاخان نوه‏آقاخان بزرگ، چهل ونهمين امام آنان از سادات است، و رهبرى فرقه‏«آقانيه‏» را به عهده دارد. ولى صرف‏نظر از ترديد در نسب خلفاى فاطمى،بعد از «المستعلى‏» راجع به نسب فرقه «نزاريه‏» كه همين آقاخانيها باشند،سخن زياد است و در چند مقطع، نسب آنان با ابهام تلقى مى‏شود. 
در كشور يمن چند سلسله از امامان زيدى امامت كرده‏اند: از سال 280 ه0 ائمه رس تا حدود سال 700 ه 0 امامت داشته‏اند. مؤسس اين سلسله قاسم‏بن الحسين رسى است. 
امامان زيدى صنعاء، از حدود سال 1000 ه 0 امامت داشتند و چند سال‏قبل طى يك كودتا سقوط كردند، اصولا يمن از روز نخست تمايل به‏على‏عليه السلام داشته است مخصوصا در قبيله حمدان هنوز هم اين گرايش باقى‏است. 
در عربستان همان‏طور كه گفته شد شرفاى حسنى قرنها امارت داشته‏اند.تا اين كه آخرين ايشان شريف حسين به دست وهابيها و با كمك انگلستان‏سقوط كرد. در حالى كه خود او به طمع حكومت‏بر همه كشورهاى عربى گول‏انگليس را خورد و با خلافت عثمانى درافتاد. 
در ايران چند سلسله از سادات، حكمرانى كرده‏اند: علويان طبرستان ازسادات حسينى از سال 250 تا 316 ه 0 جمعا چهار تن به رسم زيديه، امامت‏كرده‏اند. 
مؤسس اين سلسله حسن‏بن زيد داعى است، سادات مرعشى و سادات‏نواب فرزندان سلطان العلماء خليفه سلطان و سادات ميرداماد از همين تيره‏هستند. 
در جنوب ايران سادات سلسله مشعشعيانى از اعقاب حضرت امام موسى‏كاظم‏عليه السلام سالها حكومت كردند، مؤسس اين سلسله سيد محمد مشعشع مدعى‏مهدويت‏بود. وى پس از نبردهايى با دولتهاى مركزى در سال 861 ه 0 برخوزستان و بخش عمده عراق تدريجا سيطره يافت. مركز حكومت او شهرحويزه بود و در سال 866 ه درگذشت و پس از او فرزندانش حكومت كردند.درباره دعاوى او سخن بسيار است. براى اطلاع بيشتر به كتاب اعلام العرب،عنوان «محمدبن فلاح بن هبة‏الله‏» رجوع شود. 
سلسله صفويه كه ادعاى سيادت داشتند و آنان نيز نسب به حضرت‏موسى‏بن جعفرعليه السلام مى‏رسانيدند از سال (907 تا 1311) جمعا 11 تن بااقتدار بر كل ايران و چند كشور مجاور مانند افغانستان، ماوراءالنهر، تاحدود ارمنستان و گرجستان حكومت كردند. آنان نيز مانند سنوسيهاى ليبى وشرفاى مراكش، در آغاز پيشواى روحانى و داراى طريقه‏اى از تصوف‏بوده‏اند كه جد ايشان صفى‏الدين اردبيلى مؤسس آن بود و تدريجا به سلطنت‏رسيدند. سرسلسله ايشان شاه اسماعيل صفوى است و شاه سلطان حسين‏آخرين اين دومان است. باز هم مى‏توان امراى ديگر از سادات پيدا كرد كه‏در گوشه و كنار ايران حكمرانى كرده‏اند. 
در يك كتاب خطى ديدم كه نويسنده آن بر شيخ‏الاسلام دولت عثمانى كه‏به عنوان خلافت، حكمرانى مى‏كردند، احتجاج كرده كه پيغمبرصلى الله عليه وآله گفته است:«الائمة من قريش‏» صفويه از قريش‏اند و خلفاى عثمانى قريشى نيستند، پس‏صفويه اولى به خلافت‏اند. 
باز برخى از مورخين نوشته‏اند فتحعلى شاه قاجار هم خود را سيدمى‏دانست و به سادات، پسرعمو خطاب مى‏كرد. زيرا جده آنان كنيز شاه‏سلطان حسين بوده كه به جدشان بخشيده بود و او از شاه سلطان حسين حامله‏بوده و به اشاره شيخ‏الاسلام گرگان، مرحوم نورمفيدى، با او همبستر نشده تامحمدحسن قاجار، متولد شده ولى خان قاجار او را فرزند خود دانسته‏است؟؟ 
در شبه قاره هند نيز سادات خضرى در حومه دهلى حدود چهل سال ازسال 817 تا سال 849 يا 855 ه حكومت كرده‏اند. مؤسس آنان سيدى به نام‏خضرخان از سادات ملتانى بود. 
مشايخ طريقت از سادات 
مؤسسين سلسله‏هاى طريقت و مشايخ آنها غالبا از سادات بوده و هستندمانند: 
سلسله قادريه كه مؤسس آن شيخ عبدالقادر گيلانى (471-561ه) ازسادات حسينى است اين سلسله در هند، افغانستان، عراق، تا افريقا ميليونهاپيرو دارد. 
سلسله نعمت‏اللهى شيعه مذهب، مؤسس آن شاه نعمة‏الله ولى از سادات‏حسينى است، اين طريقه، بعدا به شعب مختلف انشعاب يافت و اكثر پيروان‏آن در ايران هستند. 
سلسله (بدويه) در مصر و كشورهاى مجاور آن رواج دارد. مؤسس آن‏سيد احمد بن على ابوالعباس بدوى حسينى (596-875 ه) است. وى در شهرطنطا واقع ميان قاهره و اسكندريه مدفون است و در زادروز او مصريان ازسراسر مصر، چندين ميليون در طنطا اجتماع مى‏كنند. اكثر پيروان او در مصرو برخى در سودان و ساير كشورهاى افريقايى هستند. 
سلسله رفاعيه كه در عراق و مصر و افريقا پيروان فراوان دارد، مؤسس‏آن طريقه، سيداحمد بن على رفاعى (512-578 ه) از سادات حسينى عراق‏است. وى در شهر واسط عراق متولد گرديده است. در حيات خود 180 هزارخليفه در كشورهاى اسلامى داشته است. 
سلسله سنوسيه كه در افريقا عمدة ميليونها پيرو دارد و قبلا راجع به‏مؤسس آن سخن گفتيم. 
سلسله شعرانيه مؤسس آن سيد احمدبن على الحنفى مصرى (898 -973ه) از اعقاب محمد حنفيه و داراى تاليفات ارزشمندى است. 
سلسله خلوتيه سودان مؤسس يا يكى از مشايخ آن سيد محمد عثمان‏ميرغنى مالكى مؤلف تاج التفاسير عربى است، شجره وى تا حضرت امام‏هادى‏عليه السلام ، امام دهم شيعيان، در مقدمه تفسير وى آمده است. اين خاندان،تاكنون مورد احترام مردم سودان و داراى مريدان فراوان هستند; يكى ازآنان اكنون رقيب سرسخت عمرالبشير رئيس جمهور سودان است، آنان هم‏مانند خاندان مهدى سودانى جامع بين رهبرى معنوى و زعامت‏سياسى‏مى‏باشند. 
سلسله تجانيه احمدبن محمدبن المختار بن احمد الشريف التجانى(1150 - 1230ه) سرسلسله اين طريقه در مغرب است، اين طريقه بنا به قول‏آقاى دكتر تجانى صاحب كتاب «ثم اهتديت‏» حدود يك‏صد ميليون پيرودارد. در قاهره آقاى شيخ محمد حافظ تجانى، شيخ تجانيه بود و در محله‏عباسيه قاهره، زاويه يا خانقاهى را اداره مى‏كرد و مشهور بود كه بزرگترين‏محدثان عصر حاضر است، و من از او اجازه حديث گرفتم و چند سال پيش ازاين مرحوم شد. 
سلسله‏هاى طريقت در مصر و سودان 
در كتابچه‏اى خواندم كه در مصر 60 طريقه وجود دارد و تمام يا اكثرمشايخ آنان همواره و تاكنون از سادات هستند. برخى از آنان حسنى و برخى‏حسينى، و برخى از يك طرف حسنى و از سوى ديگر حسينى هستند. و به‏نظر مى‏رسد اين انتساب، ملاك مشروعيت رهبرى آنان است. 
در سودان طرق متعددى از تصوف وجود دارد كه تقريبا كل اهل سودان رافرا مى‏گيرند، ولى همه آنها به هفت طريقه اصلى مى‏رسند و همه آنان عقيده‏دارند كه (فيض ربانى) از طريق على‏عليه السلام و خاندانش به ايشان افاضه‏مى‏گردد. 
  
در ميان سلسله‏هاى تصوف، مؤسس چند سلسله سيد نيستند: مانند سلسه‏شاذليه كه به ابوالحسن على‏بن عبدالله ... شاذلى مغربى (591 - 656ه)مى‏رسند. 
ديگر در ايران، طريقه نعمتيه گون‏آبادى كه مؤسس آن حاج ملاسلطان‏على گون‏آبادى است و سيد نبوده است. 
سلسله مولويه تركيه نيز به ملاى رومى، شاعر و عارف معروف (672 ه)مى‏رسند كه او نيز سيد نبوده است و شايد سلسله‏هاى «كبرويه‏» و «چشتيه‏»هند، چنين باشند. اما سلسله «بكتاشيه‏» تركيه و سوريه و عراق و آلبانى وديگر كشورها، توسط شخص خراسانى به نام سيد محمد باقر رضوى ازرضويهاى مشهد در قرن 9 يا 10 پايه‏گذارى گرديده است. 
على‏عليه السلام، رمز تصوف 
كليه سلسله‏هاى طريقت، سلسله خود را از طرق مختلف به على‏عليه السلام‏مى‏رسانند بيشتر از طريق معروف كرخى يكى از اصحاب حضرت رضا و يااز طريق بايزيد بسطامى از اصحاب حضرت صادق‏عليه السلام و برخى از طريق‏حسن بصرى به على‏عليه السلام مى‏رسانند. 
تنها طريقه نقشبنديه از طريق ابوبكر خليفه اول به پيغمبرصلى الله عليه وآله مى‏رسند. 
اما سلسله نقشبنديه از طريق بايزيد بسطامى به حضرت صادق‏عليه السلام و اواز جد مادريش قاسم‏بن محمدبن ابى‏بكر و او از پدرش محمد و او از سلمان‏فارسى و او از ابى‏بكر به پيغمبرصلى الله عليه وآله مى‏رسند و در هر حال، يكى از ائمه‏اهل‏بيت‏عليهم السلام در طريق آنان وجود دارد. گويا رشته ديگر نقشبنديه به حسن‏بصرى و او به على‏عليه السلام مى‏رسد. 
و در هر حال، اكثريت قريب به تمام طرق تصوف به نحوى سلسله خود رابه على‏عليه السلام مى‏رسانند. شايد سر اين امر، همان حرفى باشد كه دكتر ابوالوفاءتفتازانى، استاد فلسفه و عرفان دانشگاه قاهره و شيخ يكى از طرق تصوف‏مصر، بنا به نقل كتاب «مع رجال الفكر و الادب فى القاهره‏» گردآورى آقاى‏سيد مرتضى رضوى، گفته است: «كه پيغمبرصلى الله عليه وآله فرمود: (انا مدينة العلم وعلى بابها) من شهر دانشم و على در آن شهر است، اين همان علم طريقت وحقيقت است كه ما اهل طريقت‏بدان قائل هستيم‏». 
ملاحظه كنيد اين عقيده بخشى از عقايد شيعيان را دربردارد، زيرا شيعيان‏عقيده دارند همه احكام و آداب و معارف از طريق على‏عليه السلام و خاندانش به‏ايشان مى‏رسد و آنچه را دكتر تفتازانى در شرح حديث انا مدينة العلم گفته‏است فقط شامل معارف دين است ولى او و ديگر صوفيان قاهره، سنى هستندو احكام را از طريق يكى از پيشوايان مذاهب اربعه يعنى ابوحنيفه و ديگران‏مى‏گيرند. 
ضمنا لازم است‏بگويم كه دكتر تفتازانى هم اكنون «شيخ المشايخ‏» طرق‏مصر است. اين سمت نسبت‏به طرق صوفيه، مانند شيخ ازهر نسبت‏به علماى‏شرع، يك سمت رسمى است كه از سوى رئيس جمهورى مصر، طى فرمانى‏به يكى از مشايخ بزرگ طريقت واگذار مى‏شود. 
من در سال 1351 شمسى در سفر علمى يكساله خود به كشورهاى عربى‏و اسلامى در قاهره با دكتر تفتازانى تماس داشتم. هم در دانشگاه قاهره، و هم‏در مراسم جشنهاى ميلاد پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله. در خيمه خاص به طريقه او واقع‏در ميدان امام حسين قاهره. 
اين جشنها يك ماه ادامه دارد و نخست از سوى شيخ ازهر طى مراسمى‏در مسجد امام حسين‏عليه السلام افتتاح مى‏گردد، و ارباب طريقت، هر كدام خيمه يابه تعبير خودشان «سرادقات‏» در ميدان امام حسين در جوار جامع ازهر وحرم حسينى برپا مى‏كنند، و شبها شيوخ طريقت، هر كدام، در محل خودمى‏نشينند و مريدان و ديگر مردم در آن محل اجتماع مى‏كنند و چاى و شربت‏مى‏نوشند و شعرا و مداحان اهل‏بيت‏عليهم السلام، به مديحه‏سرايى و شعرخوانى‏مى‏پردازند. اين مراسم يك ماه تمام در آن محل ادامه دارد، و هر شب‏هزاران تن از مردم قاهره در آنجا گرد مى‏آيند. 
همين مراسم، عينا هنگام جشنهاى يكماهه ميلاد سرور آزادگان حضرت‏امام حسين‏عليه السلام در همين ميدان برگزار مى‏شود، زيرا در آنجا راس الحسين‏مدفون است، اين كار از زمان فاطميين مصر كه طى تشريفاتى سر مبارك‏امام را از عسقلان فلسطين به مصر آوردند و در اين مكان دفن كردند، آغازگرديده است و با اين كه قرنها است كه سلسله فاطميين منقرض شده‏اند، آثارو مراسم ايشان باقى است. مصريان، به آن محله «حى الامام الحسين‏»مى‏گويند. حرم حسينى و نيز حرم «سيده زينب‏» هر شب، شاهد حلقه‏هاى‏صوفيان و ارباب طريقت است كه هر كدام به كيفيت‏خاصى و با لباس و آداب‏مخصوصى به ذكر گفتن مى‏پردازند. 
شخصيتهاى برجسته ديگر از سادات 
بسيارى از خاندانهاى علما از فقها و مفسرين و متكلمين و ديگران به‏يكى از بزرگان مى‏رسند. در هند، سيدحامد حسين و برادرش نظام‏العلماء وابوالاعلاى مودودى و ابوالحسن ندوى، در ايران و عراق خاندان صدر، كه به‏صدرالدين كبير از علماى جبل‏عامل مى‏رسند و در طول تاريخ شخصيتهاى‏برجسته‏اى از ميان آنان برخاسته‏اند مانند مرحوم سيد شرف‏الدين صاحب‏كتاب المراجعات و آثار ديگر در لبنان، در عراق مرحوم سيدحسن صدر كه‏برخى او را خاتمة المحدثين مى‏دانند، صاحب تاليفات فراوان از جمله‏تاسيس الشيعه لعلوم الاسلام و سيد اسماعيل صدر، مرجع تقليد معاصرآخوند خراسانى(1329) و فرزندانش سيد صدرالدين صدر، از مراجع قم(پدر امام موسى صدر) و سيدحيدر از علماى كاظمين، پدر شهيد سيد محمدباقر صدر، اين خاندان در سلسله نسب با خاندان سيد مرتضى و سيدرضى‏پيوند دارند، و همه از يك طريق به حضرت امام كاظم‏عليه السلام مى‏رسند، و نيزمرحوم سيد محمدحسن ميرزاى شيرازى، بزرگ قهرمان تحريم تنباكو وخاندانش از جمله فرزندش يكى از مراجع معاصر سيدابوالحسن اصفهانى‏بود و از همين خاندان است مرحوم ميرزامهدى شيرازى از مراجع كربلا، ومرحوم سيد عبدالهادى شيرازى از مراجع نجف اشرف. 
خاندان سيد نعمت‏الله جزايرى متوفى در 1112ه . و فرزندش سيد عبدالله‏و نوه‏اش سيد نورالدين و دهها عالم و دكتر و استاد دانشگاه از اين خاندان‏برخاسته‏اند و به سادات جزايرى شهرت دارند. 
خاندان بحرالعلوم (1212ه .) كه در نجف و كربلا و ايران و لندن هستند. 
خاندان شهرستانى ميرزا مهدى شهرستانى از شاگردان وحيد بهبهانى(1206 ه). از اين خاندان نيز دهها عالم و مجتهد و استاد و مهندس‏برخاسته‏اند. از جمله منسوبين اين خاندان مرحوم مصلح كبير سيد هبة‏الدين‏شهرستانى است. 
از شخصيتها و خاندانهاى معروف سادات، خاندان سيدبن طاووس،خاندان ابوالرضا قطب كاشانى، خاندان ميرداماد هستند. 
از مورخين، مقريزى، احمدبن على حسينى عبيدى صاحب كتاب خطط مصر و شام از اعقاب خلفاى فاطمى يا عبيديين است. 
  
از جمله مفسران معروف سيد هاشم بحرانى و علامه طباطبائى از شيعه وسيد محمود آلوسى و سيد ميرغنى و سيد محمد رشيد رضا صاحب تفسيرالمنار، و سيد اسماعيل حقى، صاحب تفسير روح‏البيان از اهل سنت‏اند. 
از مصلحان و رهبران سياسى و انقلابى كه كتابها راجع به او نوشته‏اند وهنوز هم جاى بحث دارد مرحوم سيد جمال‏الدين حسينى اسدآبادى معروف‏به افغانى (1315ه) و نيز ابوالاعلاى مودودى، امير عبدالقادر جزايرى ازسادات حسينى (1222 - 1300ه) كه سالها با ارتش خونخوار فرانسه جنگيد،آية‏الله كاشانى و سرور و خاتم همه پيشوايان سياسى از نسل پيغمبرصلى الله عليه وآله، امام‏بزرگوار امام خمينى رضوان‏الله تعالى عليه مى‏باشند. 
نكته قابل توجه آن كه بيشتر مراجع بزرگ تقليد شيعه در صد ساله اخير،از سادات بوده‏اند. در سالهاى اخير چند مرجع بزرگ همزمان رهبرى شيعه رابه عهده داشتند كه همه سيد بودند. آيات عظام شيرازى سه تن حكيم،شاهرودى، گلپايگانى، خوئى، ميلانى، حجت، صدر خوانسارى، امام خمينى‏و ديگران و پيش از آنان، آية‏الله اصفهانى، آية‏الله قمى، آية‏الله بروجردى. 
نتيجه 
جايگاه اهل بيت‏عليهم السلام و اولاد پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله، در بين مسلمين جهان اعم‏از شيعه و اهل نت‏بى‏همتاست و هيچ خاندانى به اين حد از عظمت و قداست‏و احترام و داراى اين همه ارزشها و فضائل، به آنان نمى‏رسند. آنان سروران‏و پيشوايان و اركان و استوانه‏هاى جامعه اسلامى‏اند، مسلمانها در هر ديارچشم به آنان دارند، علم و ادب و سيادت و استقلال را از آنان گرفته ومى‏گيرند، با اين وصف بسيار بسيار دور از انصاف است كه كسى ازمسلمانها خيال اهانت‏به سلسله سادات را در سر بپروراند و به ساحت قدس‏خاندان پيغمبرصلى الله عليه وآله اسائه ادب نمايد و اين قولى است كه جملگى برآنند. 
از اين اصل مسلم مى‏توان نتيجه ديگر گرفت كه لزوم محبت‏به‏اهل‏بيت‏عليهم السلام، خود يكى از اركان وحدت اسلامى و از مشتركات قطعى همه‏مذاهب اسلامى است، مانند توحيد و نبوت و قرآن و كعبه و نماز و روزه، بايدوحدت اسلامى را بر محور همين دوستى همگانى به خاندان پيغمبرصلى الله عليه وآله،مستحكم نماييم. امرى كه با دل و عاطفه مسلمانها عموما ارتباط دارد ومانند رشته محكمى همه را با آن خاندان پيوند داده است. 
تذكر لازم 
بديهى است كه اين جانب با ذكر سلسله طرق تصوف درصدد اثبات‏حقانيت آن نيستم، و نبايد از اين نوشته اتخاذ سند شود. بلكه نظر منحصرا برگزارش جايگاه اهل بيت‏عليهم السلام و سادات در جوامع مسلمان و در بين فرق‏اسلامى است.
كما اين كه صحت و سقم و اثبات اتصال نسبى سادات ياد شده به خاندان‏پيغمبرصلى الله عليه وآله مورد نظر نيست و چه بسا برخى از سلسله‏هاى مذكور به اهل‏بيت‏عليهم السلام نرسند. 
نكته مهم ديگرى كه لازم است در اين مقاله يادآور شوم آن است كه‏همين علاقه شديد فرقه‏هاى متصوفه و طرق گوناگون آن، به على‏عليه السلام خصوصاوبه اهل بيت پيغمبرصلى الله عليه وآله عموما و سعى بليغ آنان در ارتباط نسبى و يافرقه‏اى به على‏عليه السلام، خود سدى محكم، در برابر وهابيت است كه بوضوح ديده‏مى‏شود اصل تصوف را مانند اصل تشيع انكار مى‏كنند، و بلكه درصدد محونام و آثار خاندان پيغمبرصلى الله عليه وآله از اذهان مسلمانان هستند، هم به لحاظ اصل‏عقيده وهابيت و هم از آن جهت كه سلسله سعوديها رقيب سرسخت اشراف‏مكه و بالاخص شريف‏حسين بودند و آن خاندان را كه بيش از هزار سال، درمكه و حجاز به نحوى امارت و سيادت داشتند از ميان بردند. 
يكى از استادان دانشگاه اهل بيت‏عليهم السلام اردن (جامعة اهل البيت) كه اخيراتاسيس گرديده به من گفت: «سعوديها پيغام دادند نام «اهل بيت‏» را از روى‏دانشگاه برداريد، ما تمام هزينه آن را مى‏دهيم‏» كه البته با مخالفت دولت‏هاشمى اردن مواجه گرديد، زيرا خاندان سلطنتى اردن كه از اعقاب شريف‏حسين هستند، مانند خاندان سلطنتى مغرب، از انتساب به اهل بيت‏عليهم السلام براى‏خود مشروعيت و وجاهت كسب مى‏كنند، مؤسسه اهل‏بيت‏عليهم السلام و نيز دانشگاه‏اهل‏بيت‏عليهم السلام هم ظاهرا به همين منظور تاسيس گرديده است. 
در سال گذشته در سمينار تقريب اسلامى اردن شركت كردم، شاه حسين‏بدون خبر قبلى در كنفرانس شركت كرد، و طى سخنرانى خود گفت: بزگترين‏افتخار من همين انتساب به پيغمبرصلى الله عليه وآله است، در حالى كه حاضران، اكثرا ازاهل سنت و حتى از اباضيه عمان بودند. 
به نظر مى‏رسد ميان كشور اردن و مغرب هر دو با كشور سعودى از اين‏لحاظ يك نوع جبهه‏گيرى عقيدتى - سياسى وجود دارد، و ما مى‏توانيم ازاين جبهه‏گيرى كه طبعا آن دو كشور را به نحوى با ايران مرتبط مى‏سازد بهره‏برگيريم، گرچه مشكل سياسى، با آن دو كشور و آن دو شاه (حسن و حسين)و گرايش آنان به امريكا و اسرائيل مشكل اساسى اين بهره‏گيرى سياسى‏است. 
والسلام على من اتبع الهدى 
محمد واعظ زاده خراسانى 
  
پى‏نوشتها: 
  
1- مقدمه عمدة‏الطالب ص 16.
[ شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۲ ] [ 20:58 ] [ مرتضی نیکزاد ] [ نظر بدهید ]
 
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: دو شنبه 11 / 7 / 1398برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , قم, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

http://mortezanikzaad.blogfa.com/پژوهشکدۀ نسب شناسی نیک زاد

 

 علم انساب در گذر تاريخ

       تعريف علم انساب و جايگاه نسب شناسي سادات

 


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: دو شنبه 11 / 7 / 1398برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , قم , بردخیمه , پگین , ابولفارس , , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 http://smsv.blogfa.com صراط صادق

امامزاده عبدالسلام الأسمر - از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) در لیبی   خبرگزاری فارس: بار دیگر حادثه دردناک «یوم‌الهدم» تکرار شد،‌ آن هم در حرم «عبدالسلام الاسمر» از معروف‌ترین امامزادگان قاره آفریقا. البته این بار وهابیان سلفی جسارت را به حد اعلای خود رساندند و نبش قبر کردند. به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از فرهنگ نیوز، در سالروز تخریب قبرستان بقیع و شکستن قلب هزاران عاشق اهل بیت(ع) بار دیگر این واقعه هولناک تکرار و عرش الهی به لرزه در آمد. قلب جهان اسلام به ویژه تشیع بار دیگر توسط خنجر وهابی‌های سلفی پاره پاره شد و معروف‌ترین امام زاده شمال آفریقا و بزرگترین محل تجمع محبان اهل بیت(ع) در کشور لیبی با خاک یکسان شد. ولی این فاجعه به این جا ختم نشد و وهابی‌ها مزار این امامزاده شریف را تخریب و عمل قبیح نبش قبر را انجام داده و به جسد ایشان جسارت‌های بسیاری روا داشتند. حرم «عبدالسلام الاسمر» امامزاده مظلوم از نوادگان کریم اهل بیت امام حسن مجتبی(ع) به عنوان بزرگترین قطب زیارتی شیعیان در کشور لیبی و شمال آفریقا به حساب می‌آمد که این واقعه عظیم در آن رخ داده و جهان اسلام را در بهتی عظیم فرو برده است. در این حادثه دردناک 30 نفر از شیعیان لیبی به شهادت رسیده و تعداد 212 نفر نیز مجروح و به بیمارستان منتقل شده‌اند، خبرها حاکی از وخیم بودن حال تعداد زیادی از این مجروحان دارد. فشار وهابی‌ها به قدری زیاد بوده است که ترویست‌ها برای نشان دادن قدرت وهابیت در سالروز تخریب بقیع که خود آن نیز در سالروز جسارتی دیگر به قبر ائمه (ع) انجام پذیرفته صورت گرفته است، رسم وهابی‌ها این است که در سالروز
اعمال شیطانی خود، جسارت‌های خود را به نحوی دیگر تکرار کنند. جمعه 19 مهر 1392
[ جمعه بیستم دی ۱۳۹۲ ] [ 7:41 ] [ سید محمد
صادق محمدی وفایی ] [ آرشیو نظرات ]
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 11 / 6 / 1398برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , قم, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 پژوهشکده انساب و سادات

حجت الاسلام و المسلمین آقای سید مهدی رجائی

هر روز بجز روزهای تعطیل یک ساعت مانده به اذات مغرب جوابگوی حضوری و تلفنی راجع به شجره نامه سادات و امام زادگان می باشد.

آدرس: خ صفائیه- کوچه ۲۵ – کوچه فرعی سمت چپ- کوچه قائمی سمت راست- جنب پلاک۳۶

تلفن:  ۷۸۳۸۱۶۶ – ۰۲۵۱

 

+ نوشته شده در  سه شنبه هفتم آذر ۱۳۹۱ساعت 12:25  توسط سیدمحمد باقـــــــــــــــری 
 
http://kalpoosh1.blogfa.com/
 
شاخه های اصلی سادات در ایران

در کشور پهناور ایران شش گروه عمده از سادات وجود دارند . آنها عبارتنداز :

۱- حسنی : از نسل فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام ( ۳ – ۹۵ ق ) ؛ خاندان های علمی بحرالعلوم ، طباطبایی ، حبوبی ، بروجردی ، قاضی ، گلستانه و مدرس از این گروه می باشند .

۲- حسینی : از نسل فرزندان امام علی السجاد علیه السلام ( ۳۸ – ۹۵ ق ) ؛ خاندان های علمی اشکوری ، امامی اصفهانی ، خاتون آبادی ، خامنه ای ، خسرو شاهی ، دستغیب شیرازی ، فاضلی ( هیّالی ) ، طالقا نی ، غرابی ، دشتکی ، زنجانی ، سدهی میردامادی ، شبیری زنجانی ، شهرستانی ، شهیدی ، قائم مقامی ، قزوینی ، کاشانی ، مرعشی ، میرزای شیرازی ، میلانی و هدایتی از این گروه هستند .

۳- محمدی یا محمدیان : که از نسل محمد اکبر معروف به حنفیه ( ۱۵ یا ۱۸ – ۸۴ ق ) بوده و خود شاخه ای از سادات علوی محسوب می شوند خاندان عقیلی اصفهانی جزو این دسته است .

ساداتی نیزدر کشور عراق وجود دارند که منسوب به حضرت عباس علیه السلام هستند .

۴- موسوی : از نسل فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام ( ۱۲۸ – ۱۸۳ ق ) ؛ خاندان های علمی آیت اللهی شیرازی ، آیت اللهی یزد ، اصفهانی ، بجنوردی ، بهبهانی ، جزایری ،آلبوشوکه ، حرمشاهی ، خمینی ، خوانساری ، زنجانی ، شهرستانی ، شیرازی ، صدر ، کشفی ،گلپایگانی ، مشعشعی و میرلوحی از این دسته اند .

۵- رضوی یا رضویان : از نسل محمد الاعرج بن احمد بن موسی مبرقع ( ۲۱۸- ۲۹۶ق ) فرزند امام محمد تقی ملقب به جواد الائمه علیه السلام ( ۱۹۵ – ۲۲۰ ق ) ؛ خاندان های علمی قصیر ، مدرس رضوی و ناظری جزو این قسم هستند .

این خانواده ها نیز جزء سادات حساب میشوند .

۶- هاشمی : از نسل عقیل و جعفر از فرزندان ابو طالب علیه السلام ؛ خاندان جعفری و وزینبی از این گروه هستند .

ج – خاندان های سادات ایرانی

در ایران برطبق یافته های میدانی و کتابخانه ای بیش از ۱۵۰ خاندان سادات وجوددارد . هریک از خاندان های سادات درتخت یکی ازشش گروه مذکور در فوق قرار می گیرند .

نظرات[ ۱۴ ] | موضوع: شاخه های اصلی سادات در ايران | نويسنده: خادم 1 | ۱۳۹۳/۰۵/۱۱ |

 

http://solale.ir 

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 11 / 6 / 1398برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , قم, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

پیرامون علم انساب- گفتگو با مدیر پژوهشکده انساب سادات

منبع خبر: www.hawzahnews.com

س: ضمن تعریف علم انساب، پیرامون جایگاه نسب شناسی سادات در سیره و روایات حضرات معصومین علیهم السلام توضیح دهید؟ به طور کلی، موضوع علم انساب از تعیین نسب مردم و روش های بررسی و تحقیق آن سخن می گوید و غرض آن، پیشگیری از خطا در تعیین نسب اشخاص است و چون علم انساب، مبنای شرعی، عرفی و اجتماعی بعضی از مسایل مهم می باشد، لذا از پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام روایات متعدد و سفارشات بسیاری در مورد اهمیت پرداختن به علم نسب شناسی وجود دارد که من به چند روایت اشاره می کنم؛ رسول گرامی اسلام می فرمایند: «تعلموا من انسابکم ما تصلون ارحامکم». پیامبر گرامی اسلام در این روایت به فراگیری نسب شناسی تأکید می فرمایند و آن را منشأ صله ارحام می دانند. شیخ طوسی هم در کتاب حجت الاسلام والمسلمین سیدمهدی رجایی، مسؤول پژوهشکده انساب سادات در مصاحبه با هفته نامه افق حوزه، ضمن تعریف علم انساب به تبیین و تشریح «امالی» به اسناد خود از امام رضا علیه السلام از پدران معصوم خود از رسول گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله روایت نموده که آن حضرت فرمودند : « کل نسب و صهر منقطع یوم القیامه سترا من اللّه علیه الانسبی و سببی » ؛ یعنی تمام نسل ها تا دامنه قیامت قطع می شوند، مگر نسل پربرکت ایشان تا روز قیامت ماندگار است؛ در اهمیت نسب شناسی، با مراجعه به سیره ائمه اطهار علیهم السلام می بینیم، که حضرت علی علیه السلام پس از شهادت همسر گرامی شان، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها در انتخاب همسر، به برادرشان عقیل، که از نسب شناسان زمان خود بوده، می فرمایند: همسری برای من انتخاب کن که از خاندان های شریف و از شجاعان عرب باشند و عقیل پس از بررسی های لازم، بانوی مجلله و مکرمه، یعنی حضرت ام البنین سلام اللّه علیها را پیشنهاد می دهد و از همین خانم، فرزند بزرگواری مانند حضرت ابوالفضل العباس و برادران گرامیشان به دنیا آمدند.

س) سیر تاریخی پیدایش و تطور علم انساب از صدر اسلام تاکنون را بیان بفرمایید. قبل از پیامبر گرامی نسب شناسی در میان اعراب برای شناخت قبایل رایج بود، ولی در زمان صدر اسلام و پس از آن، با افزایش ذریه پیامبر و اهمیت ویژه این خاندان، نسب شناسی خانواده پیامبر اهمیت خاصی برخوردار شد. اولین کسی که در علم انساب سادات، کتاب نوشت، یحیی نسابه، فرزند حسن بن جعفر بن عبیداللّه اعرج ابن حسین اصغر ابن امام زین العابدین علیه السلام بود که سلسله خاندان اهل بیت از آغاز تا زمان خود را ثبت کرد.

س) ذریه سادات حسنی، از نوادگان کدام امام بزرگوار می باشند؟ ذریه سادات حسنی از دو فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام، یعنی حسن بن حسن (حسن مثنی) و زید بن حسن هستند. حسن مثنی، داماد حضرت امام حسین علیه السلام می باشند که از همسرش (حضرت فاطمه بنت حسین) سه فرزند به نام های: عبداللّه محض، ابراهیم غمر و حسن مثلث داشته از اینها دارای نسل می باشند و هم چنین از دو فرزند دیگرش به نام های داوود و جعفر نیز نسل دارد. زیدبن حسن، که فرزند دوم امام حسن مجتبی می باشد از طریق یکی از فرزندانش به نام حسن امیر ادامه نسل یافت و نسل حسن امیر نیز از طریق شش فرزندش به نام های: قاسم، علی، اسماعیل، ابراهیم، اسحاق و زید تداوم یافت که از هر کدام از این شش فرزند، نسل های فراوان به وجود آمده است. به موازات سادات حسنی، سادات حسینی قرار دارند که به طور کامل از نسل حضرت امام زین العابدین علیه السلام می باشند. امام زین العابدین شش فرزند به نام های: «زید، عبداللّه باهر، عمراشرف، حسین اصغر، علی اصغر و محمدباقر» داشته که اکنون از این شش فرزند بزرگوار، نسل های گسترش یافته ای وجود دارند؛ زید شهید، که از سه فرزندش به نام های: «حسین، عیسی و محمد» نسل های فراوانی دارد؛ عبداللّه باهر برادر تنی امام محمد باقر علیه السلام است؛ حسین اصغر که از دو فرزندنش به نام های «عبیداللّه اعرج و حسن»، نسل های بسیار فراوانی دارد. نسل امام محمدباقر علیه السلام نیز کلیه سادات «صادقی، موسوی، رضوی و نقوی» می باشند. در مراحلی از تاریخ شاهدیم که سادات بر ضد حکومت های وقت قیام می کنند؛ برای مثال، در زمان منصور دوانقی عباسی، سادات حسنی هم چون محمد نفس زکیه (فرزند عبداللّه محض) در مدینه و برادرش ابراهیم باخمرا در بصره قیام می کنند که بعضی از این قیام ها به شکست منجر می شود و در نتیجه، رهبران این قیام به سرزمین های دیگر رفته و در آن سرزمین ها سلسله ای را تشکیل می دهند؛ مثلا ادریس بن عبداللّه محض، پس از شکست قیام حسین شهید فخ به مغرب می رود و در آن جا سلسله حکومت ادراسه را تشکیل می دهد و نسل فراوانی در آن سرزمین از همین ادریس به وجود می آید و برادر دیگرش، یحیی به دیلم و طبرستان می رود و در شمال ایران ذریه سادات را مستقر می سازد که امروزه نسل فراوانی از سادات، در آن سرزمین می باشد. در اوایل غیبت صغری، طبق توافقاتی که میان حکام وقت و بزرگان سادات شد، امتیازی به سادات داده شد که به تأسیس دارالنقابه ها انجامید. در این دارالنقابه ها، نقیب النقابی از طرف حکومت مرکزی تعین می شد که او برای هر شهر نقیبی مشخص می کرد. در این دارالنقابه ها، پرونده های خاصی برای سادات با عنوان «جریده» ثبت می شد. این دارالنقابه ها که تا اواسط دوره حکومت صفویه وجود داشت، بهترین جا برای حفظ انساب سادات بود، اما متأسفانه این دارالنقابه ها از اواسط دوران صفویه برچیده شد و خلل بزرگی در انساب سادات به وجود آمد و پس از آن، مرکز خاصی برای ضبط و حفظ نسل سادات و کیان آنها وجود نداشت، هر چند این دارالنقابه ها در برخی از کشورهای اسلامی وجود دارد. علمای بزرگ نسب شناسی در هر زمانی برای حفظ سلسله سادات از گزند حوادث، اقدام به تألیف کتب انساب نمودند که هم اکنون مقداری از این کتاب ها در دسترس می باشند. س) پیرامون خدمات نسابه های معروف هم چون آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی قدس سره در بازسازی و احیای این دانش هم توضیحاتی را بیان کنید. علما در طول تاریخ با تلاش خستگی ناپذیری که انجام داده اند، بانی اقدامات مهمی برای سادات شده اند و با زحمات فراوانی که کشیده اند، این علم را در طول تاریخ از صدر اسلام تاکنون بازسازی کرده و از آن پاس داری نموده اند و کتاب های فراوانی هم در این زمینه تألیف کرده و با تشکیل مراکزی درصدد حفظ سلسله نسب سادات برآمده اند، و اگر اکنون می بینید که اکثر سادات، شرح حال کاملی از نسب خود دارند، مدیون همین تلاش های علماست. مرحوم آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی هم، که سال ها در خدمت ایشان بودم، مقام ویژه ای در این زمینه داشتند؛ ایشان این علم را بازسازی و احیا نمودند، کتاب های خطی فراوان و ارزش مندی در این باره از کشورهای مختلف جهان جمع آوری و برای استفاده همگان، اکثر آنها را چاپ و منتشر کردند. ایشان همین طور کتاب های ارزش مندی مانند «مشجرات آل الرسول» را با قلم خودشان نوشتند و تعلیقات فراوانی هم بر کتاب «عمده الطالب» زده اند، که اکنون در پنج جلد آماده چاپ می باشد و در واقع با جمع آوری مهم ترین مصادر و منابع نسب شناسی که حدود چهل جلد آن فعلاً به چاپ رسیده، حیاتی دوباره به این علم بخشیدند.

س) علم نسب شناسی چه ارتباطی با علم فقه دارد؟ فقه اسلامی برای سادات، احکام ویژه ای دارد؛ برای مثال، در فقه داریم که صدقات واجب (مانند زکات فطره) غیر سیدها بر سادات حرام است و لذا حضرت زینب سلام اللّه علیها در هنگام ورود به شهر کوفه، وقتی دیدند که خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام، مورد ترحّم کوفیان قرار گرفته اند و کوفیان به کودکان آنها خرما و… می دهند، آن چیزها را از دست آنها گرفتند و به کوفیان برگرداندند و فرمودند: «الصدقه علینا محرمه». در مسئله عادت زنانه نیز که فقهای عظام فرموده اند: زن قرشیه (یعنی سیده) تا شصت سال عادت ماهانه حساب می کند، ولی زن غیرقریشه (یعنی غیر سیده) تا پنجاه سال عادت ماهانه حساب می کند، شناختن سادات و جایگاه علم نسب شناسی آشکار می گردد؛ هر چند این دو مسئله مورد اختلاف فقها بوده و جای بحث دارد. هم چنین در مسئله سیادت از طرف مادر هم که بین سیدمرتضی و سایر فقها اختلاف است، مشهور فقها گفته اند: سید بر کسی اطلاق می شود که از طرف پدر به یکی از ائمه معصومین علیهم السلام منتهی گردد، ولی کسی که فقط از طرف مادر به یکی از ائمه معصومین برسد، سید معنوی است و احکام فقهی سیادت بر او اجرا نمی شود.

س) نسب شناسی چه رابطه ای با بازشناسی و بازیابی جایگاه اجتماعی سادات دارد؟ از آنجا که سادات از زمان پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام، طبق دستورات ایشان از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند، ضرورت داشت که در جامعه هم از دیگران تشخیص داده شوند و این موارد نیازمند علم نسب شناسی بود. البته ضرورت تمییز سادات در جامعه، سابقه تاریخی دارد که به چند نمونه آن اشاره می کنم: ۱) پوشیدن عمامه سیاه برای عالمان سید و پوشیدن شال سبز برای عوامان آنها؛ چنان چه در روایات داریم که پیامبر اکرم در روز عیدغدیر، عمامه سیاه بر سر مبارک حضرت علی گذاشته اند و هم چنین در روایات آمده است: هنگامی که پیامبر اکرم حضرت علی را به غزوات و جنگ ها می فرستادند، عمامه سیاه بر سر مبارک آن حضرت می گذاشتند. ۲) وجوب احترام به سادات و اکرام آنها که اکرام و تعظیم سادات، در واقع اکرام و تعظیم پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله و خاندان عصمت علیهم السلام است. ۳) قیام (بلندشدن) برای سادات در مجالس، چنان چه از پیامبر روایت شده: « لایقوم أحدٌ لأحد الا للحسن و الحسین و ذریتها » ۴) برگزاری مراسم عیدغدیر، که کلیه طبقات و اقشار مردم در چنین روزی به خانه سادات می روند و نسبت به سادات، ابراز محبت و خرسندی می کنند. نسبت به جایگاه اجتماعی سادات، موارد فراوانی وجود دارد، که به همین چند مورد بسنده می کنم. س) نسب شناسان با چه شیوه هایی کار می کنند؟ از زمانی که نسب شناسی پا گرفت، نسب شناسان به روش های مختلفی عمل می کردند؛ بعضی نسابه ها با سفر به اماکن مختلف و برخورد با خاندان سادات، در صدد جمع آوری انساب آنها می شدند، بعضی هم در محدوده جغرافیایی خودشان به جمع آوری و مطالعه انساب قناعت می کردند، بعضی ها نیز با استفاده از آثار دیگران، به تدوین علم الانساب می پرداختند، بعضی دیگر از نسب شناسان هم با تأسیس مرکزی، هم چون دارالنقابه به جمع آوری و تدوین انساب سادات می پرداختند و بعضی ها با استفاده از منابع حدیثی، رجالی، تاریخ و تراجم، انساب سادات را استخراج و تدوین می نمودند و هر نسابه، شیوه خاصی را ابداع می نموده و بدان عمل می کرده است. در هر کشوری هم طبق شیوه خودشان عمل می کردند و روشی که در بعضی بلاد عمل می شد، با شیوه های دیگر تفاوت داشت و این اختلاف در روش ها باعث شده که ما به قالب ریزی یک شیوه همگانی دست بزنیم. برای همین نیز در مجموعه ای به نام «الموسوعه النسبیه»، سعی کردیم نظر نهایی هر نسب شناس را مدنظر قرار دهیم و همه آنها را در یک جا گردآوری کنیم، تا مجموعه این روش ها برای همه نسب شناسان قابل استفاده شود.

س) در اصطلاح به چه کسانی امامزاده می گویند؟ در لغت، به فرزندان بلافصل ائمه معصومین علیهم السلام اطلاق می شود و در اصطلاح و عرف، به هر سیدی که از نسل یکی از ائمه اطهار علیهم السلام باشد اطلاق می گردد، اما مجاز نیستیم هر سیدی که از دنیا رفت، قبرش را به عنوان امامزاده قرار دهیم، بلکه آن دسته از سادات را می توانیم امامزاده بدانیم که در زمان حیاتشان، از جایگاه اجتماعی، اخلاقی و معنوی والایی برخوردار بودند. ما می بینیم بعضی از امامزادگان، مورد عنایت بسیار خاص اهل بیت قرار داشته اند؛ مثلاً حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیها، فرزند بلافصل حضرت امام موسی کاظم علیه السلام یکی از این ها می باشد که برادر گرامی شان، حضرت امام رضا علیه السلام در مورد ایشان می فرمایند: هر کسی که «عارفاً بحقه»، مقبره او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود. یا حضرت امام هادی علیه السلام در مورد حضرت عبدالعظیم حسنی که با چند فاصله به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد می فرمایند: «هر کس قبر او را زیارت کند، مانند آن است که به زیارت امام حسین علیه السلام رفته است». امامزاده هایی در ایران و دیگر کشورها وجود دارند که از اعتبار شایانی برخوردار می باشند. مانند امامزاده احمد بن موسی الکاظم (معروف به شاه چراغ) در شیراز، امامزاده علی بن محمدباقر در اردهال کاشان و دیگر امامزاده هایی که قدمت تاریخی دارند و سالیان سال، مرکزی برای برگزاری مراسم دینی و توسلات معنوی مردم بوده اند، مورد تأیید هستند، هر چند شجره نامه معتبری نداشته باشند. البته متأسفانه قریب به نوددرصد این امامزادگان، در عین آن که مورد تأیید و احترام می باشند، به علل گوناگون فاقد شجره نامه اند و تهیه شجرنامه برای آنها غیرممکن می باشد. رخداد تأسف بار دیگری که در همین اواخر به وجود آمده، این است که اشخاص غیروارد، با همکاری بعضی از مراکز، اقدام به تهیه شجره نامه های جعلی و غیرواقعی برای این امامزادگان نموده اند که به هیچ عنوان مورد تأیید نمی باشند و به صورت ناآگاهانه، سبب بسیاری از مشکلات و زیر سؤال رفتن اصل این امامزاده ها می شوند؛ لذا من در همین جا از مسؤولان مربوطه درخواست می کنم، به این امر مهم اهتمام خاصی بورزند و نظارت صحیحی بر روند شناسایی و معرفی واقعی این اماکن داشته باشند.

س) روش های احراز سیادت چگونه است؟ چنان چه پیش از این عرض کردم، در اصطلاح شرع و ضوابط علم انساب، سید به کسی می گویند که از طرف پدر به یکی از ائمه معصومین برسد. برای احراز این سیادت، سه راه شرعی و معتبر داریم که این گونه اند: ۱ اشتهار (صدها ساله) یک خاندان به سیادت، به گونه ای که همه اهل محل، این خاندان را از دیرزمان به سیادت بشناسند و به سیادتشان اعتراف کنند؛ ۲ شهادت دو عادل آگاه، که در اصطلاح آن را بینه شرعی می گویند؛ یعنی چنان چه دو نفر عادل، مورد اعتماد و آگاه به مسایل نسب شناسی به سیادت کسی شهادت دهند، شرعاً مورد قبول است. ۳ وجود اسناد و مدارک بسیار معتبر در خاندان، که بر سیادت این خاندان دلالت کنند و این اسناد عبارت اند از: الف: شجره نامه معتبر که به تأیید علمای نسب شناس رسیده باشد؛ ب: اسناد سیادت که در قدیم سراغ بزرگ محل، کدخدای محل و آقای محل می رفتند و آن شخص هم از روی شناختی که با این خاندان داشت، سندی مبنی بر سیادت این خاندان می نوشت و به آنها می داد؛ ج: وجود وقف نامه ها و امثال این گونه اسناد معتبر، که سیادت این خاندان در آنها قید شده باشد. بنابراین، با این سه شیوه، سیادت یک خاندان ثابت می شود و هیچ راه دیگری، برای اثبات سیادت، شرعیت ندارد.

س) برخی از منابع نسب شناسی را جهت استفاده خوانندگان معرفی نمایید. منابع اساسی هر علمی، مهم ترین منبع شناخت آن علم اند و در علم انساب هم منابع مهمی داریم که اصول این علم را معرفی می کنند، که ما نیز شجره نامه های عرضه شده را بر اساس همین منابع ارزش گذاری می کنیم. از کتاب هایی که در این زمینه بسیار مورد توجه هستند و از جامعیت بالایی برخوردارند، یکی کتاب «عمده الطالب» تألیف علامه نسابه ابن عنبه داوودی است. دیگری کتاب «الفخری» تألیف قاضی ازورقانی، «الشجره المبارکه» تألیف فخررازی، «لباب الانساب» تألیف بیهقی، «الاصیلی» تألیف ابن طقطقی، «سراج الانساب» تألیف ابن کیا گیلانی و ده ها کتاب دیگر که به وسیله این جانب تحقیق و نشر یافته اند. البته منابع دیگری، هم چون کتاب «المجدی» و «تهذیب الانساب» عبیدلی و غیره چاپ و منتشر شده اند که مجموع این آثار در حدود چهل عنوان می شوند و برای اولین بار توسط کتابخانه مرحوم آیه الله العظمی مرعشی نجفی قدس سره چاپ و منتشر شده اند. ما هم در نظر داریم، مجموع این کتاب ها را در قالبی نو و در مجموعه ای به نام «الموسوعه النسبیه» گردآوری کنیم، که چند جلدی از آن نیز به چاپ رسیده است.

س) در مورد مجموعه «الموسوعه النسبیه» توضیحات بیشتری بفرمایید. این مجموعه از چند بخش تشکیل شده که بخش اول آن با عنوان «المعقبون من آل ابی طالب» در سه جلد به چاپ رسیده است. جلد اول (از بخش اول) در مورد امام حسن علیه السلام است و جلد دوم و سوم هم در مورد نسل امام حسین علیه السلام می باشند. بخش دوم این مجموعه، «المحدثون من آل ابی طالب» است که این بخش نیز در سه جلد تألیف شده و به چاپ رسیده است و در آن، نسب هر محدث سیدی از زمان ائمه اطهار علیهم السلام تا به امروز، با مجموع احادیث آنها گردآوری شده است. از بخش هایی دیگر این مجموعه، که هنوز به چاپ نرسیده اند، یکی «الادباء من آل ابی طالب» است، که به معرفی ادیبان سادات و نمونه اشعار آنها در طول تاریخ می پردازد. دیگری «الامراء و الحکام من آل ابی طالب» است، که به بررسی نسب ساداتی می پردازد که از حکام و امرای مملکت بوده اند. دیگری «الاعیان من آل ابی طالب» است، که به معرفی عالمان نسب شناس از سادات می پردازد. دیگری «النقباء من آل ابی طالب» است، که به معرفی نقیب هایی از سادات می پردازد. دیگری «المزارات و المشاهد من آل ابی طالب» است، که اماکن و مقابر شخصیت های سادات را معرفی می کند. دیگری «الثائرون من آل ابی طالب» است، که به معرفی قیام کنندگان از سادات در طول تاریخ می پردازد و بخش های دیگر نیز در این مجموعه «موسوعه النسبیه» هستند، که در حدود چهل مجلد، آماده چاپ و نشر می باشند. البته کتاب دیگری از این جانب با عنوان «الکواکب المشرقه» در سه جلد چاپ و منتشر شده، که در مقام نسب شناسی نیست و تنها به تاریخ سادات و شرح حال آنها می پردازد.

   نويسنده: خادم 1 | ۱۳۹۱/۰۲/۰۴ |

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 11 / 6 / 1394برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , قم, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

افق حوزه - 13 آبان 1388 - شماره 246 - در گفت وگو با مسئول پژوهشکده انساب بررسی شد:علم انساب در گذر تاریخ


کلمات کلیدی ماشینی : سادات، نسب، صلی الله علیه وآله، صلی الله علیه وآله و، علم نسب، امام، نسب سادات، پیامبر گرامی اسلام،

حجةالاسلام والمسلمین سیدمهدی رجایی، مسئول پژوهشکده انساب سادات در مصاحبه با افق حوزه، ضمن تعریف علم انساب به تبیین و تشریح برنامه ها و فعالیت های این پژوهشکده پرداخت. متن این گفت وگو در ذیل تقدیم خوانندگان ارجمند می گردد.

ضمن تعریف علم انساب، پیرامون جایگاه نسب شناسی سادات در سیره و روایات حضرات معصومین علیهم السلام توضیح دهید؟

به طور کلی، موضوع علم انساب از تعیین نسب مردم و روش های بررسی و تحقیق آن سخن می گوید و غرض آن، پیش گیری از خطا در تعیین نسب اشخاص است و چون علم انساب، مبنای شرعی، عرفی و اجتماعی بعضی از مسایل مهم می باشد، لذا از پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام روایات متعدد و سفارشات بسیاری در مورد اهمیت پرداختن به علم نسب شناسی وجود دارد که من به چند روایت اشاره می کنم؛ رسول گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله می فرمایند: «تعلموا من انسابکم ما تصلون ارحامکم». پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله در این روایت به فراگیری نسب شناسی تأکید می فرمایند و آن را منشأ صله ارحام می دانند. و هم چنین پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله در روایت دیگری نیز می فرمایند: در این روایت نیز پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله بر لزوم فراگیری نسب شناسی سفارش می فرمایند و صله رحم را مبتنی بر یادگیری این علم می دانند و بیان می فرمایند: «صله رحم مایه محبت در خاندان ها می شود، ثروت انسان را فراوان می کند و موجب طول عمر می شود». شیخ طوسی هم در کتاب «امالی» به اسناد خود از امام رضا علیه السلام از پدران معصوم خود از رسول گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله روایت نموده که آن حضرت فرمودند: «کل نسب و صهر منقطع یوم القیامة سترا من اللّه علیه الانسبی و سببی»؛ یعنی تمام نسل ها تا دامنه قیامت قطع می شوند، مگر نسل پربرکت ایشان تا روز قیامت ماندگار است؛ و لذا ما می بینیم روزبه روز، نسل مبارک آن حضرات فراوان تر و مقصود خداوند از آیه: «انا اعطیناک الکوثر» آشکارتر می شود. در اهمیت نسب شناسی، با مراجعه به سیره ائمه اطهار علیهم السلام می بینیم، که حضرت علی علیه السلام پس از شهادت همسر گرامی شان، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها، در انتخاب همسر، به برادرشان عقیل، که از نسب شناسان زمان خود بوده، می فرمایند: همسری برای من انتخاب کن که از خاندان های شریف و از شجاعان عرب باشند و عقیل پس از بررسی های لازم، بانوی مجلله و مکرمه، یعنی حضرت ام البنین سلام اللّه علیها را پیشنهاد می دهد و از همین خانم، فرزند بزرگواری مانند حضرت ابوالفضل العباس سلام اللّه علیه و برادران گرامیشان به دنیا آمدند. از سوی دیگر، خداوند در آیه شریفه: قل لاأسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربی، به مؤدت اهل بیت پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله سفارش نموده که مؤدت به این خاندان، مستلزم شناخت آنها و شناخت این خاندان نیز آشنایی با علم انساب را لازم دارد.

سیر تاریخی پیدایش و تطور علم انساب از صدر اسلام تاکنون را بیان بفرمایید.

قبل از پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله، نسب شناسی در میان اعراب برای شناخت قبایل رایج بود، ولی در زمان صدر اسلام و پس از آن، با افزایش ذریه پیامبر صلی اللّه علیه وآله و اهمیت ویژه این خاندان، نسب شناسی خانواده پیامبر صلی اللّه علیه وآله از اهمیت خاصی برخوردار شد. اولین کسی که در علم انساب سادات، کتاب نوشت، یحیی نسابه، فرزند حسن بن جعفر بن عبیداللّه اعرج ابن حسین اصغرابن امام زین العابدین علیه السلام بود که سلسله خاندان اهل بیت علیهم السلام از آغاز تا زمان خود را ثبت کرد.

ذریه سادات حسنی، از نوادگان کدام امام بزرگوار می باشند؟

ذریه سادات حسنی از دو فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام، یعنی حسن بن حسن )حسن مثنی( و زید بن حسن هستند. حسن مثنی، داماد حضرت امام حسین علیه السلام می باشند که از همسرش )حضرت فاطمه بنت حسین( سه فرزند به نام های: عبداللّه محض، ابراهیم غمر و حسن مثلث داشته از اینها دارای نسل می باشند و هم چنین از دو فرزند دیگرش به نام های داوود و جعفر نیز نسل دارد. زیدبن حسن، که فرزند دوم امام حسن مجتبی علیه السلام می باشد. از طریق یکی از فرزندانش به نام حسن امیر ادامه نسل یافت و نسل حسن امیر نیز از طریق شش فرزندش به نام های: قاسم، علی، اسماعیل، ابراهیم، اسحاق و زید تداوم یافت که از هر کدام از این شش فرزند، نسل های فراوان به وجود آمده است. به موازات سادات حسنی، سادات حسینی قرار دارند که به طور کامل از نسل حضرت امام زین العابدین علیه السلام می باشند. امام زین العابدین علیه السلام شش فرزند به نام های: «زید، عبداللّه باهر، عمراشرف، حسین اصغر، علی اصغر و محمدباقر» داشته که اکنون از این شش فرزند بزرگوار، نسل های گسترش یافته ای وجود دارند؛ زید شهید، که از سه فرزندش به نام های: «حسین، عیسی و محمد» نسل های فراوانی دارد؛ عبداللّه باهر برادر تنی امام محمد باقر علیه السلام است؛ حسین اصغر که از دو فرزندنش به نام های «عبیداللّه اعرج و حسن»، نسل های بسیار فراوانی دارد. نسل امام محمدباقر علیه السلام نیز کلیه سادات «صادقی، موسوی، رضوی و نقوی» می باشند. در مراحلی از تاریخ شاهدیم که سادات بر ضد حکومت های وقت قیام می کنند؛ برای مثال، در زمان منصور دوانقی عباسی، سادات حسنی هم چون محمد نفس زکیه )فرزند عبداللّه محض( در مدینه و برادرش ابراهیم باخمرا در بصره قیام می کنند که بعضی از این قیام ها به شکست منجر می شود و در نتیجه، رهبران این قیام به سرزمین های دیگر رفته و در آن سرزمین ها سلسله ای را تشکیل می دهند؛ مثلا ادریس بن عبداللّه محض، پس از شکست قیام حسین شهید فخ به مغرب می رود و در آن جا سلسله حکومت ادراسه را تشکیل می دهد و نسل فراوانی در آن سرزمین از همین ادریس به وجود می آید و برادر دیگرش، یحیی به دیلم و طبرستان می رود و در شمال ایران ذریه سادات را مستقر می سازد که امروزه نسل فراوانی از سادات، در آن سرزمین می باشد. در اوایل غیبت صغری، طبق توافقاتی که میان حکام وقت و بزرگان سادات شد، امتیازی به سادات داده شد که به تأسیس دارالنقابه ها انجامید. در این دارالنقابه ها، نقیب النقابی از طرف حکومت مرکزی تعین می شد که او برای هر شهر نقیبی مشخص می کرد. در این دارالنقابه ها، پرونده های خاصی برای سادات با عنوان «جریده» ثبت می شد. این دارانقابه ها که تا اواسط دوره حکومت صفویه وجود داشت، بهترین جا برای حفظ انساب سادات بود، اما متأسفانه این دارالنقابه ها از اواسط دوران صفویه برچیده شد و خلل بزرگی در انساب سادات به وجود آمد و پس از آن، مرکز خاصی برای ضبط و حفظ نسل سادات و کیان آنها وجود نداشت، هر چند این دارالنقابه ها در برخی از کشورهای اسلامی وجود دارد. علمای بزرگ نسب شناسی در هر زمانی برای حفظ سلسله سادات از گزند حوادث، اقدام به تألیف کتب انساب نمودند که هم اکنون مقداری از این کتاب ها در دسترس می باشند.

پیرامون خدمات نسابه های معروف هم چون آیةاللّه العظمی مرعشی نجفی قدس سره در بازسازی و احیای این دانش هم توضیحاتی را بیان کنید.

علما در طول تاریخ با تلاش خستگی ناپذیری که انجام داده اند، بانی اقدامات مهمی برای سادات شده اند و با زحمات فراوانی که کشیده اند، این علم را در طول تاریخ از صدر اسلام تاکنون بازسازی کرده و از آن پاسداری نموده اند و کتاب های فراوانی هم در این زمینه تألیف کرده و با تشکیل مراکزی درصدد حفظ سلسله نسب سادات برآمده اند، و اگر اکنون می بینید که اکثر سادات، شرح حال کاملی از نسب خود دارند، مدیون همین تلاش های علماست. مرحوم آیةاللّه العظمی مرعشی نجفی قدس سره هم، که سال ها در خدمت ایشان بودم، مقام ویژه ای در این زمینه داشتند؛ ایشان این علم را بازسازی و احیا نمودند، کتاب های خطی فراوان و ارزش مندی در این باره از کشورهای مختلف جهان جمع آوری و برای استفاده همگان، اکثر آنها را چاپ و منتشر کردند. ایشان همین طور کتاب های ارزش مندی مانند «مشجرات ال الرسول» را با قلم خودشان نوشتند و تعلیقات فراوانی هم بر کتاب «عمدةالطالب» زده اند، که اکنون در پنج جلد آماده چاپ می باشد و در واقع با جمع آوری مهم ترین مصادر و منابع نسب شناسی که حدود چهل جلد آن فعلا به چاپ رسیده، حیاتی دوباره به این علم بخشیدند.

علم نسب شناسی چه ارتباطی با علم فقه دارد؟

فقه اسلامی برای سادات، احکام ویژه ای دارد؛ برای مثال، در فقه داریم که صدقات واجب )مانند زکات فطره( غیر سیدها بر سادات حرام است و لذا حضرت زینب سلام اللّه علیها در هنگام ورود به شهر کوفه، وقتی دیدند که خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام، مورد ترحم کوفیان قرار گرفته اند و کوفیان به کودکان آنها خرما و... می دهند، آن چیزها را از دست آنها گرفتند و به کوفیان برگرداندند و فرمودند: «الصدقة علینا محرمة». در مسئله عادت زنانه نیز که فقهای عظام فرموده اند: زن قرشیه )یعنی سیده( تا شصت سال عادت ماهانه حساب می کند، ولی زن غیرقریشه )یعنی غیرسیده( تا پنجاه سال عادت ماهانه حساب می کند، شناختن سادات و جایگاه علم نسب شناسی آشکار می گردد؛ هر چند این دو مسئله مورد اختلاف فقها بوده و جای بحث دارد. هم چنین در مسئله سیادت از طرف مادر هم که بین سیدمرتضی و سایر فقها اختلاف است، مشهور فقها گفته اند: سید بر کسی اطلاق می شود که از طرف پدر به یکی از ائمه معصومین علیهم السلام منتهی گردد، ولی کسی که فقط از طرف مادر به یکی از ائمه معصومین علیهم السلام برسد، سید معنوی است و احکام فقهی سیادت بر او اجرا نمی شود.

نسب شناسی چه رابطه ای با بازشناسی و بازیابی جایگاه اجتماعی سادات دارد؟

از آنجا که سادات از زمان پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام، طبق دستورات ایشان از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند، ضرورت داشت که در جامعه هم از دیگران تشخیص داده شوند و این موارد نیازمند علم نسب شناسی بود. البته ضرورت تمییز سادات در جامعه، سابقه تاریخی دارد که به چند نمونه آن اشاره می کنم:

1 پوشیدن عمامه سیاه برای عالمان سید و پوشیدن شال سبز برای عوامان آنها؛ چنان چه در روایات داریم که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله در روز عیدغدیر، عمامه سیاه بر سر مبارک حضرت علی علیه السلام گذاشته اند و هم چنین در روایات آمده است: هنگامی که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله حضرت علی علیه السلام را به غزوات و جنگ ها می فرستادند، عمامه سیاه بر سر مبارک آن حضرت می گذاشتند.

2 وجوب احترام به سادات و اکرام آنها که اکرام و تعظیم سادات، در واقع اکرام و تعظیم پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله و خاندان عصمت علیهم السلام است.

3 قیام )بلندشدن( برای سادات در مجالس، چنان چه از پیامبر صلی اللّه علیه وآله روایت شده: «لایقوم احد لاحد الا للحسن و الحسین و ذریتها.»

4 برگزاری مراسم عیدغدیر، که کلیه طبقات و اقشار مردم در چنین روزی به خانه سادات می روند و نسبت به سادات، ابراز محبت و خرسندی می کنند. نسبت به جایگاه اجتماعی سادات، موارد فراوانی وجود دارد، که به همین چند مورد بسنده می کنم.

نسب شناسان در مواجهه با انواع گوناگون اسناد دال بر سیادت سادات، از چه اصطلاحات خاصی استفاده می کنند؟

هر علمی دارای اصطلاحات خاص خود است، علمای نسب شناسی هم اصطلاحات خاصی را در این علم به کار برده اند، که به چند نمونه آن اشاره می کنم:

1 صحیح النسب؛ به سلسله نسبی می گویند که به شهادت شهود و بینه شرعیه، شبهه ای در اتصالشان به یکی از ائمه اطهار علیهم السلام وجود ندارد.

2 مقبول النسب؛ به گروهی گفته می شود که نسب شان برای بعضی از نسابه ها، بر اساس قرائن و شواهدی مقبول واقع شده است، ولی ممکن است برای دیگر نسب شناسان مورد قبول نباشد.

3 مردودالنسب؛ به گروهی اطلاق می شود که نسب آنها طبق قواعد و ضوابط علم نسب شناسی، مردود می باشد.

4 مشهورالنسب؛ به گروهی گفته می شود که نسب آنها با ضوابط علم انساب، سازگاری ندارد، اما سیادت آنها طبق شهرتی که دارند صحیح است.

5 فی صح؛ این اصطلاح را در جایی استفاده می کنند که نسب شخص، مجمل و مبهم باشد؛ یعنی هم احتمال دارد نسل داشته باشد و هم احتمال دارد نسل نداشته باشد.

6 اعقب؛ این اصطلاح در جایی ذکر می شود که طرف دارای عقب و نسل باشد.

7 فی نسب القطع؛ یعنی طرف دارای نسل بوده، اما به مرور زمان، نسل وی منقطع گردیده است. گفتنی است، علمای نسب شناس، رساله هایی در اصطلاحات این علم نوشته اند که بعضی از آنها به چاپ رسیده و در دسترس می باشند.

نسب شناسان با چه شیوه هایی کار می کنند؟

از زمانی که نسب شناسی پا گرفت، نسب شناسان به روش های مختلفی عمل می کردند؛ بعضی نسابه ها با سفر به اماکن مختلف و برخورد با خاندان سادات، در صدد جمع آوری انساب آنها می شدند، بعضی هم در محدوده جغرافیایی خودشان به جمع آوری و مطالعه انساب قناعت می کردند، بعضی ها نیز با استفاده از آثار دیگران، به تدوین علم الانساب می پرداختند، بعضی دیگر از نسب شناسان هم با تأسیس مرکزی، هم چون دارالنقابه به جمع آوری و تدوین انساب سادات می پرداختند و بعضی ها با استفاده از منابع حدیثی، رجالی، تاریخ و تراجم، انساب سادات را استخراج و تدوین می نمودند و هر نسابه، شیوه خاصی را ابداع می نموده و بدان عمل می کرده است. در هر کشوری هم طبق شیوه خودشان عمل می کردند و روشی که در بعضی بلاد عمل می شد، با شیوه های دیگر تفاوت داشت و این اختلاف در روش ها باعث شده که ما به قالب ریزی یک شیوه همگانی دست بزنیم. برای همین نیز در مجموعه ای به نام «الموسوعةالنسبیه»، سعی کردیم نظر نهایی هر نسب شناس را مدنظر قرار دهیم و همه آنها را در یک جا گردآوری کنیم، تا مجموعه این روش ها برای همه نسب شناسان قابل استفاده شود.

در اصطلاح به چه کسانی امامزاده می گویند؟

در لغت، به فرزندان بلافصل ائمه معصومین علیهم السلام اطلاق می شود و در اصطلاح و عرف، به هر سیدی که از نسل یکی از ائمه اطهار علیهم السلام باشد اطلاق می گردد، اما مجاز نیستیم هر سیدی که از دنیا رفت، قبرش را به عنوان امامزاده قرار دهیم، بلکه آن دسته از سادات را می توانیم امامزاده بدانیم که در زمان حیاتشان، از جایگاه اجتماعی، اخلاقی و معنوی والایی برخوردار بودند. ما می بینیم بعضی از امامزادگان، مورد عنایت بسیار خاص اهل بیت علیهم السلام قرار داشته اند؛ مثلا حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیها، فرزند بلافصل حضرت امام موسی کاظم علیه السلام یکی از اینها می باشد که برادر گرامی شان، حضرت امام رضا علیه السلام در مورد ایشان می فرمایند: هر کسی که «عارفا به حقه»، مقبره او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود. یا حضرت امام هادی علیه السلام در مورد حضرت عبدالعظیم حسنی که با چند فاصله به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد می فرمایند: «هر کس قبر او را زیارت کند، مانند آن است که به زیارت امام حسین علیه السلام رفته است». امامزاده هایی در ایران و دیگر کشورها وجود دارند که از اعتبار شایانی برخوردار می باشند. مانند امامزاده احمد بن موسی الکاظم علیه السلام )معروف به شاه چراغ( در شیراز، امامزاده علی بن محمدباقر علیه السلام در اردهال کاشان و دیگر امامزاده هایی که قدمت تاریخی دارند و سالیان سال، مرکزی برای برگزاری مراسم دینی و توسلات معنوی مردم بوده اند، مورد تأیید هستند، هر چند شجره نامه معتبری نداشته باشند. البته متأسفانه قریب به نوددرصد این امامزادگان، در عین آن که مورد تأیید و احترام می باشند، به علل گوناگون فاقد شجره نامه اند و تهیه شجرنامه برای آنها غیرممکن می باشد. رخداد تأسف بار دیگری که در همین اواخر به وجود آمده، این است که اشخاص غیروارد، با همکاری بعضی از مراکز، اقدام به تهیه شجره نامه های جعلی و غیرواقعی برای این امامزادگان نموده اند که به هیچ عنوان مورد تأیید نمی باشند و به صورت ناآگاهانه، سبب بسیاری از مشکلات و زیر سؤال رفتن اصل این امامزاده ها می شوند؛ لذا من در همین جا از مسئولان ذی ربط درخواست می کنم، به این امر مهم اهتمام خاصی بورزند و نظارت صحیحی بر روند شناسایی و معرفی واقعی این اماکن داشته باشند.

روش های احراز سیادت چگونه است؟

چنان چه پیش از این عرض کردم، در اصطلاح شرع و ضوابط علم انساب، سید به کسی می گویند که از طرف پدر به یکی از ائمه معصومین علیهم السلام برسد. برای احراز این سیادت، سه راه شرعی و معتبر داریم که این گونه اند:

1 اشتهار )صدها ساله( یک خاندان به سیادت، به گونه ای که همه اهل محل، این خاندان را از دیرزمان به سیادت بشناسند و به سیادتشان اعتراف کنند؛

2 شهادت دو عادل آگاه، که در اصطلاح آن را بینه شرعی می گویند؛ یعنی چنان چه دو نفر عادل، مورد اعتماد و آگاه به مسایل نسب شناسی به سیادت کسی شهادت دهند، شرعا مورد قبول است.

3 وجود اسناد و مدارک بسیار معتبر در خاندان، که بر سیادت این خاندان دلالت کنند و این اسناد عبارت اند از: الف: شجره نامه معتبر که به تأیید علمای نسب شناس رسیده باشد؛ ب: اسناد سیادت که در قدیم سراغ بزرگ محل، کدخدای محل و آقای محل می رفتند و آن شخص هم از روی شناختی که با این خاندان داشت، سندی مبنی بر سیادت این خاندان می نوشت و به آنها می داد؛ ج: وجود وقف نامه ها و امثال این گونه اسناد معتبر، که سیادت این خاندان در آنها قید شده باشد. بنابراین، با این سه شیوه، سیادت یک خاندان ثابت می شود و هیچ راه دیگری، برای اثبات سیادت، شرعیت ندارد.

برخی از منابع نسب شناسی را جهت استفاده خوانندگان معرفی نمایید.

منابع اساسی هر علمی، مهم ترین منبع شناخت آن علم اند و در علم انساب هم منابع مهمی داریم که اصول این علم را معرفی می کنند، که ما نیز شجره نامه های عرضه شده را بر اساس همین منابع ارزش گذاری می کنیم. از کتاب هایی که در این زمینه بسیار مورد توجه هستند و از جامعیت بالایی برخوردارند، یکی کتاب «عمدةالطالب» تألیف علامه نسابه ابن عنبه داوودی است. دیگری کتاب «الفخری» تألیف قاضی ازورقانی، «الشجرةالمبارکه» تألیف فخررازی، «لباب الانساب» تألیف بیهقی، «الاCصیلی» تألیف ابن طقطقی، «سراج الانساب» تألیف ابن کیاگیلانی و ده ها کتاب دیگر که به وسیله این جانب تحقیق و نشر یافته اند. البته منابع دیگری، هم چون کتاب «المجدی» و «تهذیب الانساب» عبیدلی و غیره چاپ و منتشر شده اند که مجموع این آثار در حدود چهل عنوان می شوند و برای اولین بار توسط کتابخانه مرحوم آیةالله العظمی مرعشی نجفی قدس سره چاپ و منتشر شده اند. ما هم در نظر داریم، مجموع این کتاب ها را در قالبی نو و در مجموعه ای به نام «الموسوعةالنسبیه» گردآوری کنیم، که چند جلدی از آن نیز به چاپ رسیده است.

در مورد مجموعه «الموسوعة النسبیه» توضیحات بیشتری بفرمایید.

این مجموعه از چند بخش تشکیل شده که بخش اول آن با عنوان «المعقبون من آل ابی طالب» در سه جلد به چاپ رسیده است. جلد اول )از بخش اول( در مورد امام حسن علیه السلام است و جلد دوم و سوم هم در مورد نسل امام حسین علیه السلام می باشند. بخش دوم این مجموعه، «المحدثون من آل ابی طالب» است که این بخش نیز در سه جلد تألیف شده و به چاپ رسیده است و در آن، نسب هر محدث سیدی از زمان ائمه اطهار علیهم السلام تا به امروز، با مجموع احادیث آنها گردآوری شده است. از بخش هایی دیگر این مجموعه، که هنوز به چاپ نرسیده اند، یکی «الادباء من آل ابی طالب» است، که به معرفی ادیبان سادات و نمونه اشعار آنها در طول تاریخ می پردازد. دیگری «الامراء و الحکام من آل ابی طالب» است، که به بررسی نسب ساداتی می پردازد که از حکام و امرای مملکت بوده اند. دیگری «الاعیان من آل ابی طالب» است، که به معرفی عالمان نسب شناس از سادات می پردازد. دیگری «النقباء من آل ابی طالب» است، که به معرفی نقیب هایی از سادات می پردازد. دیگری «المزارات و المشاهد من آل ابی طالب» است، که اماکن و مقابر شخصیت های سادات را معرفی می کند. دیگری «الثائرون من آل ابی طالب» است، که به معرفی قیام کنندگان از سادات در طول تاریخ می پردازد و بخش های دیگر نیز در این مجموعه «موسوعةالنسبیه» هستند، که در حدود چهل مجلد، آماده چاپ و نشر می باشند. البته کتاب دیگری از این جانب با عنوان «الکواکب المشرقة» در سه جلد چاپ و منتشر شده، که در مقام نسب شناسی نیست و تنها به تاریخ سادات و شرح حال آنها می پردازد

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 11 / 6 / 1394برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , قم, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

چگونه می‌توان برنامه در حال پخش تلویزیون را روی کامپیوتر ذخیره کرد؟

هپگ اچ دی پی وی آر Hauppauge HD PVR به شما این امکان را می دهد تا برنامه های زنده را روی کامپیوتر ذخیره کنید تا بتوان مجدداً آنها را ببینید و یا این ویدیوها را به موبایل یا وسیله همراهتان انتقال دهید.

قبلاً استفاده از دی وی آرها یا همان دستگاههای ضبط دیجیتال به شما این امکان را می داد تا بتوانید برنامه های تلویزیون را آن گونه که علاقه دارید و با زمان بندی خودتان تماشا کنید. بعد از گذشت آن دوران من فکر کردم که باید بتوان این برنامه ها را روی کامپیوتر ذخیره کرد. البته هنوز تلویزیون های کابلی این قابلیت را ندارند، اما با استفاده از راه حلی که من در اینجا پیشنهاد می کنم، می توان برنامه های زنده تلویزیونی را به کامپیوتر انتقال داد و از آن استفاده کرد. چطوری؟ با ضبط کننده ویدیویی اچ دی هپگ Hauppauge HD Personal Video Recorder.

ضبط برنامه تلویزیونی با کامپیوتر

شاید تا به حال این گجت را ندیده باشید اما بسیاری از بازی خورها و عاشقان دیدن فایل های ویدیویی سال هاست برنامه های زنده تلویزیونی را از طریق آن روی کامپیوتر ذخیره می کنند. به گزارش پایگاه خبری فناوری اطلاعات برسام، از این وسیله می توان برای دیجیتالی کردن کاست های ویدیویی وی اچ اس و ضبط بازی های ایکس باکس و پلی استیشن 3 هم استفاده کرد. این یعنی عدم نیاز به پرداخت ماهیانه پول و نمایش بدون مکث و با کیفیت خوب برنامه ها.

ضبط برنامه تلویزیونی با کامپیوتر

هپگ چندین مدل مختلف از این ضبط کننده ها به بازار عرضه کرده است اما مدلی که ما به شما معرفی می کنیم قابلیت ضبط با کیفیت 720p و 1080i را دارد. برای استفاده از این وسیله سه مرحله زیر را انجام دهید:

1 – نصب سخت افزاری

اول HD PVR را به پریز برق متصل کنید. سپس کابل های کامپوننت صوت و تصویر را از قسمت خروجی جعبه تلویزیون کابلی به ورودی هپگ اچ دی پی وی آر متصل کنید. در آخر هم کابل یو اس بی را از دستگاه به کامپیوتر متصل کنید. بعد از آن درایور و برنامه Total Media Extreme را از سی دی همراه دستگاه روی کامپیوتر نصب کنید. لطفاً توجه کنید که سی دی همراه این دستگاه فقط قابل نصب روی سیستم عامل ویندوز می باشد. برای داشتن سی دی مخصوص سیستم عامل مک باید بصورت جداگانه آن را خریداری کنید.

2 – انجام تنظیمات نرم افزاری

بعد از نصب برنامه و کابل های مورد نظر می توان ضبط برنامه ها را شروع کرد. تمام برنامه ها با استفاده از Total Media Extreme انجام می شود و فایل ها در مکانی که شما انتخاب کرده اید ذخیره خواهد شد. لطفاً قبل از شروع ضبط این تنظیمات را انجام دهید:

 – ورودی ویدیو: YPrPb

 – ورودی صدا: S/PDIF

 – حالت صدای کامپیوتر: استریو دوکاناله

– تنظیمات فرمت ضبط: روی گزینه Format Setting کلیک کنید و بیت ریت ضبط را مشاهده کنید. این تنظیمات می تواند کیفیت ضبط را مشخص کند. هرچه بیت ریت کمتر باشد کیفیت ویدیو کمتر خواهد بود، اما هرچه بیت ریت ضبط بالاتر باشد، کیفیت تصاویر ضبط شده بهتر خواهد بود.

 – نوع فرمت: در اینجا شما می توانید سه فرمت را انتخاب کنید: MTS، TS و یا MP4. اگر می خواهید ویدیوهای ضبط شده را روی دیسک های بلوری ضبط کنید، فرمت TS را انتخاب کنید در غیر اینصورت MP4 بهترین انتخاب شما خواهد بود.

3 – ضبط کردن: اینجا مرحله آخر است. در پایین نرم افزار توتال میدیا اکستریم، گزینه ای را خواهید دید که روی آن نوشته شده “ذخیره در…”. از این گزینه برای انتخاب مقصد قرار گرفتن فایل ضبط شده در کامپیوتر خود استفاده کنید. بالای آن گزینه هم دکمه Capture یعنی همان ضبط و  Capture Duration قرار دارد. از این گزینه برای تعیین کردن یک زمان مشخص برای ضبط استفاده کنید.

در آخر هم برای شروع ضبط روی گزینه Capture بزنید.

اگر ضبط برنامه ها برای شما یک سرگرمی است، حتماً یک هارد اکسترنال هم برای آن خریداری کنید تا با کمبود فضا مواجه نشوید.

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: دو شنبه 17 / 5 / 1394برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 26 / 1 / 1395برچسب:رودزرد , میرسالار , رامهرمز , هفتکل , حسین, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

قابل توجه ؟  سادات رفیعی و موسوی و میرسالاری وسایر بستگان 

  

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: شنبه 28 / 11 / 1398برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , قم , بردخیمه , پگین , ابولفارس , , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

به مناسبت برگزاری کنگره امامزاده میرسالار(ع)

http://sdalimirrodzardsdt.loxblog.com/upload/s/sdalimirrodzardsdt/image/imirsalar.web92.5.17.gif

 

 

مقدمه ای کوتاه بر علل و عوامل هجرت امامزادگان به ایران.  

نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)        تاریخ : پنج شنبه 11 / 6        ادامه مطلب در صفحه بعد

 


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 20 / 6 / 1393برچسب:کهگیلوله و میرسالار , رودزرد , هفتکل , باغملک , رامهرمز , خدیجه , دیشموک , لیکک , خوزستان , ایزه ,کربلایی قاسم علی , بردخیمه , پگین , ابوالفارس, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

  قابل توجه کلیه ی  سادات بخصوص سادات میرسالاری  

زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست

کتاب همنشینان مهتاب مروری بر زندگینامه ،وصیت نامه وخاطرات سرداران و110شهید سادات میرسالاری    مجوز چاپ گرفت  و بزودی منتشر می شود

نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)       تاریخ : سه شنبه      1393/6/16
 

ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 25 / 11 / 1398برچسب:کهگیلوله و میرسالار , رودزرد , هفتکل , باغملک , رامهرمز , خدیجه , دیشموک , لیکک , خوزستان , ایزه ,کربلایی قاسم علی , بردخیمه , پگین , ابوالفارس, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

شهر الکترونیکی دهدشت     http://dehdashtweb.ir
سید میر احمد تقوی مقدم       ۳۰ مرداد ۱۳۹۳

 

میر احمد تقوی مقدم

 

« سید میر احمد تقوی مقدم» از عالمان برجسته دینی و از رجال سیاسی – مذهبی جنوب کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد و موسس حوزه علیمه شهرستان کهگیلویه است که با نام «آمیر احمد» از وی یاد می شود و بیشتر مطالبی که درباره ایشان نوشته شده است بدون پسوند «مقدم» در فامیلی ایشان است. میراحمد تقوی مقدم سال .

 


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 19 / 6 / 1398برچسب:کهگیلوله و میرسالار , رودزرد , هفتکل , باغملک , رامهرمز , خدیجه , دیشموک , لیکک , خوزستان , ایزه ,کربلایی قاسم علی , بردخیمه , پگین , ابوالفارس, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

با حضور مسئولان و مردم

همایش تکریم امامزاده میرسالار (ع) برگزار شد

به گزارش اتاق خبر شهر الکترونیکی دهدشت و به نقل از خبرگزاری فارس از کهگیلویه، همایش سالانه تکریم امامزادگان عصر امروز و به همت اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان در بقعه متبرکه امامزاده میرسالار(ع) واقع در دیشموک برگزار شد.

در این مراسم که بیست و هشتمین همایش بزرگداشت امامزاده میرسالار بود میهمانان استانی،مسئولان شهرستانی و سادات امامزاده از دیشموک و استان‌های همجوار حضور داشتند.

 

http://dehdashtweb.ir/wp-content/uploads/13930614000366_PhotoL.jpg


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 19 / 6 / 1398برچسب:میرسالار , رودزرد , هفتکل , باغملک , رامهرمز , خدیجه , دیشموک , لیکک , خوزستان , ایزه ,کربلایی قاسم علی , بردخیمه , پگین , ابوالفارس , شاه نشین, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

به اطلاع کلیه سادات جلیل القدر بخصوص سادات میرسالاری می رساند

مراسم و سمینار تجلیل از امامزاده میرسالار در تاریخ  جمعه  1393/6/14  

بنا به نوشته وبلاگ سید کاظم مطلوبی فر ( میرسالاری )

از جمله برنامه های این مراسم : سخنرانی . رونمایی ونصب تابلوی 8 متری درب ورودی حضرت امامزاده میرسالار (ع)-

کلنگ زنی 30 باب زایر سرابا حضور مسئولین استانی - رونمایی از کتاب همنشینان مهتاب (شهدای سادات میرسالاری)-

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: دو شنبه 8 / 6 / 1398برچسب:میرسالار , رودزرد , هفتکل , باغملک , رامهرمز , خدیجه , دیشموک , لیکک , خوزستان , ایزه ,کربلایی قاسم علی , بردخیمه , پگین , ابوالفارس, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

برادر عزیز حاج فریدون اسمی پور( فضای  پشت سر رودزرد سادات ) پس از آبگیری سد جره به زیر آب رفتن خانه های نوادگان مرحوم سید علی محمد فرزند مرحوم سید اسدالله فرزند مرحوم سید عزیزبزرگ

برداشت عکس از http://haftkel.com/news/images/stories/aa%20fraidoon.jpg

نفر دوم ایستاده از سمت راست حاج فریدون اسمی پور . نفرپنجم سید هدایت سالاری فرزند سید مظلوم سالاری فرزند سید اسماعیل از سادات میرسالاری ساکن رودزرد سادات و دره اهوازی و هفتکل

 

 

برداشت عکس از   http://haftkel.com/news/images/stories/behzadi%2091.jpg

 


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 9 / 5 / 1398برچسب:میرسالار , رودزرد , هفتکل , باغملک , رامهرمز , خدیجه , دیشموک , لیکک , خوزستان , ایزه ,کربلایی قاسم علی , بردخیمه , پگین , ابوالفارس ، شاه نشین, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 8 / 5 / 1398برچسب:میرسالار , رودزرد , هفتکل , باغملک , رامهرمز , خدیجه , دیشموک , لیکک , خوزستان , ایزه ,کربلایی قاسم علی , بردخیمه , پگین , ابوالفارس, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

مراسم دعای عرفه  سمت چپ برادر سالاری (با عینک  )

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: شنبه 17 / 4 / 1398برچسب:میرسالار , رودزرد , هفتکل , باغملک , رامهرمز , خدیجه , دیشموک , لیکک , خوزستان , ایزه ,کربلایی قاسم علی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 20 / 3 / 1398برچسب:میرسالار , رودزرد , هفتکل , باغملک , رامهرمز , خدیجه , دیشموک , لیکک , خوزستان , ایزه ,کربلایی قاسم علی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 22 / 3 / 1398برچسب:میرسالار , رودزرد , هفتکل , باغملک , رامهرمز , خدیجه , دیشموک , لیکک , خوزستان , ایزه ,کربلایی قاسم علی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

۱۳۹۲/۹/۹ - ساعت 11:02:28

«شما چه کسی هستید؟» روایت پیاده‌روی اربعین/ «قصه‌های ناخوانده» روایت عدم مشارکت شیعیان عراق در جنگ تحمیلی

 


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 15 / 3 / 1398برچسب:میرسالار , رودزرد , هفتکل , باغملک , رامهرمز , خدیجه , دیشموک , لیکک , خوزستان , ایزه ,کربلایی قاسم علی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: شنبه 6 / 3 / 1398برچسب:میرسالار , رودزرد , هفتکل , باغملک , رامهرمز , خدیجه , دیشموک , لیکک , خوزستان , ایزه ,کربلایی قاسم علی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

 

 

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: شنبه 6 / 3 / 1398برچسب:میرسالار , رودزرد , هفتکل , باغملک , رامهرمز , خدیجه , دیشموک , لیکک , خوزستان , ایزه, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

دوست و همشهری گرامی آقای شیرالی از اینکه به این وبلاگ که متعلق به شما و سایر دوستان می باشد بازدید می کنید کمال تشکر را از شما دارم 

مدیر وبلاگ : سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری )

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: چهار شنبه 5 / 3 / 1398برچسب:میرسالار , رودزرد , هفتکل , باغملک , رامهرمز , خدیجه , دیشموک, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

در خود نگاه میکنم که ببینم خطایم کجاست ؛ بعد از کمی تامل و قدری سکوت میفهمم  آنجا که خالی از خداست ، خطاست.... 

نویسنده: ׀ تاریخ: 25 / 12 / 1398برچسب:رودزرد , ایذه , کربلایی قاسم علی , خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: شنبه 10 / 10 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

رودزرد سادات فصل درو شالی ( شلتوک ) درشالیزار چم باغ مرحوم سید علی نجات داس در دست راست

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: شنبه 10 / 10 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

مسابقه کشتی

نتیجه : مساوی به نفع هردو کشتی گیر نوجوان 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: شنبه 10 / 10 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , خدیجه , کربلایی قاسم علی , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

روددزرد سادات شالیزار ( چم باغ )

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: شنبه 10 / 10 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

مرحوم سید محمد رفیع رفیعی

 

از سمت راست : سید کریم رفیعی ، سید محمد رفیعی ، سید مهدی رفیعی

 

 

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: شنبه 10 / 10 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

سید حسین اسوه ، امامزاده میرسالار تنگ فارتک (فارق)

 

 

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 14 / 9 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

یکمین سالگرد پرواز ملکوتی سید غلامرضا موسوی راد را به همه سادات میرسالاری بخصوص فرزندان و نوادگان سید امین فرزند سید رضا بزرگ را از طرف خود و سایر بستگان تسلیت عرض می نمایم . بقای عمر با عزت و عاقبت بخیر برای بازماندگان سید بزرگوار از خداون متعال خواهانم . سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری )

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 13 / 9 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , کربلایی قاسم علی , خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

مرحوم سید فرج الله علیزاده موسوی از نوادگان سید عزیز ساکن رودزرد سادات ( سادات میرسالاری ) ،

 

 

رودزرد سادات وسطی منزل مرحوم سید فرج الله علیزاده موسوی ، بعد از آب گیری سد جره


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: سه شنبه 26 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

 

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: سه شنبه 26 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

http://hamaseh.erfan.ir        1389/12/28

کد مطلب : 29687

 

فرزندان امام حسین(ع)

 

به قولى چهار پسر و دو دختر و به قولى شش پسر و سه دختر و به و قول صحيح تر شش پسر و چهار دختر:

1- على اكبر عليه السلام كه در كربلا با آن حضرت شهيد شد از حضرت ليلا عليهاالسلام بنت عروة داشت .

2- على اوسط ملقب به امام زين العابدين عليه السلام كه از شاه زنان بود و به قولى مادرش ام ولد بود.

3- على اصغر عليه السلام كه در شير خوارگى در كربلا تير بر حلقش آمد شهيد شد مادرش رباب است .

4- محمد، احوالش معلوم نيست .

5- جعفر جعفر كه مادرش قضاعيه و در حيات آن حضرت وفات كرد.

6- عبدالله كه آن هم در كربلا شهيد شد.

7- سكينه ، مادرش رباب بنت امرو القيس .

8- فاطمه مادرش ام اسحاق بوده است .

9- زينب مادرش معلوم نيست و يك دختر ديگر معلوم نيست .جنات الخلود، ص 23.

تبیان

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: دو شنبه 25 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

     1390/11/15           http://hamaseh.erfan.ir

کد مطلب : 45457

 

«عبدالله» كدام يك از فرزندان امام حسين(ع) است؟

عبدالله نام طفل امام حسين(ع) است كه در آخرين لحظات جنگ، در آغوش امام(ع) به شهادت رسيد؛ البته برخي به اشتباه او را علي‌اصغر مي‌نامند.
در بررسي تاريخ كربلا و وقايع روز عاشورا، به صحنه‌ جان ‌سوزي برمي‌خوريم كه بسياري از بزرگان و مورخان آن را نقل كرده‌اند و گفته‌اند كه در آخرين ساعات نبرد، طفلي از امام حسين(ع) كه در آغوش ايشان بود، هدف تير دشمن قرار گرفته، به شهادت ‌رسيد. نام اين طفل را بسياري «عبدالله» 8 و برخي «علي» 9 و يا «علي‌اصغر»10 گفته‌اند. و بعضي ديگر نيز صرفاً به كلمه طفلي از حسين(ع) اكتفا كرده، از او نامي نبرده‎اند.

  11البته در زيارت ناحيه مقدسه چنين آمده است: سلام بر «عبدالله» طفل شيرخوار تيرخورده، در خون خويش غلطيده كه خونش به آسمان جهيد و در آغوش پدرش به تير دشمن ذبح گرديد.

12تمام منابع اتفاق دارند كه تنها يك فرزند شيرخوار امام حسين(ع) با آن كيفيت به شهادت رسيده است و تنها اختلاف در نام اوست. مرحوم مجلسي مي‌گويد:
«نزد من صحيح اين است كه امام حسين سه پسر به نام علي داشته است».

13 «اما اختلاف درباره اسم او احتمالاً به جهت اين بوده كه اين طفل را به دو نام مي‎خواندند، با توجه به اين كه طبق روايتي، امام به خاطر علاقه زيادي كه به پدرش داشت، بارها نام علي را بر فرزندانش گذاشته است.»

14 آيا امام حسين(ع) دختري به نام فاطمه‌ي صغري داشته است كه به هنگام شهادت ايشان در مدينه مانده باشد؟
در كتب معتبر تاريخ و مقاتل، نامي از فاطمه صغري ـ فرزند امام حسين(ع) ـ و ماندن وي در مدينه و عدم حضورش در كربلا، نيامده است.
در فهرست اسامي فرزندان امام حسين(ع) در كتب تاريخ و مقاتل، نام دو دختر15 و يا سه دختر16 به نام‌هاي سكينه، فاطمه و زينب، به ثبت رسيده است و نامي از دختري به نام فاطمه صغري موجود نيست و به اتفاق همه مورخان و مقتل‌نويسان، امام حسين(ع) هنگام حركت از مدينه به سوي مكه، تمام فرزندان خود، فرزندان امام حسن(ع) و اهل‌بيت خود را، به جز محمد بن‌حنفيه، به همراه داشتند.

17بنابراين، از امام حسين(ع) فرزندي به نام فاطمه صغري كه در مدينه مانده باشد و در صحنه كربلا حضور نداشته باشد، در تاريخ ثبت نشده است.
آيا مادر علي‌اكبر زودتر از مادر امام سجاد با امام حسين(ع) ازدواج كرد كه نام علي‌اكبر بر، ايشان نهاده شده است و علي ‌اوسط و علي ‌اصغر كدامند؟ و سن حضرت علي‌اكبر چقدر بوده است؟
بسياري از مورّخان بر اين باورند كه امام حسين(ع) دو پسر به نام «علي» داشته‌ است كه به «علي‌اكبر» و «علي‌اصغر» معروف بودند.

18 برخي نيز از سه فرزند به نام‎هاي «علي‌اكبر»، «علي‌اوسط» و «علي‌اصغر»ياد كرده‎اند.

19 اما اين كه امام سجاد(ع) و علي ‌بن الحسين شهيد جوان ـ كدام يك از اين‎ها مي‎باشند، سه نظريه وجود دارد:
الف ـ امام سجاد(ع) علي‌اصغر و شهيد جوان كربلا علي‌اكبر بوده است؛

20ب ـ عكس نظريه اول، يعني امام سجاد(ع) علي‌اكبر بوده و شهيد كربلا علي اصغر؛

21ج ـ شهيد كربلا علي‌اكبر، امام سجاد(ع) علي‌اوسط و فرزند خردسالي از امام حسين(ع) علي اصغر بوده‎اند.

22 به عنوان شاهدي براي نظريه، اول به اين كلام امام سجاد(ع) تمسك جسته‎اند كه در جواب عبيدالله بن‌ زياد وقتي كه گفت: «آيا خدا علي را نكشت؟» فرمود: «من برادري داشتم كه علي نام داشت و از من بزرگ‎تر بود و مردم او را كشتند.»

23 البته برخي ديگر هنگام نقل اين عبارت، جمله «از من بزرگ‎تر بود» را نياورده‌اند،

24اما اين‎كه چرا نام يكي «علي‌اكبر» و ديگري «علي‌اصغر» نهاده شده، براي تمييز و عدم اشتباه بوده است.
اما درباره تاريخ ازدواج امام حسين(ع) با مادران آن دو، هيچ مطلب مستندي نداريم. نام مادر جوان شهيد كربلا «ليلي دختر ابي‌مرة بن ‌عروه بن‌ مسعود الثقفيه» مي‌باشد

25 و برخي نامش را «آمنه» گفته‌اند.

26 درباره سن ايشان نيز بسياري متعرض آن نشده‌اند و برخي كه آن را بيان كردند، تاريخ‌هاي متفاوتي گفته‌اند: 18 ساله، 25 ساله،

(27) 12 ساله،

(28) 17 ساله،

(29) و تولد در دوران حكمراني عثمان.

30 از اين رو تاريخ دقيقي به دست نمي‎دهد.
در پايان شيخ مفيد كه از علماي برجسته‎ي شيعي و مورد اعتماد مي‎باشد، امام سجاد(ع) را علي اكبر و شهيد كربلا را علي اصغر معرفي كرده است؛

31 همچنين ايشان در نقل فرمايش امام سجاد(ع) در مجلس ابن زياد، فقط به اين فرمايش امام اكتفا كرده كه من برادري به نام علي داشتم، و مردم او را كشتند، و اين مطلب كه او از امام سجاد(ع) بزرگ‎تر بوده را نقل نكرده است.

32آيا امام حسين(ع) دختري به نام سكينه داشته‌ است و اگر چنين بوده، آيا در كربلا ازدواج كرده است يا پيش از آن؟ او در كربلا چقدر سن داشته و شوهر او چه كسي است؟ آيا اين مطلب صحت دارد كه همسر ايشان «مصعب بن ‌زبير» ـ برادر عبدالله بن ‌زبير ـ و قاتل مختار ثقفي بوده است و بر فرض صحت، چگونه توجيه مي‎شود؟
با دقت و تحقيق در كتب تاريخي و مقاتل درمي‌يابيم كه، تاريخ‌ نويسان شيعي و سنّي وجود دختري به نام سكينه را براي امام حسين(ع) ثبت كرده‎اند: شيخ مفيد مي‎نويسد: سكينه از جمله دختران امام حسين(ع) و نام مادرش «رباب» است.

33 مرحوم طبرسي نيز با ذكر اين مطلب، مي‌فرمايد: امام حسين(ع) وي را به عقد عبدالله بن‌الحسن، ـ برادر زاده‌اش ـ درآورد كه در روز عاشورا به شهادت رسيد،

34 و در كتاب «مقتل‎الحسين» آمده است: ايشان با پسر عمويش ـ عبدالله بن‌الحسن ـ ازدواج كرد كه در روز عاشورا، قبل از اين كه بين آن‎ها وصلتي صورت بگيرد، به شهادت رسيد و هيچ بچه‌اي از ازدواج آن‎ها به دنيا نيامد.

35 همچنين مرحوم طبرسي نقل مي‌كند: سكينه بنت الحسين(ع)، در روز عاشورا ده ساله بوده است.

36ذهبي نيز در كتاب «تاريخ الاسلام»، سكينه را دختر امام حسين(ع) مي‌داند و فهرستي از كتبي را كه از سكينه ـ بنت الحسين(ع) ـ نام آورده‌اند، ذكر مي‌كند.

37 كه حدود بيست كتاب است؛
بنابراين، كتب بسياري از سكينه ـ دختر امام حسين(ع) ـ ياد كرده‎اند، كه نام برخي از آن‎ها را، افزون بر آن‎چه در متن آمده، در پي‌نوشت آورده‎ايم

!38امّا درباره‎ي سنّ آن بزرگوار، سخن روشني وجود ندارد و از مجموع اقوال مورّخان استفاده مي‌شود كه ايشان در جريان كربلا ازدواج كرده، يا حداقل در سنّ ازدواج بوده است.
مرحوم شيخ مفيد در اين باره مي‎فرمايد: روايت شده كه حسن‌ بن ‌حسن يكي از دو دختر امام، حسين(ع) ـ عمويش ـ را براي خويش خواستگاري كرد. امام حسين(ع) به او فرمود: فرزندم، هر دخترم را كه بيشتر دوست داري، خود اختيار كن، تا او را به همسري تو درآورم. حسن حيا كرده پاسخي نداد؛ پس امام حسين(ع) فرمود: من دخترم فاطمه را براي تو اختيار كردم؛ زيرا او شباهت بيشتري به مادرم فاطمه(س) ـ دختر رسول خدا(ص)ـ دارد.

39از اين روايت استفاده مي‌شود كه دختر ديگر امام حسين(ع) (سكينه) است كه در آن زمان ـ قبل از جريان كربلا ـ به سن ازدواج رسيده بوده كه امام حسين(ع) حسن ‌بن‌ حسن را براي انتخاب يكي ازآن، دو آزاد گذاشت. ذهبي مورخ بزرگ اهل سنت نيز در كتاب «تاريخ الاسلام» مي‌گويد:
«سكينه بنت الحسين(ع) با چند نفر ازدواج كرد كه اولشان عبدالله بن حسن بوده است و بعد از او مصعب بن زبير، عبدالله بن عثمان حزامي، زيد بن عمرو، عبدالعزيز بن مروان، و ابراهيم بن عبدالرحمن بن عوف ازدواج كرده است»

40اما اين كه آيا حضرت سكينه بعد از عبدالله بن ‌حسن، با كس ديگري ازدواج كرده يا خير، اقوال مختلفي وجود دارد؛ ذهبي در تاريخ اسلام مي‌گويد: «پس مصعب با سكينه ازدواج كرد و پيش از اين كه به هم برسند مصعب كشته شد و بعد از او نيز چند نفر با سكينه ازدواج كردند.» ابي الفرج اصفهاني نيز در كتاب «الاغاني» چنين مي‌گويد:
علي محمد علي دخيل در كتاب «سكينة بنت الحسين» بعد از نقل تمام اقوال از كتب مختلف، چنين نتيجه‌گيري مي‌كند: «اين اسامي و شوهران حضرت سكينه به شكل عجيبي، بلكه به صورت نادر مخلوط شده‌اند، تا جايي كه يك اسم به دو نيم شده و از هر نيمي به تنهائي شوهري بيرون مي‌آيد و براي سكينه دو همسر پيدا مي‌شود.

»41 نيز در جاي ديگري مي‌گويد: «اين اقوال گوناگون درباره‎ي همسران حضرت سكينه، از روايات مختلفي كه در اين زمينه وجود دارد، ناشي شده است كه گاه با يكديگر اختلاف يا تناقض دارند؛ مثلاً در يك صفحه از كتاب «الاغاني» چهار روايت ديده مي‌شود كه همه آن‎ها با يكديگر تناقض دارند؛

»42 باز در چند صفحه بعد، بحث را چنين جمع‌بندي مي‌كند: «اين گونه روايات قابل اعتماد و اطمينان نيست و از جمله اقوال و رواياتي كه در اين باره وجود دارد، آنچه كه نزد شيعه پذيرفتني است، اين است كه حضرت سكينه جز با پسر عمويش عبدالله بن‌الحسن ازدواج نكرد.

»43 علماي اهل سنت نيز در كتب خود، اين اعتقاد شيعه را نقل و با آن موافقت كرده‎اند.
كتب ذيل از جمله‎ي كتب شيعه و سني است كه اين موضوع را روايت كرده‌اند:
1. اسعاف الراغبين، ص 210؛
2. رياض الجنان، ص 51؛
3. اعلام الوري، ص 127؛
4. سفينه البحار، ص 638 ؛

44:
5. مقتل الحسين، اثر مقرم، ص 330؛
6. سكينه بنت الحسين، اثر مقرم، ص 72؛
7. ادب الطف، ج 1، ص 162.
اسارت اهل‌بيت(ع) چه مدت طول كشيد؟
در حادثه‎ي كربلا پس از پايان نبرد، اهل‌بيت امام حسين(ع) را اسير گرفته، شهر به شهر گرداندند و در كوفه و شام به نمايش گذاشتند. اين فاجعه، نقض آشكار قوانين اسلام بود؛ چرا كه اسير گرفتن زن و مرد مسلمان از نظر اسلام مردود؛ است همان گونه كه علي(ع) نيز در جنگ جمل اسير كردن زنان را روا نشمرد و عايشه را به همراهي تعدادي از زنان به شهر خودش باز گرداند؛ اما متجاوزان اموي بازماندگان و فرزندان پيامبر(ص) را به اسارت گرفته، مثل اسيران كافر، از كوفه به شام فرستادند، چهره‎ي زنان اسير را بر اهالي شهرها و روستاهايي كه بر سر راه بود، نشان دادند.

45و با آن‎ها در نهايت سنگدلي و خشونت مانند كنيزان و غلاماني كه از بيگانه گرفته باشند، رفتار كردند.

46حضرت زينب(س) هنگام عبور از كنار جسد شهدا، در اعتراض به اين اسارت فرمود: اي محمد(ص)! اينان دختران تو هستند كه به اسارت مي‌روند

47:روز دوازدهم محرّم، به فرمان عمر بن سعد، سپاه به سوي كوفه به راه افتاد. ابن سعد بازماندگان امام(ع) را كه خاندان پيامبر(ص)بودند، با شيوه‌اي درد آور به صورت اسير به كوفه آورد و مردم كوفه نيز براي ديدن اسيران، از شهر خارج شده، در كنار راه ايستاده بودند.
اسيران اهل‌بيت(ع) به مدت نامعلومي در زندان ابن‌زياد ماندند و پس از كسب اطلاع ابن زياد از يزيد، به سوي شام رهسپار شد و روز اول ماه صفر 61 هـ ق به دمشق رسيدند. و با توجه به نقل صحيحي كه اسيران اهل بيت در روز بيستم ماه صفر سال 61 هجري مطابق با اولين اربعين شهادت امام حسين(ع) به كربلا رسيده باشند بايد بيش از چند روز در دمشق نمانده باشند كه شهيد قاضي طباطبايي در كتاب گرانسنگ «تحقيق در اولين اربعين سيدالشهدا‌(ع)» اين قول را تقويت كرده است، بنابراين مي‎توان گفت مدت اسارت اهل بيت حدود يك ماه بوده است.
«علي بن‎الحسين» در زيارت عاشورا كدام يك از فرزندان امام است؟
منظور از علي بن الحسين(ع) در زيارت عاشورا كه گفته مي‎شود:
السلام علي علي بن الحسين.
علي اكبر است؛ زيرا ما در زيارت عاشورا بر شهداي كربلا سلام مي‎فرستيم و از اولاد امام حسين(ع) تنها علي اكبر در كربلا به شهادت رسيد و اگر گفته شود كه علي اصغر هم در كربلا به شهادت رسيد، در جواب مي‎گوييم: از علي اصغر در مقاتل به عبدالله رضيع ياد شده است، نه علي اصغر

48همچنين وقتي ابن زياد در دارالاماره چشمش به امام سجاد(ع) افتاد، پرسيد چه نام داري؟ پاسخ داد علي بن الحسين. ابن زياد گفت: مگر خدا علي بن الحسين را نكشت امام سجاد فرمود:
كان لي اخ اكبر مني يسمي علياً قتله الناس.
برادر بزرگ‎تري داشتم كه اسم او علي بود و مردم او را كشتند.

49 اين خود قرينه‎اي است بر اين كه منظور از «علي بن الحسين»(ع) در زيارت عاشورا علي اكبر است نه امام سجاد. البته شيخ مفيد امام سجاد(ع) را علي اكبر مي‎داند و علي، ـ جوان شهيد كربلا ـ را علي اصغر

50. در نهايت منظور از علي بن الحسين در زيارت عاشورا علي جوان و شهيد در صحراي كربلا مي‎باشد.

پی نوشت:

8. نسب قريش، مصعب الزبيري، ص 59، دارالمعارف، قاهره، چاپ سوم؛مقاتل الطالبين، ابوالفرج اصفهاني، ص 89، تحقيق صقر، بيروت، دارالمعرفة؛الارشاد، سلسلة المولفات، شيخ مفيد، ج 2، ص 135، دارالمفيد، بيروت، 1414 هـ؛اعلام الوري، طبرسي، ج 1، ص 478، موسسه آ ل البيت، چاپ اول 1417؛مناقب آل ابي‌طالب، ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 77، موسسه انتشارات علامه، چاپ علميه قم؛الاحتجاج، طبرسي، ج 2، ص 25، تحقيق خرسان، منشورات دارالنعمان، 1966 م؛كشف الغمة، الاربلي،ج 2، ص 214، تحقيق رسولي، تبريز، سوق مسجد الجامع؛تذكرة الخواص، سبط بن‌‎جوزي، ص 249، موسسه اهل بيت، بيروت، 1401.
9. بحارالانوار، ج 45، ص 46.
10. كشف الغمة، همان.
11. الملهوف علي قتلي الطفوف، سيد بن طاوس، تحقيق فارس تبريزيان، ص 168، دارالاسوة، 1375 ش؛ تاريخ يعقوبي، يعقوبي، ج 2، ص 245، دارصادر بيروت، چاپ ششم، 1995.
12. اقبال الاعمال، سيد بن‌طاوس، ج 3، ص 74، تحقيق جواد قيومي، الاعلام الاسلامي، چاپ اول، 1416 هـ. .
13. بحارالانوار، ج 45، ص 232.
14. بحارالانوار، ج 45، ص 329.
15. نسب قريشي، مصعب الزبيري، ص 59، دارالمعارف قاهره، چاپ سوم؛انساب الاشراف، بلاذري، ج 3، ص 1288، دارالفكر، بيروت، چاپ اول، 1417 هـ؛سلسة المؤلفات، الارشاد، شيخ مفيد، ج 2، ص 135، دارالمفيد، بيروت، 1414 هـ؛اعلام الوري، طبرسي، ج 1، ص 478، موسسة آل‌البيت، چاپ اول، 1417 هـ؛مناقب‌ آل ابي‌طالب، ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 77، موسسة انتشارات علامه، چاپ علميه قم؛تذكرة الخواص، سبط بن جوزي، ص 249، موسسه اهل‎البيت، بيروت، 1401 هـ؛
16. كشف الغمه في معرفة الائمه، الاربلي، ج 2، ص 38، تحقيق رسولي، تبريز سوق مسجد الجامع.
17.تاريخ الامم و الملوك، طبري، ج 4، ص 256، بيروت، موسسه الاعلمي و الارشاد، ج 2، ص 33؛ مقتل ابي‌مخنف، لوط‌بن‌يحيي، ص 7، تحقيق غفاري، چاپ علميه قم، 1398 هـ؛العوالم، بحراني، 157، چاپ امير قم، تحقيق مدرسه امام مهدي(عج) چاپ اول، مقتل الحسين(ع)، خوارزمي، ص 273، نشر نورالهدي، چاپ اول، 1418 هـ؛مقتل الحسين(ع)، مقرم، ص 157، مكتبة بصيرتي، چاپ پنجم، 1394 هـ.؛
18. الطبقات الكبري، محمد بن‌ سعد، ج 5، ص 211، دارصادر؛نسب قريش، مصعب الزبيري، ص 57، 58، دارالمعارف، قاهره، چاپ سوم؛انساب الاشراف، بلاذري، ج 3، ص 1287، دارالفكر، بيروت، 1417 هـ، چاپ اول؛سلسلة المولفات، الارشاد، شيخ مفيد، ج 2، ص 135، دارالمفيد، بيروت، 1414؛تذكرة الخواص، سبط بن‌ جوزي، ص 249، موسسه اهل‌البيت، بيروت، 1401؛اعلام الوري، طبرسي، ج 1، ص 478، موسسه آل ‌البيت، 1417، چاپ اول؛
19. مناقب آل ابي‌طالب، ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 77، موسسه انتشارات علامه، مطبعة علميه قم؛كشف الغمة في معرفة الائمة، الاربلي، ج 2، ص 38، تحقيق سيد هاشم رسولي، تبريز سوق المسجد الجامع؛
20. الطبقات الكبري، همان و نسب قريش، همان و انساب الاشراف، همان و تذكرة الخواص، همان؛تاريخ الامم و الملوك، طبري، ج 4، ص 340، موسسه الاعلمي بيروت؛ينابيع المودة، القندوزي، انتشارات الشريف الرضي، قم، 1371 ش، چاپ اول؛نصوص من تاريخ ابي‌مخنف، ج 1، ص 483 و 492، تحقيق كامل سلمان جبوري، دارالمحجة البيضاء، بيروت، 1419 هـ.
21. شيخ مفيد، همان، و طبرسي، همان، وابن شهرآشوب، همان.
22. اربلي، همان و ابن شهرآشوب، همان.
23. نسب قريش، ص 58 و الطبقات الكبري، ج 5، ص 212.
24. الملهوف علي قتلي الطفوف، سيدبن‎طاوس، ص212، تحقيق فارس تبريزيان، ‌دارالاسوة.
25. نسب قريش، ص 57 و الارشاد، همان و مناقب ابن شهرآشوب، و طبرسي، همان.مقاتل الطالبين، ابوالفرج اصفهاني، ص 80، تحقيق سيد احمد صقر، بيروت دارالمعرفة.
26. سبط ابن الجوزي، همان.
27. مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 109.
28. همان، ج 4، ص 77.
29. ينابيع المودة، القندوزي، ج 2، ص 415.
30. مقاتل الطالبين، ابوالفرج الاصفهاني، ص 80.
31. الارشاد، شيخ مفيد ،ج 2، ص 135.
32. همان، ص 116.
33. الارشاد، شيخ مفيد، ج 2، ص 37، انتشارات علميه اسلاميه.
34. اعلام الوري، طبرسي، ج 1، ص 418، نشر آل‌البيت، و الارشاد مفيد، ص 25، و كشف الغمة اربلي، ص 157.
35. مقتل الحسين(ع)، عبدالرزاق موسوي، ص 397، منشورات بصيرتي.
36. همان.
37. تاريخ الاسلام، الذهبي، ج 7، ص 371. دارالكتاب العربي، بيروت، لبنان.
38. مقاتل الطالبين، ابوالفرج الاصفهاني، ص 94، 119، 133، 167.ـ انساب الاشراف، البلاذري، ج 3، ص 362.ـ الثقات، ابن حنان، ج 4، ص 351، مؤسسة الكتب الثقافه.ـ التاريخ الصغير، البخاري، ج 1، ص 273، دار المعرفه، لبنان، بيروت. ـ تاريخ خليفة بن خياط، العصفري، ص 274، دار الفكر، بيروت.ـ الطبقات الكبري، محمد بن سعد، ج 8، ص 475، بيروت.ـ تهذيب الكمال، المزني، ج 6، ص 397، مؤسسة الرساله.ـ تاريخ المدينة، ابن عامر، ج 2، ص 52، و ج 29، ص 69 در صفحات مختلف، دمشق دار الفكر.ـ اكمال الكمال، ابن ماكولا، ج 4، ص 316، و ج 7، ص 107، دارالكتاب الاسلامي، القاهره.ـ بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 45، ص 169، ص 47، بيروت.ـ منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، ج 1، ص 547، مطبوعات حسيني.
39. الارشاد، شيخ المفيد، ج 2، ص 22، ترجمه، رسولي محلاتي، انتشارات علميه اسلاميه.
40. تاريخ الاسلام، الذهبي، ج 7، ص 371، دارالكتاب العربي، لبنان، بيروت.
41. سكينه دختر امام حسين، ص 20. علي‌محمدعلي دخيل، مترجم دكتر فيروز حريرچي، انتشارات اميركبير.
42. همان، ص 20 ـ 22.
43. همان، ص 20 ¬ـ 22.
44. همان، ص 20، تا 22.
45. اللهوف، سيد بن‌طاوس ص 152، ترجمه، محمد جواد مولوي‌نيا، چاپ دوم، قم، انتشارات سرور، 1379.
46. همان، ص 126.
47. همان ، ص 170.
48. الارشاد، شيخ مفيد، ص 253، چاپ سوم، بيروت، موسسة الاعلمي للمطبوعات، 1399 ق.نفس المهموم، شيخ عباس قمي، ص 524 ، قم، مكتبة بصيرتي، 1405 ق.
49. مقتل الحسين(ع) مقرّم، عبدالرزاق، ص 325، چاپ پنجم، بيروت، دارالكتاب الاسلامي، 1399 ق.جذوه‎اي از شرارة عشق حسين(ع)، حاج عباس راسخي نجفي، ص 80، چاپ اول، بي‎تا، 1369 ش.
50. الارشاد، ج 3، ص 135

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: دو شنبه 25 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 
 
کد خبر: 253205
تاریخ مخابره : ۱۳۹۲/۸/۲۴ -
۱۷:۵۳
 
 
 
سرهای یاران حسین کجا خفته‌اند/ عكس
 
مقبره‌ای است در دمشق که گویند سر مطهر حضرت ابا الفضل العباس، علی اکبر و حبیب بن مظاهر( علیهما السلام) در آنجا مدفون است.
0 16 0 نظر
[-] اندازه متن [+]

 به گزارش سرویس دینی جام نیوز؛

«باب الصغیر» مقبره‌ای در دمشق که طبق برخی روایات، محل دفن سرهای 17 تن از شهدای کربلا و یاران با وفای حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است.

باب‌الصغیر به معنای «درب کوچک» ، مقبره‌ای است در دمشق که گویند سر مطهر حضرت «ابا الفضل العباس» و «علی اکبر» علیهما السلام و «حبیب بن مظاهر» از یاران باوفای امام حسین (ع) در آنجا مدفون است.
طبق برخی روایات بعضی هم گفته‌اند که مدفن 17 سر از سرهای شهدای کربلاست. ضریحی بر آن ساخته‌اند و نام تعدادی از شهدای کربلا بر آن نقش بسته است. برخی نیز قبر «عبدالله بن جعفر» همسر حضرت زینب کبری(س) را هم آنجا می‌دانند.


«سید محسن امین» در صفحه 627 از جلد یک کتاب «اعیان الشیعه»، صفحه دفن سرهای آن سه بزرگوار را در آن محل پذیرفتنی می‌داند و می‌گوید: چون سرها را به شام برده، این طرف و آن طرف گرداندند و هدف یزید که اظهار پیروزی و نیز خوار کردن صاحبان آنها بود، چون این کار انجام شد، طبیعی است که همان جا دفن شده باشد و محلش محافظت شود.


در این مقبره همچنین ضریحی به نام «جنة الغرباء» وجود دارد که در آن نیز سر تعدادی از شهدایی که در روز عاشورا با امام حسین (ع) شهید شده‌اند، مدفون شده است.

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: دو شنبه 25 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

 

کد خبر: 253083
تاریخ مخابره : ۱۳۹۲/۸/۲۳ - ۲۲:۲۸
فرجام قاتلان امام حسین(ع) و یارانش + جدول
 
افراد بسیاری در واقعه عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. گروهی عاشقانه از حریم ولایت دفاع کردند و دسته دیگر، سرنوشتی ذلت‌بار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند.
5 25 27 نظر
[-] اندازه متن [+]


به گزارش سرویس دینی جام نیوز؛

دهم محرم سال 61 هجری، حادثه‌ عظیم قیام عاشورا، شهادت حسین بن علی علیه‌السلام و هفتاد و دو تن از یاران باوفای ایشان رقم خورد. قیامی که حضرت اباعبدالله(ع) برای برپایی و اقامه دین مبین اسلام، همراه خانواده خویش، حج خود را نیمه‌تمام رها کرد و برای ادای رسالت مهمی به سوی کربلا حرکت کرد.

 

افراد بسیاری در واقعه عظیم عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. آنهایی که دل در گروی محبوب حقیقی نهاده بودند، در یاری امام زمان خویش بر یکدیگر سبقت ‌گرفته، عاشقانه از حریم ولایت و حرمت فرزند رسول خدا(ص) دفاع و حمایت کردند.

 

اما گروهی که فریفته مال و مقام دنیوی شده بودند در جبهه مقابل حق، ایستادند و سرنوشتی ذلت‌بار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند.

 

با استناد به دانشنامه 14 جلدی امام حسین(ع)، فهرستی از اصلی‌ترین دشمنان کاروان حسینی(ع) و چگونگی مرگ آنان تهیه شده است که در جدول زیر ارائه می‌شود:

 

نام نقش وی در کربلا سرانجام و چگونگی مرگ
شمر بن ذی‌الجوشن نقش‌آفرین اصلی جنایات کربلا، صدور دستور یورش همه جانبه به امام حسین(ع) و یارانش دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ
محمد بن اشعث بن قیس نقش‌آفرین و فراهم کننده حوادث روز عاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند روز عاشورا در پی نفرین امام حسین(ع) عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد
عبید الله بن زیاد در حادثه کربلا، همه جنایت‌ها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت و بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام حسین(ع) بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد 
یزید بن معاویه چوب زدن بر دندان‌های مبارک امام حسین(ع) هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و صورتش همچون قیر، سیاه شد
سنان بن انس نقش مؤثری در کشتن  اباعبدالله الحسین(ع) داشت زبانش گرفت، عقلش زائل شد و با وضع ناگواری از دنیا رفت
عمر بن سعد مجرم شماره سوم فاجعه کربلا و فرماندهی عملیات کربلا را بر عهده داشت به دستور مختار ثقفی به قتل رسید و سرش از تن جدا شد
حرملة بن کاهل پرتاب تیر بر گلوی علی‌اصغر(ع)  مختار ثقفی دستور داد تا بدنش را تیرباران کنند
حصین بن نُمیر فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین(ع)  ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد
مالک بن نُسیر کِندی فرود آوردن ضربه بر فرق مبارک سیدالشهدا(ع) قطع دستانش توسط همسرش و تا آخر عمر فقیر ماند
زرعه دامی از قاتلان امام(ع) هنگام مرگ از گرمای شکم و سردی پشتش صیحه می‌زد و می‌گفت به من آب دهید
محمد بن اشعث هتک حرمت امام حسین(ع) توسط نیش عقرب در هنگام قضای حاجت مُرد 
عبدالله بن حَوزه تیراندازی به سوی لشکر ابا عبدالله(ع) قطع پای راست او توسط مسلم بن عوسجه، اسب با حرکت تند، سر او را به هر سنگ و کلوخی کوبید تا به دوزخ رفت  
شبث بن ربعی با شمشیر به صورت مبارک امام حسین(ع) زد ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر ران‌هایش را برید تا مرد. سپس سرش را جدا و جسدش را سوزاند
ابحر بن کعب برداشتن مقنعه حضرت زینب(س) و کشیدن گوشواره از گوش ایشان ابراهیم بن مالک اشتر، دست و پاهایش را قطع کرد، چشم‌هایش را از حدقه درآورد
شرحبیل از پشت بر صورت امام حسین(ع) زد  مختار او را با آتش سوزاند
عمروبن حجاج در روز عاشورا آب را بر روی اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش بست، امام(ع) را خارج شده از دین نامید و از جمله حاملان سرهای شهداء به کوفه بود به نفرین امام حسین(ع) گرفتار و از شدت تشنگی در بیابان هلاک شد
احبش بن مرثد(اخنس) با اسب بر بدن مبارک امام حسین(ع) تاخت و عمامه حضرت را به غارت برد پس از واقعه عاشورا وقتی در صحنه جنگ ایستاده بود، تیری از کمان، رها و به قلبش اصابت کرد و مرد
عبدالله بن ابی حُصین آب را بر سیدالشهداء(ع) بست و با بی‌شرمی به امام گفت: ای حسین! به خدا سوگند، جرعه‌ای از آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری به نفرین امام حسین(ع) مبتلا و به بیماری استسقاء گرفتار شد، هرچه آب می‌نوشید تشنگی‌اش برطرف نمی‌شد تا اینکه هلاک شد
بَجدل بن سُلیم انگشت مبارک امام(ع) را برای در آوردن انگشتر برید مختار او را دستگیر، دست و پاهایش را برید آنقدر در خون غلتید تا هلاک شد
اسحاق بن حَیوه حضرمی داوطلبانه بر پیکر امام حسین(ع) تاخت و پیراهن حضرت را به غارت برد با پوشیدن پیراهن اباعبدالله(ع) به مرض پیسی مبتلا شد و موهایش ریخت، توسط مختار دستگیر شد و دستور داد بر بدنش تاختند تا به هلاکت رسید
 
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: دو شنبه 25 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

کد خبر: 251846
تاریخ مخابره : ۱۳۹۲/۸/۱۹ - ۰۹:۰۵
نامه همسر حضرت زینب(س) به اباعبدالله(ع)
به خدا چیزى که مرا وادار می‌کند از دو فرزندم دست کشیده، مصیبتشان را بر خود آسان سازم این است که...
0 3 1 نظر
[-] اندازه متن [+]


به گزارش سرویس دینی جام نیوز؛

هر یک از روزهای دهه اول محرم به یک عنوان که غالبا نام شهدای کربلا است، مشهور گردیده و ستایشگران اهل بیت (ع) با ذکر مصائب صاحب نام آن روز به عنوان مقدمه، عزای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را اقامه می نمایند. بنا بر سنت روضه خوانی معمول، روزهای سوم تا ششم محرم ذاکران اهل بیت(ع)، با بیان اشعاری به ذکر مصائب یاران و اصحاب امام حسین(ع) می پردازند از جمله فرزندان حضرت زینب(س) که با وی به کربلا رهسپار شده در رکاب مولای خود ابا عبدالله الحسین(ع) به شهادت رسیدند.

 

مطابق گزارش شیخ مفید دو تن از فرزندان حضرت زینب(س) در کربلا همراه امام حسین(ع) بودند: عبد اللَّه بن جعفر (شوهر زینب) دو فرزند خود عون و محمد را نزد امام حسین(ع) فرستاد و نامه‌ای نیز به وسیله آن دو براى آن ‌حضرت فرستاد که در آن چنین نوشته بود: «اما بعد تو را به خدا قسم می‌دهم، زمانی مرا خواندى از این سفر برگرد؛ زیرا من از این راهى که بر آن می‌روى بر تو ترسناکم از اینکه هلاکت تو و پریشانى خاندانت در آن باشد، و اگر امروز تو از میان بروى روشنایى زمین خاموش خواهد شد؛ زیرا تو چراغ فروزان راه یافتگان و آرزو و امید مؤمنان هستى، و به راهى که می‌روى شتاب مکن تا من به دنبال این نامه خدمت شما برسم و السلام».

 

عبد اللَّه(این نامه را فرستاد و از آن سو) به نزد عمرو بن سعید (حاکم مکه) رفته از او درخواست کرد امان نامه براى امام حسین(ع) بفرستد و او را آرزومند سازد که از این راه باز گردد، عمرو بن سعید نامه‌ای براى آن ‌حضرت نوشت و در آن نامه او را امیدوار به نیکى و صله کرد و بر جانش امان داد، و آن نامه را به وسیله برادرش یحیى بن سعید فرستاد، پس یحیى و عبد اللَّه بن جعفر به آن حضرت رسیده و پس از آنکه پسران خود را فرستاده بود (خود نیز آمده) و نامه عمرو بن سعید را به او دادند و در بازگشت آن ‌حضرت تلاش بسیار کردند،

 

سید الشهداء(ع) فرمود: «من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم و مرا به آنچه به دنبال آن می‌روم دستور فرمود»، آن دو گفتند: آن خواب چه بوده؟ امام(ع) فرمود: «آن ‌را براى کسى نگفته و نخواهم گفت تا خداى خویش را دیدار کنم»، پس همین که عبد اللَّه بن جعفر از بازگشت آن ‌حضرت ناامید شد به دو فرزند خود عون و محمد دستور داد امام حسین(ع) را همراهی کنند و در رکابش شمشیر زنند، و خود با یحیى بن سعید به مکه بازگشت‏. و در نهایت این دو فرزند زینب و عبدالله بن جعفر در کربلا به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

 

عبدالله نه تنها با همراهی حضرت زینب(س) با امام حسین(ع) مخالف نبود که حتی فرزندان خود را نیز به کربلا فرستاد و آنها در رکاب امام(ع) شهید شدند. همچنین عبدالله در خانه‌اش مجلسی عزا برپا کرد و پسر عموهایش و مردم به دیدار و تسلیت او می‌آمدند. عبد الله‏ رو به همنشینان خویش کرد و گفت: «خداى عزّ و جلّ-[را در هر مصیبتى‏] حتى بر شهادت حسین(ع) حمد و سپاس می‌گویم، اگر با دست‌هایم به حسین کمک و یارى نکرده‌ام لااقل دو فرزندم با او مواسات و یارى نموده‌اند.

 

به خدا سوگند، اگر نزدش حاضر بودم دوست می‌داشتم از او جدا نشوم تا در رکابش کشته شوم! به خدا چیزى که مرا وادار می‌کند از دو فرزندم دست کشیده، مصیبتشان را بر خود آسان سازم این است که آن دو در حال پایدارى و یارى برادر و عمو زاده‌ام حسین، از دست رفته‌اند».

 

در روز عاشورا زینب (س) لباس نو بر تن عون و محمد کرد و آنها را از گرد و غبار تمیز نمود و سرمه بر چشمانشان کشید و شمشیر به دستشان داد، و آنها را آماده شهادت ساخت، سپس آن دو را به حضور برادرش حسین (ع) آورد و اجازه خواست که آنها به میدان بروند.

 

امام نخست اجازه نمی داد، حتی فرمود: شاید همسرت عبدالله خشنود نباشد، زینب عرض کرد: چنین نیست، بلکه همسرم به خصوص به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند. زینب (س) بیشتر اصرار کرد، سرانجام امام اجازه داد، زینب آن دو گل را به میدان فرستاده است». آن دو برادر به جنگ پرداختند، سرانجام محمد به شهادت رسید، عون کنار بدن گلگون محمد آمد و گفت: «برادرم شتاب مکن به زودی من نیز به تو می‌پیوندم».

 

محمد نیز جنگید تا به شهادت رسید، امام حسین (ع) پیکر پاک آن دو نوجوان را بغل گرفت در حال که پاهایشان به زمین کشیده می شد آنها را به سوی خیمه آورد.

 

عجیب آنکه بانوان به استقبال جنازه های آنها آمدند، همیشه زینب (س) در پیشاپیش بانوان بود، ولی این بار زینب (س) دیده نمی‌شد، او از خیمه بیرون نیامده بود تا مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده پسرانش بیفتد و بی تابی کند و از پاداشش کم بشود. و شاید از این رو که مبادا برادرش او را در این حال بنگرد و در برابر خواهر شرمنده یا بی جواب بماند. حضرت زینب (س) در این هنگام بیرون نیامد، ولی برای علی اکبر(ع) در پیشاپیش بانوان به استقبال آمد.

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: دو شنبه 25 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

استاندارد های کابل کشی

Balatarin Donbaleh داغ کن - کلوب دات کام facebook Share on Twitter

۵۶۸A – برای اتصال Client به سوئیچ استفاده می شود. ترکیب رنگ این استاندارد ها را می توانید بر روی keystone ها ببینید. این استاندارد به نام Straight-Through نیز معروف است.

۵۶۸B – برای ایجاد کابل های Cross Over استفاده می شود . کاربرد این کابل ها در اتصال دو (Network-Interface) به یکدیگر است.

http://elma.ir     منبع

 

 

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 16 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

قول مشهور و قریب به یقین این است که امام رضا تنها یک فرزند داشته و آن هم امام جواد (ع) است.

 

یک پژوهشگر تاریخ اسلام با اشاره به تعداد بسیار زیاد فرزندان امام موسی کاظم(ع) گفت: قول تک فرزند داشتن امام رضا(ع) مسجّل و مسلم است و سایر نقل قول‌ها در منابع اهل تسنن ارائه شده است.

قول مشهور و قریب به یقین این است که امام رضا(ع) تنها یک فرزند داشته که همان امام جواد(ع) است اما نقلی مهم وجود دارد که ایشان یک دختر به نام فاطمه هم داشته‌اند بنابراین دیگر نقل‌ قول‌ها درباره فرزندان امام رضا در منابع اهل تسنن موجود است، به مناسبت دهه کرامت و میلاد امام رضا(ع) در گفت‌وگو با محمدحسین رجبی دوانی، کارشناس تاریخ اسلام به برخی از شبهات مطرح شده درباره فرزندان امام موسی‌کاظم، امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) پرداختیم که در ادامه می‌خوانیم:

نسل ائمه (ع) در دوران منصور عباسی در معرض خطر نابودی بود

*یک شبهه‌ای که درباره امام موسی کاظم(ع) مطرح است این است که چگونه ایشان که در میانسالی به شهادت رسیدند از خودشان فرزندان زیادی به یادگار گذاشتند؟ آیا امامزادگان منسوب به ایشان صحت دارند؟

- درست است که امام کاظم(ع) از سال ۱۷۹ تا ۱۸۳ هـ.ق در زندان هارون الرشید بودند، عمر مبارک ایشان هم بیش از ۵۵ سال نبود که در زندان به شهادت رسیدند، اما بیش از هر امام دیگری از خود فرزند به یادگار گذاشتند علت هم این است که در آغاز امامت ایشات و امامت پدر بزرگوارشان، امام صادق(ع) منصور عباسی خلیفه جبار و خونریز زمان به شدت با اولاد پیغمبر در افتاده بود و گروه کثیر نوادگان آن حضرت از اولاد امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را به شهادت رسانده یا به زندان انداخته بود و بر آنها بسیار سخت گرفته بود بنابراین نسل پیغمبر(ص) با خطر نابودی مواجه بود به خصوص دوران امامت امام کاظم (ع) بعد از منصور، فرزند او مهدی عباسی روی کار آمد و پس از او فرزندش به نام موسی‌الهادی خلافت کرد.

در زمان موسی‌الهادی علویان قیامی به پا کردند به رهبری فردی به نام حسین‌بن‌ علی معروف به صاحب فخر یا شهید فخر که این قیام شکست خورد و بیش از ۲۰۰ نفر از علویان به شهادت رسیدند، اینطور شد که با توجه به کشتار و کاری که منصور کرده بود و ضربه بزرگی که به خاندان پیغمبر(ص) و نوادگان او شده بود لذا جا داشت که نسل پیغمبر(ص) ازدیاد پیدا کند و امام کاظم(ع) از این رو فرزندان قابل توجهی داشت و ایشان به منظور مقابله با توطئه نابودی نسل پیغمبر(ص) فرزندان زیادی داشتند .

اطرافیان امام رضا (ع) به شوق ایشان به ایران روانه شدند

* فرزندان امام موسی کاظم که برجسته‌ترین آنها امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) هستند بیشتر در چه محدوده‌های تاریخی پراکنده شدند و چطور شد که به سمت ایران آمدند؟

- امام رضا (ع) را مأمون عباسی دعوتی اجباری به مرکز حکومت خود در ایران و شهر مرو یا خراسان کرد، با ورود ایشان گروه زیادی از علویان یا برادران حضرت هم برای اینکه در جوار برجسته‌ترین فرزند پیامبر(ص) و امام خود باشندبه طرف ایران آمدند.

همینطور حضرت معصومه(س) هم به امید دیدار برادر خود از مدینه حرکت کردند منتها در ساوه بیمار شدند و بعد فرمودند که مرا به قم ببرید، منتها چند روز از ورودشان به قم نگذشته بود که از دنیا رفتند و در همان سرزمین هم به خاک سپرده شدند، علت اصلی پس حضور امام رضا(ع) در ایران است حتی می‌دانیم بعد از شهادت امام رضا(ع) سیر حضور علویان در ایران ادامه پیدا می‌کند و این هم به سبب عشق و محبتی است که ایرانیان نسبت به فرزندان پیغمبر داشتند.

گذشته از اینکه در ایران شهرهای شیعه نشینی مثل قم، کاشان، سبزوار، توس و ری شاخص بود اما مناطق دیگر ایران هم که سنی مذهب بودند برخلاف عرب‌های سنی که نسبت به ائمه بی معرفت بودند، به آنها ظلم می‌کردند و برای آنها حرمت قایل نبودند در ایران اولاد پیغمبر حتی مورد محبت ایرانیان اهل تسنن هم بودند فلذا جایی که این بزرگواران می‌توانستند احساس امنیت کنند و از معرض خلفای جور مصون باشند عمدتاً ایران بود و به همین دلیل مهم بود که به سمت ایران روانه ‌شدند.

مسلماً حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) از یک مادر هستند

*به لحاظ نسب مادری کدام یک از امامزادگان با هم یکی هستند؟

- حضرت معصومه (س) مسلم است که با امام رضا (ع) از یک مادر بودند، سکینه خاتوم مادر بزرگوار امام رضا(ع) مادر حضرت معصومه (س) هم بودند اما درباره بقیه اتفاق نظر نداریم و غیر از حضرت معصومه (س) که بعد از امام رضا(ع) مهمترین فرزند امام موسی کاظم(ع) است، فرزندان سرشناس دیگری هم دارند، احمد‌بن‌ موسی(ع)؛ حضرت شاهچراغ که در شیراز دفن هستند و امامزاده حمزه در شهرری، امامزاده صالح در شمیران و از همه مهمتر دو فرزند دیگر از امام کاظم (ع) که دانشمند و فقیه و محدث بودند؛ اسحاق بن موسی و علی‌بن موسی که عالم و دانشمند بودند و ظاهراً در مدینه زندگی می‌کردند از علم و دانش امام بهره برده بودند.

به یقین امام رضا(ع) تنها یک فرزند داشت

*امام رضا (ع) چند فرزند داشتند و نسلشان بیشتر از طریق کدام فرزندانشان منتقل شده است؟

-قول مشهور و قریب به یقین این است که امام رضا تنها یک فرزند داشته و آن هم امام جواد (ع) است اما نقل‌های دیگری داریم، نقلی هست که آن بزرگوار دختری هم داشتند به نام فاطمه و یا چند پسر یا چند دختر داشتند اما آنها مسلم و مسجل نیست و قول تک فرزند بودن ایشان که همان امام جواد(ع) باشد، بیشتر بین علمای ما پذیرفته است، قول دیگر فرزندان ایشان در منابع اهل تسنن است.

علت ازدواج نکردن حضرت معصومه (س) نبود هم کفو ایشان بود

*درباره خود حضرت معصومه مباحثی مطرح است که هارون الرشید مانع ازدواج ایشان شد، و اصلا علت ازدواج نکردن ایشان چیست؟

-به همان دلیلی که اولاد امام کاظم زیاد بودند به همان دلایل باید گفت که حضرت معصومه (س) ایان نتوانست ازدواج کند چون هم کفو ایشان در زمان وجود نداشت.

اسلام بسیار تأکید بر ازدواج کرده و این از سنت‌های پیغمبر است و بنابراین خاندان پیغمبر هم باید بیش از بر هر خاندانی به احکام رسول خدا(ص) عمل کنند اما اینکه این بزرگوار تا سن ۲۷ و ۲۸ سالگی ازدواج نکردند نه اینکه نخواهند به سنت الهی عمل کنند یا اینکه مانعی از بیرون اجازه نداده بلکه به خاطر نبودن فردی که صلاحیت، لیاقت، شایستگی و همسری او را داشته باشد چرا که بسیاری از عموزاده هاشون در انقلاب‌ها و قیام‌های آن دوران به شهادت رسیده بودند و از مردم دیگر هم کسی که لیاقت ایشان را داشته یا هم کفوشان باشد، وجود نداشته است.

*بیشتر نسل سادات موسوی در ایران به کدام یک از امامزادگان باز می‌گردد؟

- این سادات موسوی نسلشان به امام کاظم(ع) می‌رسد که هم سلسله نسب و شجره‌نامه دارند منتها من تحقیق خاصی در این راستا نداشتم که ببینم بیشتر سادات به کدام فرزندان حضرت می‌رسد اما می‌دانم امامزاده حمزه در شهرری و یکی از فرزندان امام نزدیکی مشهد گروه زیادی از سادات نصبشان به آنها می‌رسد اما اینکه در مقام قیاس باشیم، بررسی نکردم.

حضرت معصومه (س) الگوی مناسب بانوان و امام رضا (ع) الگوی بزرگ مردان مسلما‌ن‌اند

*با توجه به اینکه در دهه کرامت و میلاد شخصیت‌های بزرگ دینی هستیم بیشتر نیاز است که در جامعه چه فرهنگ‌سازی صورت بگیرد؟ سیره کدام یک از بزرگان باید بیشتر مورد مطالعه قرار بگیرد؟

-در دهه کرامت که بیشتر به نام امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) مزین شده، حضرت معصومه (س) می‌تواند یک الگوی بزرگ و مناسب برای بانوان ما باشد و امام رضا(ع) برای همگان بویژه مردان ما الگو هستند.

حضرت معصومه (س) به ظاهر جزء معصومین نیست ولی از نظر علم و زهد و معرفت در حد بسیار والا و بزرگی قرار گرفته و توانسته از فرصت‌ها استفاده کند، با وجود این زمانی که پدر بزرگوار ایشان دستگیر و به زندان افتادند شش سال بیشتر نداشت اما در همین شش سال از محضر پدر خود بهره‌های فراوان دید به گونه‌ای که پاسخ سوالات شرعی کسانی که دسترسی به امام کاظم (ع) نداشتند را ایشان می‌دادند، به این اندازه از لحاظ علمی بالا بودند بنابراین ایشان اگر در جایگاه عصمت حضرت زهرا (ص) هم بود جای تعجب نداشت اما از نظر علم، دانش و معرفت از پدر و برادر عالی‌قدر خود بهره‌ها ببرد و همین علم اما معصوم است که در کنار فضایلی دیگر باعث شد تا حوزه‌های علمیه سراسر کشور در جوار مرقد مطهر آن حضرت پا بگیرد، رشد کند و علمای ما این افتخار را داشته باشند که در جوار ایشان تحصیل کنند و در پرتو وجود حضرت معصومه (س) به این درجات علمی نایل بشوند.

حضرت معصومه (س) برای اینکه در جوار ولایت باشد به ایران آمد

حضرت معصومه(س) در بعد علمی و ولایی، امام رضا(ع) را به عنوان مقام ولایت و امام خود می‌داند اما صرفا برای یک دیدار نزد برادر نرفت بلکه این مشقت را برای اینکه در جوار ولایت باشد، به جان خرید پس تا آنجا که می‌توانست برای به ایران آمدن تلاش کرد، منتها نتوانست به امام رضا(ع) برسد. بانوان ما می‌توانند با آنچه از زندگی کوتاه و پربار ایشان باقی مانده از او الگو بگیرند و خود را به زیورهای معنوی بیارایند.

حضرت امام رضا(ع) هم در عرصه‌های گوناگون برای ما رهنمودهایی گذاشتند، در سلوک با مردم، احترام به حقوق و حفظ کرامت مردم در سیره امام رضا (ع) موج می‌زند، مقابله با انحرافات و کژی‌ها در عملکرد امام رضا کاملاً مشهود است، اینکه چگونه او با غلام، بردگان و افراد به لحاظ پایگاه اجتماعی پست نشست و و برخواست می‌کرد اما وزیر اعظم مأمون را تحویل نمی‌گیرد و اجازه نشستن هم به او نمی‌دهند.

اینها همه برای ما درس است می‌توانیم از سایه این بزرگوار نهایت استفاده معنوی را ببریم و افتخار این را داشته باشیم که خود را شیعه امام رضا(ع) بدانیم.


خبرگزاری فارس

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 17 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

شناخت سادات


در کشور پهناور ايران از قديم خاندان هاي سادات وجود داشتند . گروهي از ميان آنها به مقامات علمي رسيدند ، به گونه اي که در عصر و زمان خود به شهرت به سزايي نايل آمده و آوازه آنها در اقصي نقاط و حتي جهان پيچيد .

درباره خاندان هاي سادات اگر چه به صورت پراکنده و در لابه لاي کتابها مطالبي آمده است . ولي به صورت مدون در جايي ديده نشد . در اينجا ضمن بيان دو مقدمه ضروري يعني خاندان و سيد ، به سير تاريخي مهاجرت سادات به ايران و شاخه ها ي اصلي سادات موجود در ايران و نیز سادات معروف در دیگر نقاط جهان پرداخته مي شود .

خاندان

خاندان (Extenden Family) در لغت به معناي تبار ، قبيله و دودمان است و در اصطلاح به چند خانواده وابسته به هم گويند که در تمام آنها وابستگي از طريق پدر است.
مترادف خاندان در زبان عربي آل مي باشد . ريشه آل از اهل است. آل در اصطلاح جز به شرفا و اعلام و زعماي قوم و طائفه اطلاق نمي.گردد و مقيد به زمان و مکان هم نيست.
خاندان ها به طور کلي بر حسب منطقه جغرافيايي ، نژاد ، دين و وابستگي طبقاتي، تقسيمات متفاوت دارند. خاندان.هاي ايراني نيز بر حسب مذهب ، نسب ، نژاد و جايگاه اجتماعي به انواع گوناگون تقسيم مي. شوند:شيعي و غير شيعي ، سادات و غير سادات ، فارس و غير فارس ، سلاطين و غير سلاطين ، اصيل و غير اصيل ، علمي و غير علمي از جمله انواع خاندان هاي کشور ايران است.
آثار و تأليفاتی كه در آنها از خاندان هاي سادات ايراني ياد شده است ، را مي توان تحت دو گروه اختصاصي و عمومي قرار داد . در گروه اول کتاب.هاي فراواني نوشته شد. در اين کتاب.ها، تنها به خاندان خاصي اشاره گرديد. خاندان مرعشي در ايران ، علي اکبر مرعشي ؛ شجره طيبه ، محمد باقر رضوي ؛ شجره مبارکه يا برگي از تاريخ خوزستان ، محمد جزايري ؛ شجره نامه و نسب نامه سادات مرعشي يزد و فارس ، نوشته عبد العلي عظيمي، از جمله کتا ب هاي اين گروه است.دربـاره .گروه .دوم نيز آثاري وجود دارد که بيشتر جنبه دائرة المعارفي در آن مد نظر مي.باشـد. کتاب هاي مانند : ماضي النجف و حاضرها.، تأليف شيخ جعفر آل.محبوبه.؛ طبقات اعلام الشيعة ،نوشته آقا بزرگ تهراني ؛ اعيان الشيعة ، نوشته سيد محسن عاملي و ريحانة الادب ، تأليف سيد محمد علي مدرس را مي توان داخل در اين دسته آورد.

سيد

سيد بر وزن فَعيِل به معني فاعل، از اوزان صفت مشبّهه مي‏باشد كه در معاني مختلف به كار رفته است. پيشوا، مهتر قوم، سردار، دانا، فاضل، آقا، حكيم، ولقب نوادگان پيغمبر (ص) ، از جمله معاني استعمال شده براي اين كلمه است.
جمع سيد، اسياد وساده وسيائد، وجمع الجمع آن سادات است. كلمه سيد در قرآن كريم در يك جا به معني شوهر (سوره يوسف / 25) ودر جاي ديگر (آل.عمران / 39) به معني عابد پرهيزكار آورده شد. در عرف جامعه اسلامي، اصطلاح سيد بر نوادگان پيغمبر از نسل امام علی (ع) وفاطمه زهرا (س) اطلاق مي‏شود.البته بعضی دیگر معتقدهستن که نوادگان ابوطالب(ع) نیز جزءسادات محسوب میشوند.
اينكه از چه زماني بر نوادگان پيغمبر كلمه سيد اطلاق شد روشن نيست. همين قدر مي‏دانيم كه در قرن ششم هجري قمري رواج كامل داشت. در اين عصر قبل از نام علمايی كه از اولاد پيامبر بودند، كلمه سيد آورده شد. اما در كتب قرن پنجم مثل الفهرست شيخ طوسي (متوفي 460ق) و رجال نجاشي (متوفي 450ق)، همه جا كلمه شريف استعمال شده است. واگر در جايي از آنها لفظ سيد ديده شود، به تنهايي ذكر نشده بلكه به صورت السيد الشريف مي‏باشد.
در عصر كنوني، ايرانيان لقب سيد را براي عموم بني هاشم به كار مي‏برند. ولي در حجاز براي ممتاز ساختن سادات فرزند امام حسن (ع) آنها را شريف وفرزندان امام حسين (ع) را سيد مي‏خوانند. در مناطق ديگر كلمه سيد مطلقاً دلالت بر هاشمي بودن ندارد.

الف - سير تاريخي مهاجرت سادات به ايران

سادات بر حسب مؤقعيت اجتماعي و زماني عصر خويش اقدام به مهاجرت مي کردند. ايران ، آسياي صغير ، يمن ، شام و شمال افريقا از جمله نواحي است که سادات در طي قرون به آنجا رفته اند.
پس از ورود اسلام به ايران در قرن نخست هجري ، اولين گروه بني هاشم وارد ايران شدند. اين مهاجرت در نيمه قرن دوم هجري اندکي بيشتر ، و سپس در اواخر قرن دوم تا نيمه قرن سوم شتاب زياد گرفت. در اين زمان، گروههاي فراواني از سادات به شهر ها و نواحي مختلف کشور مانند : ارجان (بهبهان )، قم ، شيراز ، اصفهان ، جبل (همدان و ساير نقاط مرکزي ايران) و طبرستان مهاجرت کردند.اگر چه درباره مهاجرت علويان به طبرستان (مازندران و گلستان ) تحقيقات مبسوطي صورت گرفته است، ولي متأسفانه درباره مهاجرت آنان به ساير نواحي کشور تحقيق مستقلي وجود ندارد.


براي مهاجرت سادات به کشور ايران چند عامل مي توان ذکر کرد:

11. ستم بيش از حد حکام ، از شکنجه گرفته تا قتل و غارت در عراق و حجاز. قتل عام سادات به دستور معاويه ، يزيد بن معاويه ، مروان بن حکم و نيز عبيد الله بن زياد حاکم. کوفه ، نمونه هاي از اين علت است.
2. خروج عليه حاکم زمان به عناوين و اغراض مختلف ، مانند: قيام زيد بن علي(ع) عليه دستگاه هشام بن حکم. خروج زيد و پسرش يحيي موجب تحريک و کينه امويان گرديد، چه تا زماني که آنان بر کرسی خلافت بودند پيوسته به هر طريقي به بني هاشم آزار مي رسانيدند ؛ قيام يحيي بن عبد الله (برادر نفس زکيه) در طبرستان و ديلم (منطقه ای بين استان های گيلان، مازندران و قزوين) عليه حکومت هارون الرشيد (متوفي 193 ق) ؛ قيام عيسي بن زيد بن علی سجاد(ع) در زمان حکومت عباسيان ؛ قيام ابن طباطبا در کوفه در زمان هارون الرشيد و غيره


3. ولايت عهدي امام رضا (ع) در خراسان ؛ امام رضا (ع) پس از رسيدن به ولايت عهدي ، نامه اي به سادات مدينه نوشت و آنان را به ايران دعوت کرد. آمدن حضرت معصومه (ع) همراه با برادران و خواهران ديگرش ؛ و نيز آمدن بسياري از سادات از جمله هلال بن علي از نوادگان امام محمد باقر (ع) مدفون در اردهال کاشان در اوايل قرن سوم هجري قمري ، به همين سبب بوده است.

4.پديد آمدن حکومت شيعي علويان در مازندران ، که موجب جلب سادات

به خطه شمال گرديد.

5. امنيت اجتماعي و مناسب بودن شرايط زيست از قبيل آب فراوان ، زمين مرغوب و قابل کشت و زرع و غيره مانند: مهاجرت مير نظام الدين احمد مدني به دشت جاپلق اليگودرز لرستان که بر طبق تصريح وقف نامه موجود، انگيزه عمده او از مهاجرت همين علت بود.
شاخه اصلی سادات
کل سادات از نسل امام علی(ع) به فرزندان ایشان برمیگردند:
امام حسن (ع)
امام حسین(ع)
محمد حنفیه
عمراطرف
ابولفضل العباس(ع)
مفصلاً درمورد انساب سادات فوق در پست های بعدی مینویسم.

ب _ شاخه هاي اصلي سادات در ايران

در کشور پهناور ايران شش گروه عمده از سادات وجود دارند . آنها عبارتنداز

1 _ حسني ، از نسل فرزندان امام حسن مجتبي (ع) ( 3 _ 95 ق ) ؛ خاندان هاي علمی بحرالعلوم ،طباطبایی،حبوبی، بروجردي ، قاضي ، گلستانه و مدرس از اين گروه مي باشند .

2 _ حسيني ، از نسل فرزندان امام علي السجاد (ع) ( 38 _ 95 ق ) ؛ خاندان هاي علمی اشکوري ،امامي اصفهاني ، خاتون آبادي ، خامنه ای ، خسرو شاهي ،دستغيب شيرازي،فاضلی(هیّالی)،طالقا نی،غرابی، ، دشتکي،زنجانی ،سدهي ميردامادي ، شبيری زنجانی ، شهرستاني ، شهيدي ، قائم مقامي ، قزويني ، کاشاني ،مرعشي ،ميرزاي شيرازي ، ميلاني و هدايتي از اين گروه هستند .
3_ محمدي يا محمديان ، که از نسل محمد اکبرمعروف به.حنفيه ( 15 يا 18 _ 84 ق )
بوده و خود شاخه اي از سادات علوي محسوب مي شوند خاندان عقيلي اصفهاني جزو اين دسته است .

ساداتی نیزدر کشور عراق وجود دارند که منسوب هستن به حضرت عباس(ع)

4 _ موسوي ، از نسل فرزندان امام موسي کاظم (ع) ( 128 _ 183 ق )؛ خاندان هاي علمي آيت اللهی شيرازي ، آيت اللهي يزد ، اصفهاني ، بجنوردي ، بهبهاني ، جزايري ،آلبوشوکه،حرمشاهی، خميني ، خوانساري ،زنجاني ،شهرستاني،شيرازي ، صدر ، کشفي ،گلپايگاني، مشعشعي و ميرلوحي از اين دسته اند.

5 _ رضوي يا رضويان، از نسل محمد الاعرج بن احمد بن موسي مبرقع ( 218_ 296ق) فرزند امام محمد تقي ملقب به جواد الائمه (ع) ( 195 _ 220 ق )؛ خاندان هاي علمي قصير ،مدرس رضوي و ناظري جزو اين قسم هستند .

این خانواده ها نیز جزءسادات حساب میشوند

6_ هاشمي ، از نسل عقيل و جعفر از فرزندان ابو طالب (ع) ؛ خاندان جعفري و وزينبي از اين گروه هستند .

ج _ خاندان هاي سادات ايراني

در ايران برطبق يافته هاي ميداني و کتابخانه اي بيش از 150 خاندان سادات وجوددارد.
هريک از خاندان هاي سادات درتخت يکي ازشش گروه مذکور در فوق قرار مي گيرند.



منابع


- دائرة المعارف تشيع 1 / 134.


- لسان العرب 3/ 230


لغت نامه دهخدا /


- جامع الانساب / 5- 34.


- تاريخ الخلفاء / 24 ، 25 ؛


وفيات الاعيان 4/ 137.



- تاريخ طبرستان و رويان و مازندران/ 198.


- ميراث فرهنگي ، ش 7 ، 9 (بهار و تابستان 1372 ش ) ، ص 2 – 41.
http://shajerh-nameh.blogfa.com/post-52.aspx
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 17 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

کتاب "انوار الهي" ( کتاب سادات )

 

انوار الهي" در شان سادات منتشر شد.کتاب "انوار الهي" شامل تحقيقي درباره شان و منزلت تاريخي سادات منتشر شد.

به گزارش کتاب‌نيوز مرکز فرهنگي انتشارات شبر اقدام به چاپ کتاب "انوار الهي" به قلم سيدعلي حسين درخشان نموده است.

اين کتاب در پنج فصل تهيه شده که به ترتيب

درفصل اول شجره طيبه،

در فصل دوم اميرالمومنين (عليه السلام)،

در فصل سوم فاطمه (س) محبوبه الهي،

در فصل چهارم اهل بيت پيامبر (عليهم السلام)

در فصل پنجم سادات شهداي زمين و آسمان را مورد بازيابي قرار داده است. 

معناي واژه "سيد" معناي آل محمد (عليهم السلام)

تداوم سبب و نسب پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) تا روز قيامت،

جايگاه و منزلت سادات در روايات اهل سنت و شيعه،

محبت و نيکي به سادات،

چهل حديث در ثواب محبت به سادات،

هجرت امام زادگان (عليهم السلام) به ايران،

نتايج هجرت سادات در جهان،

شرح زندگي امامزاده سيدصالح (عليه السلام)،

گم شدن شجره‌نامه بعضي از سادات،,

ده‌ها حديث و روايت از شيعه و سني در فضايل سادات،

علم انساب،

معنا و مفهوم نسب،

تاريخچه علم نسب شناسي،

نخستين تدوين کنندگان نسب شناسي،

فايده‌هاي نسب شناسي،

نخستين گردآوردگان انساب سادات از جمله مطالب مهم کتاب هستند.

 

 

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 16 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

در فضـیلت احـترام بـه سـادات

در كتاب «جامع الأخبار»می نویسد:رسول خدا(ص) فرمود:
 
من رأی أولادی و لم یقم بین یدیه فقد جفانی،و من جفانی فهو منافق.
 
هر كس یكی از فرزندان مرا ببیند و در برابرش( به احترام او)بپا نخیزد،در واقع به من ستم روا داشته است و كسی كه در حق من ستم نماید منافق است.

 
در حدیث دیگری آمده :
 
من رأی أولادی ولا یقوم قیاماً تامّاً ابتلاه الله تعالی ببلاء لا دواء له.
 
هر كه فرزندان مرا ببیند و به (احترام آنان)كامل بپا نخیزد،خدای متعال او را به بلایی مبتلا می كند كه دوایی نداشته باشد.

 
در كتاب «مقتل خوارزمی»آمده:رسول خدا(ص)می فرمود:
 
یقوم الرجل للرجل إلاّ بنی هاشم فإنّهم لا یقومون لأحد.
 
مردم به احترام همدیگر بپا می خیزند جز بنی هاشم كه آنان به خاطر كسی بپا نمی خیزند.

(ترجمه كتاب القطره ج2 ص163تألیف علّامه مستنبط)

 

روایتی از سادات 1

خانمی از سادات همیشه در هنگام خواب پس از خواندن قران تسبیحات حضرت زهرا س را با دست میگفت که ناگهان متوجه می شود در هر  کدام از بند های انگشتش ستاره ای سبز رنگ می درخشد.

+ نوشته شده در  شنبه بیست و پنجم آذر 1391ساعت 13:41  توسط فیروزه سادات میرکاظمی  |  نظر بدهید

روایتی از سادات 2

در روستایی به نام اسفرجان که بیشتر اهالی ان از سادات هستند معجزات زیادی دیده شده از جمله شبی خانمی که دارای بیماری نا علاج بوده در بیمارستان خواب میبیند پیرزنی به نام زهرا در کنار جاده این روستا اب در استین خود کرده به او داده وشفا یافته .خانواده مریض این روستا را پیدا کرده و دقیقا همان پیر زن را در کنار جاده میبیند و بعد از ان ماجرا را برای پیر زن تعریف کرده واز او اب را طلب میکنند مریض با خوردن ان اب شفا یافت.برای شادی تمامی در گذشتگان وان پیر زن سادات صلوات

http://www.mojezatsadat.blogfa.com/Profile//

فیروزه سادات میرکاظمی

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 16 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

بسم الله الر حمن الرحیم

السّلام علیک یا فاطمة الزهرا (س) بنت رسول الله وحجت الله علی الحجّ

 

» سید کیست؟ سیادت از ناحیه مادر؟

احادیث مربوط به فضیلت سادات و فضائل السادات

 *پاسخ :

سيد به معناي آقا و اطاعت شده، رئيس و بزرگ آمده است. سيادت عنواني است اعتباري، نه تكويني و عنواني است براي مردان و زناني كه در طول نسب خويش به حضرت هاشم بن عبد مناف (جدّ دوم رسول خدا) مي‏رسند. هر كس سلسله نسب او به هاشم بن عبد مناف يا فرزندان او برسد، سيد محسوب مي‏شود.(1)

 

اصطلاحاً به فرزندان هاشم، بني هاشم مي‏گويند. برخي از اينان به عموهاي پيامبر مثل ابوطالب ، عباس و حمزه مي‏رسند. بنابراين فرزندان عباس عموي پيامبر كه اصطلاحاً به آنان بني عباس مي‏گويند، سيد محسوب مي‏شوند. فرزندان ابوطالب به نام‏هاي طالب و عقيل و جعفر طيار و علي(ع) و نسل آنان (تا كنون هر چه هستند) سيدند. پيامبر اسلام از جهت پسرانش (طيب و طاهر و قاسم و ابراهيم) چون در كودكي از دنيا رفتند، نسلي ندارد و فقط از طريق حضرت فاطمه زهرا(س) نسلش ادامه پيدا كرد كه فرزندان حضرت زهرا به نام‏هاي حسن و حسين و زينب و ام كلثوم از طريق پدرشان علي(ع) سيد بودند.

تمامي ائمه معصومين و فرزندانشان از طريق علي(ع) به هاشم مي‏رسند و سيد هستند.>

بنابراين سيادت تنها انتساب به پيامبر نيست، بلكه از جهت انتساب به طالب و علي و عقيل و جعفر (فرزندان ابوطالب) و انتساب به عباس و حمزه (عموهاي پيامبر نيز سيادت حاصل شده و حضرت علي(ع) سيد بوده است و فرزندان او نيز سيد هستند<

 

 روايات فراوان در فضيلت ذريه و خاندان پيامبر بيان شده كه حكايت از ارزش و جايگاه بلند انتساب به پيامبر دارد. پيامبر اسلام(ص) فرمود: هر خويشي و سنتي در روز قيامت گسيخته مي شود، جز خويشي با من، خواه نسبي باشد يا سببي".(2) امام رضا(ع) نيز فرمود:ما خاندان نبوت حقي كه بر مردم داريم، به خاطر پيامبر(ص) است. هر كدام كه حق خود را كه به بركت پيامبر بر مردم واجب شده، از مردم بستاند، ولي متقابلاً حق مردم را ادا نكند، حقش ساقط خواهد بود"،(3) بنابراين روايت، همان گونه كه سادات بر مردم حق دارند، مردم نيز بر آن ها حق دارند. در ضمن همان گونه كه سادات از ارج و منزلت برخوردارند، به همان اندازه لازم است مراقبت بيشتري بر كردار خود داشته باشند . اگر كسي بتواند نسبت معنوي به پيامبر پيدا كند و خود را در راه و اهداف عالي پيامبر اسلام قرار دهد و تقوا و پرهيزگاري پيشه كند، مطمناً چنين شخصيتي مقام و جايگاه برتري خواهد داشت.

در فقه براي سادات احكام خاصي آمده است،

 

مثلاً گرفتن زكات از غير سيد بر آنان حرام است.

 

تفصيل اين احكام در كتاب هاي فقهي بيان شده

 سیادت از جانب مادر

«کسی که به فرزندان من احترام بگذارد و آنان را تکریم کند ،در واقع مرا تکریم کرده است . » (پیامبر اکرم مستدرک الوسائل ، 12/367)

 

 اگر کسی مادرش سید فاطمی باشد او نیز در زمره اولاد پیامبر (ص) قرار می گیرد،ولی به فتوای اکثر فقیهان احکام ویژه سیادت و یا برخی از آن، به او بار نمی شود.برخی از علماء کسانی را که مادرشان سید باشد را سید می دانند و حتی مستحق خمس میدانندمانند: مرحوم سید مرتضی‏رضوان الله تعالی علیه که فتوا داده استکه اگر کسی از طرف مادر هم به بنی‏هاشم انتساب داشته باشد خمس به او تعلق می‏گیرد و بعضی از فقهای دیگر نظیر صاحب حدائق هم این فتوا را پذیرفته‏اند.

 

 اما معروف بین امامیه آنست که فقط در صورتی از خمس می‏تواند استفاده کند که انتسابش از طرف پدر باشد و فتوای معمول فقهای ما هم همین است.ولی از نظر محرمیت فرقی بین سیدهای از طریق پدری یا مادر؛با انبیای اعظام وائمه اطهار ومانند آن که ارتباط نسبی از طرف مادر دارند نیست ومساله محرمیت‏یکسان است .

 از آن رو که سادات به پیامبر منتسب هستند،باید مواظب رفتار خود باشند؛

زیرا انجام برخى اعمال از انسان‏هاى معمولى مشکل ایجاد نمى‏کند، ولى انجام آن توسط انسان‏هاى با شخصیت و یا اشخاصی که به رهبران دینى منتسب هستند، مشکل ایجاد مى کند.

 

بزنطى(راوي) مى گوید: در خدمت حضرت رضا(ع) نشسته بودم. سخن از سادات به میان آمد،عرض کردم: آیا منحرف از خاندان شما و غیر شما یکسانند؟

 

 فرمود: « نیکوکار ما اجرش دو چندان و بدکار ما گناهش دو چندان است ».

 

 وظیفه ما آن است که نسبت به سادات احترام بگذاريم.

 

همان طور که نسبت به سایر افراد احترام می گذاریم.

 

 البته می توانیم در قالب شرایط تعریف شده توسط اسلام - آنان را امر به معروف و نهی از منکر نمایم. همین طور سعی کنیم با رفتار و گفتار خود به آن ها بفهمانیم که سزاوار است جایگاه و مقام سیادت را حفظ کنند. صرف سید بودن موجب نمی گردد که سادات از این عنوان سوء استفاده کنند. امام رضا (ع) وقتى که برادرش (زیدالنار) را دید که از خود تعریف مى کند و به سیادت خود مغرور شده و دائماً«ما چنین، ما چنان » مى گويد، فرمود: «این سخنان چیست که مى گویى ؟! اگر سخن تو درست باشد و فرزندان رسول خدا وضع استثنایى داشته باشند و خداوند بدکاران آنان را عذاب نکند و عمل نکرده، به آنان پاداش بدهد، پس تو از پدرت موسى بن جعفر نزد خدا گرامى ترى، زیرا وى خدا را بندگى کرد تا به درجات قرب نائل آمد و تو مى پندارى بى آن که بندگى خدا کنى، مى توانى در درجه موسى بن جعفر قرارگیرى ». سپس آیه «انهّ عملٌ غیر صالح » را قرائت کرد و فرمود: فرزند پیامبر و انتساب به پیغمبر و امام کافى نیست؛ عمل صالح لازم دارد.

 سوال :

 آیا کسانی که مادر آنان سید است از سادات و فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها محسوب می شوند و احکام سیادت را دارند ؟

 حضرت آیت الله خامنه ای :

 منتسبین به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از طرف مادر هم از اولاد آن حضرت محسوب می شوند ولی ملاک ترتب آثار و احکام شرعی سیادت انتساب از طرف پدر است .

 حضرت آیت الله فاضل لنکرانی :

احکام فقهی/خمس/ سید را ندارند اما  از ذریه رسول الله محسوب می شوند .

 حضرت آیت الله صافی گلپایگانی :

 از فرزندان آن حضرت محسوب می شوند

 

 ولی احکام خاص/خمس/ منتسبین از طریق پدر به جناب هاشم را ندارند .

 حضرت آیت الله سیستانی :

سزاوار احترام خاص سادات هستند ولی مستحق خمس نیستند .

 حضرت آیت الله مکارم شیرازی :

 حکم سید را دارند ولی خمس نمی توانند بگیرند

 

 و از لباس مخصوص سادات نمی توانند استفاده کنند

 اما شرافت سیادت دارند..

 حضرت آیت الله بهجت :

ذریه محسوب میشوند ولی احکام سیادت را ندارند .

 حضرت آیت الله تبریزی :

 موضوع خمس مربوط به کسیست که هاشمی یعنی منسوب به جناب هاشم از جانب پدر باشد .درمحرمیتشان شکی نیست

 حضرت آیت الله صادقی تهرانی"

سادات محسوب میشوند وخمس هم به آنها تعلق میگیرد .

 جواب تفصیلی:

كسى در این تردید ندارد كه همۀ فرزندان حضرت فاطمه زهرا (س)،فرزندان پیامبر اسلام (ص) هستند،

ولی باید توجه داشت که بین عنوان فرزند رسول خدا بودن و عنوان سید و هاشمی بودن فرق است،هر كس كه نسبتش به فاطمۀ زهرا سلام الله علیها مى‏رسد،از نسل پیامبر اسلام (ص) است ولی جزو سادات نیست؛ زیرا سید و هاشمی بودن عنوانی است که بر کسی که فقط از طریق پدر به هاشم منتسب باشد، صدق می کند..

 

براى روشنتر شدن این مسأله به چند روایت اشاره می ‏كنیم

 :1. حضرت امام موسى بن جعفر (ع) فرمود:

روزى به مجلس هارون الرشید رفتم.هارون از من سؤال کرد كهشما چطور خودتان را فرزند پیامبر (ص) و از نسل او مى‏دانید؟؟در صورتى كه پیامبر فرزند پسر نداشت و نسل انسان با فرزند پسر مى‏ماند نه دختر؟

 

 در جواب او گفتم: خداوند در قرآن مى‏گوید:

 

 « ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را هدایت كردیم و نوح را از پیش هدایت كرده بودیم و از نژاد او داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسى و هارون را. ما نیكوكاران را چنین پاداش مى‏دهیم و نیز زكریا، یحیى، عیسى و الیاس را كه همگى از صالحان هستند..

 

به هارون گفتم: اى هارون پدر عیسى كیست؟

 

گفت: عیسى پدر ندارد.

 

گفتم: پس چطور از نسل حضرت ابراهیم به حساب آمده است؟

 

 پس بدان خداوند عیسى را از طریق مادر به نسل حضرت ابراهیم ملحق ساخته است. ما هم از طریق مادرمان از نسل و ذریّۀ پیامبر اسلام محسوب مى‏شویم...

. در تفسیر عیاشى آمده است:

 روزى حجاج كسى را دنبال یحیى بن معمّر فرستاد. یحیى نزد حجاج حاضر شد. حجّاج گفت: شنیده‏ام تو گمان مى‏كنى كه حسن و حسین(ع) پسران پیامبر هستند و این را از قرآن مى‏گویى در صورتى كه من قرآن را از اول تا آخر خوانده‏ام ولى این مطلب را در آن ندیده‏ام. یحیى گفت: شما سوره انعام را نمى‏خوانى؟ در سوره انعام آمده است: « ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را هدایت كردیم و نوح را از پیش هدایت كرده بودیم و از نژاد او داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسى و هارون را. ما نیكوكاران را چنین پاداش مى‏دهیم و نیز زكریا، یحیى، عیسى و الیاس را كه همگى از صالحان » مگر عیسى در این آیه از نسل و ذریّۀ ابراهیم(ع) شمرده نشده است؟ حجاج گفت: درست مى‏گویى. این آیه را خوانده‏ام[

.3. ابو جارود مى‏گوید:

 

 امام باقر (ع) فرمود:

 

 اى اباجارود اینها دربارۀ حسن و حسین(ع) به شما چه مى‏گویند؟ گفتم: به ما مى‏گویند: حسن و حسین (ع) فرزندان پیامبر(ص) نیستند. امام فرمود: شما چگونه براى آنان دلیل مى‏آورید؟ گفتم: ما با آیۀ "و من ذریته داود و سلیمان" استدلال مى‏كنیم. امام فرمود: آنان در جواب شما چه مى‏گویند؟ گفتم: آنان مى‏گویند: پسر دختر، فرزند نامیده مى‏شود ولى این فرزند صلبى نیست. امام فرمود: شما به آنان چه مى‏گویید؟ گفتم: ما آیۀ "ندع ابنائنا و ابنائكم" را براى آنان مى‏خوانیم كه پیامبر(ص) به حسن و حسین، پسر اطلاق كرده است. امام فرمود: آنان چه مى‏گویند؟ گفتم: آنان مى‏گویند: در زبان عربى و در میان مردم عرب، به پسران دیگران، «پسرم» اطلاق مى‏كنند. (پسر، پسر توست ولى شخص دیگرى به این پسر تو مى‏گوید: «پسرم فلان چیز را بیاور»)

 

 امام فرمود:

 

اى ابا جارود از كتاب خدا برایت آیه‏اى مى‏گویم.

 

خداوند مى‏گوید:

 

 "حرّمت علیكم امهاتكم و بناتكم"

 

 تو از آنان بپرس آیا پیامبر مى‏تواند دختران حسن و حسین (ع) را بگیرد؟

 

اگر گفتند: مى‏تواند، دروغ مى‏گویند

 

و اگر بگویند نمى‏تواند دختران حسن و حسین (ع) را بگیرد، در این صورت ثابت مى‏شود كه حسن و حسین (ع) فرزندان صلبى پیامبر (ص) هستند..

 

بنابراین زنى كه از نسل پیامبر(ص) است، همۀ فرزندان او از نسل پیامبر(ص) هستند گرچه شوهرش سیّد نباشد، اما احکام و آثار فقهی که برای سیادت بیان شده است مختص به کسانیست که از طرف پدر انتساب داشته باشند.

 

حضرت امام خمینی ره در پاسخ به سؤالی در این زمینه فرموده اند :

 

:"گرچه منتسبین به پیامبر اكرم «صلى الله علیه و آله» از طرف مادر هم از اولاد رسول اكرم «صلى الله علیه و آله» محسوب می ‏شوند، ولى ملاك ترتب آثار و احكام شرعى سیادت، انتساب از طرف پدر است."

 

گفتنی است که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) همانگونه که به پیامبر از طریق حضرت فاطمه منتسب هستند همچنین از طریق پدر یعنی حضرت علی (ع) به هاشم منتسب هستند.

 

صدقه دادن به سادات

به نظر اكثر مراجع دادن صدقه مستحبی به سید  اشكال ندارد . در حالیكه اكثر مردم فكر می كنند دادن صدقه مستحبی  به سید حرام است.
 

امام خمینی: سید نمی تواند ازغیرسید زكات بگیرد ولی اگرخمس وسایر وجوهات،كفایت مخارج اورا نكند واز گرفتن زكات ناچار باشد،می توانداز غیر سید زكات بگیرد.ولی احتیاط  واجب آن است كه اگر ممكن باشد، فقط به مقداری كه برای مخارج روزانه اش ناچار است بگیرد.

 

1:آیت الله فاضل:سید می تواند از سید زكات بگیرد ولی ازغیر سید نمی تواند......

 

2: آیات عظام خوئی،گلپایگانی،تبریزی،صافی:بقیه مساله ذكر نشده .

 

3:آیت الله بهجت:فقط به مقداری كه برای مخارج سالانه اش ضروری  باشد گیردو اگر در اثناء سال بی نیاز شد آن را عودت یا با اذن زكات دهنده به مصرف مستحقین زكات برساند وخودش از خمس استفاده كند.

 

آیت الله مكارم:زكات گیرنده از سادات نباشد مگر اینكه زكات دهنده هم از سادات باشد، ولی اگر خمس وسایر وجوهات كفایت مخارج آن را نكند و ناچار به گرفتن زكات باشند،می تواند از غیر سادات زكات بگیرند، اما احتیاط واجب آن است كه فقط به مقدار مخارج روزانه بگیرند.

 

آیت الله زنجانی:سید می تواند از غیر سید زكات مستحبی بگیردولی نمی تواند از غیر سید زكات واجب بگیرد، البته اگر خمس وسایر وجوهات كفایت مخارج آن را نكند و ناچارباشد كه از زكات واجب غیر سید استفاده كند ،مانعی ندارد.

 

 آیا گرفتن صدقه بر كسى كه مادر او سیّده است، حرام است؟

 

پاسخ : كسى كه مادرش سیّده است، ولى پدر او از سادات نیست،گرفتن زكات و صدقه واجب و مستحب بر او حرام نیست.

 

 طبق فتوای مراجع هرکس فقط مادرش سیده است ازفرزندان حضرت زهرا محسوب میشود

 

 وبخاطر انتساب به آن حضرت ازشرافت سیادت بهره مند است ودر شرف نسب آنها شکی نیست

 

فقط بنابر احتیاط سهم سادات به سید ازناحیه مادر نمیرسد..

 

مطابق با نظر آیت الله خامنه ای وفاضل لنکرانی و جوادی آملی و مکارم و بهجت و سیستانی و..اما آنهاییکه از طرف مادر سید هستند میرزا خطاب میشوند..پس در بین مردم عرف است بیشتر کسانیکه از طرف پدر سید هستند سید خوانده میشوند تادر اجرای احکام سادات اختلالی ایجاد نشود .

 

 كسى كه مادرش سیده است، به جهت انتساب به خاندان پیامبر اكرم(ص)داراى احترام است و احكام سادات بر آن صدق نمیكند سادات که لقب فرزندان پیغمبر(ص) است و به معنای پیشوا و مهمتر و سرور آمده است،در اصطلاحعرفی به کسانی که از طرف پدر به حضرت عبدالمطلب بن هاشم، جد رسول خدا(ص) انتساب دارند،گفته میشود.

 

سیادت شامل فرزندان حضرت علی(ع) میشود.

 

 بنابراین فرزندان فاطمه زهرا(س) از دو جهت سیادت دارند:

 

هر چند سیادت از طریق مادر نیز انتقال می یابد،اما عرفاً به آن سید نمی گویند و بعضی احکام خاص سادات را ندارند.برای شناخت سادات در جامعه باید از دانشمندانی که از علم نسب شناسی بهره کافی دارند کمک گرفت و راه هایی را که بیان کرده اند،استفاده کرد.

 

 پاسخ حضرت آیت اللهالعظمی گلپایگانی(ره) را در این مورد بیان میکنیم:

 

"سیّد به معنی آقا است و از القابی است که در عرف فارسی زبانان و شیعه، کسانی که نسبشانبه واسطة فاطمة زهرا سیدّه النساء(س) به رسول خدا(ص) منتهی میشود و بر سائر علوییین نیز که به واسطة حضرت عباس یا جناب محمد حنفیّه نسبشان به امیرالمؤمنین(ع) میرسد،احتراماًگفته می شود، بلکه بر سایر هاشمیین مانند کسانی که نسبشان به جناب جعفر طیّار و عقیل می رسد، نیز سیّد میگویند و این یک نوع احترام از منتسبین به رسول خدا(ص) و از خاندان بنی هاشم است،چنان چه شیعهو اهل سنّت، سادات (خصوصو علویّیین، بالأخص فاطمییّن) را شرفا میگویند و به کسی که از اولاد حضرت امام حسین (ع) باشد، شریف حسینی گفته میشودو فرزند سیّده علویّه نیز اگرچه در عرف، سیّد و شریف،نامیده نمی شود، بواسطةمادرش به ایندودمان شریف و حضرت رسول(س) انتساب دارد و اگر مادرش از اولاد فاطمهزهرا(س) باشد، ازفرزندان پیغمبر(ص) محسوب است. بلی فقط کسانی که به وسیلة پدر هاشمی هستند،استحقاق خمس دارند."

 

 کسی که مادر بزرگش سیّده بوده،

 

 آیا نوه های آن ها جزء خانوادة پیامبر(ص)محسوب می شوند که اعمال خیر و شرّ آن ها دو برابر حساب شود؟

 

 انتساب به پیامبر و اهل بیت، هم از طرف پدر ممکن است و هم از طرف مادر. بنابراین کسی که مادرش یا مادربزرگش سیده است،می توان گفت بله از فرزندان و منتسبان به پیامبر(ص) و اهل بیت است،گرچه اصطلاحاً به او سیّد گفته نمی شود و احکام سیّد را ندارد،یعنی اگر فقیر باشد، نمی توان سهم سادات به او پرداخت کرد.

 

 ابی نصر بزنطی می گوید که به امام رضا(ع) گفتم:

 

 منکر و گناهکار از خویشان شما با دیگران مساوی اند؟

 

حضرت فرمود: "کسی که از ما (اهل بیت) منکر دین و گناهکار باشد،دو گناه برای او نوشته می شود واگر اعمال خیر و حسنه انجام دهد، دو برابر پاداش می گیرد.

 

 اصول کافی، ج 1، ص 387.

 

 از برخی آیات و روایات استفاده می شود کسانی که به نحوی انتساب به پیامبر و اهل بیت(ع) دارند، اگر کار خوبی انجام دهند، ثوابش بیشتر است و اگر گناه کنند،گناهش بیشتر خواهد بود.

 

 چرا افرادی که مادرشان سید است، سید محسوب نمی شوند،در صورتی که تمام فرزندان حضرت فاطمه زهرا (س) سید محسوب می شوند؟

 

 واژه "سید" در اسلام به کسانی اطلاق می شود که نسبشان از ناحیه پدر به هاشم، جد پیامبر اسلام (ص) برسد، اگر چه از اولاد حضرت زهرا (س) نباشند. به بیان دیگر، مراد از سادات کسانی هستند که نسبشان به هاشم بر می گردد، و لازم نیست که حتماً از اولاد حضرت زهرا (س) باشند. بنابراین، فرزندان حضرت زهرا نه از آن جهت که منسوب به ایشانند سید هستند، بلکه از آن جهت که از طرف پدر و هم از ناحیه مادر به حضرت هاشم می رسند، سید محسوب می شوند.

 

 جواب تفصیلی :

 

افرادی که مادرشان سیده است، از جهت سیادت منتسب به حضرت فاطمه (ع) هستند، اما توجه به این نکته ضروری است که اصطلاح "سید" منحصر در فرزندان حضرت زهرا (ع) نیست، بلکه تمام افرادی که از نظر نسب به هاشم و اولاد او می رسند هم، سید محسوب می شوند، و تمام دانشمندان مسلمان در این مسئله اتفاق دارند، و تنها مورد اختلاف در برخی از احکام مترتب بر آن است؛ نظیر پرداخت خمس، که به نظر اکثر فقها جایز نیست.

 

 از این گفتار معلوم شد، افرادی که مادرشان سید است، به یقین از ذریۀ رسول خدا می باشند، چناچه ائمه (ع) نیز به همین دلیل ذریۀ پیامبر به شمار می آمدند. شاهد این مسئله، روایتی است، که امام رضا (ع) در جواب مأمون خلیفۀ عباسی فرمود:

 

 "مأمون به حضرت گفت: با تحقیقاتی که کرده ام به این نتیجه رسیده ام، فرقی بین بنی هاشم و بنی عباس از نظر حسب و نسب وجود ندارد، و از نظر فضیلت هر دو گروه یکسان می باشند، و فضائلی که شیعیان برای بنی هاشم می گویند، ناشی از هوای نفس و تعصبات است.

 

 امام (ع) فرمود: اگر اجازه دهید جواب سؤال را می دهم، و اگر نخواهید جواب نمی دهم، مأمون گفت این سؤال را مطرح کردم تا از شما استفاده کنم، حضرت فرمود: اگر رسول خدا (ص) از میان این نیزارها بیرون آید و دختر شما را برای خود خواستگاری کند، شما چه می کنید؟ مأمون گفت، سبحان الله! آیا کسی را می توان یافت که به چنین وصلتی خشنود نباشد؟! حضرت فرمود: آیا من هم می توانم به چنین وصلتی راضی باشم؟! با لحظه ای درنگ، مأمون پاسخ داد قسم به خدا قرابت شما چسبیده به رسول خدا است".[1]

 

 از این روایت می توان نتیجه گرفت که فرزندان و نوادگان دختری رسول خدا نیز از ذریۀ ایشان می باشند و ازدواج با آنان برای رسول خدا جایز نیست.

 

 اما انتساب نژادی و قبیله ای از جانب پدر، امری رایج و  عرفی است، در کشور ما مثل اغلب کشورهای جهان امروز، نسبت افراد را از ناحیۀ پدر به ثبت می رسانند، گر چه انتساب به مادر هم امری مسلم است، اما نکته ای که توجه به آن ضروری است، بعضی از امور عرفی در میان ملت ها را اسلام نیز به عنوان یک اصل پذیرفته است؛ دلیل این مسئله هم تعبدی است و در روایات به آن اشاره شده است. در موضوع مورد نظر در سؤال، امام کاظم (ع) بعد از بیان مستحقین خمس می فرماید: کسی که مادرش از بنی هاشم و پدرش از قبایل دیگر قریش است، می تواند از صدقات استفاده نماید و بهره ای از خمس برای او نیست؛ زیرا خداوند در قرآن گوید: "ادْعُوهُمْ لِآبائِهِم"یعنی مردم را با پدرانشان می خوانند.

 

  ابو جارود مى‏گويد: امام باقر(ع) فرمود:

 

 اى اباجارود! اينها درباره‏ى حسن و حسين به شما چه مى‏گويند؟

 

 گفتم: به ما می ‏گويند: حسن و حسين فرزندان پيامبر نيستند.

 

 امام فرمود: شما چگونه براى آنان دليل مى‏آوريد؟

 

 گفتم: ما با آيه‏ ى ... و من ذريته داود و سليمان... استدلال مى‏كنيم.

 

 امام فرمود: آنان در جواب شما چه مى‏گويند؟

 

 گفتم: آنان می ‏گويند:

 

پسر دختر، فرزند ناميده مى‏شود ولى اين فرزند صُلبى نيست.

 

 امام فرمود: شما به آنان چه مى‏گوييد؟

 

 گفتم: ما آيه‏ ى ندع ابنائنا و ابنائكم... را براى آنان مى‏خوانيم

 

 كه پيامبر به حسن و حسين، پسر اطلاق كرده است.

 

امام فرمود: آنان چه مى‏گويند؟

 

گفتم: آنان می گويند: در زبان عربى و در ميان مردم عرب،

 

 به پسران ديگران، «پسرم» اطلاق مى‏كنند.

 

(پسر، پسر توست ولى شخص ديگرى به اين پسر تو مى‏گويد:

 

«پسرم فلان چيز را بياور»)

 

 امام فرمود: اى ابا جارود! از كتاب خدا برايت آيه‏اى مى‏گويم.

 

خداوند می ‏گويد: حرّمت عليكم امهاتكم و بناتكم...(سوره نساء، آيه 23).

 

تو از آنان بپرس آيا پيامبر مى‏تواند دختران حسن و حسين را بگيرد؟

 

 اگر گفتند: می ‏تواند، دروغ می ‏گويندو اگر بگويند نمى‏تواند دختران حسن و حسين را بگيرد،در اين صورت ثابت مى‏شود كه حسن و حسين فرزندان صلبى پيامبر هستند.

 

(جواهر الكلام، ج 16، ص 93، كتاب الخمس، چاپ ايران).

 

 روايات ديگرى نيز در اين موضوع آمده است.

 

 براى آگاهى بيشتر ر.ك: جواهر، ج 16، ص 93 تا 101

 

 بنابراين زنى كه از نسل پيامبر است،همه‏ى فرزندان او نسل پيامبر و سيّد هستندگرچه شوهرش سيّد نباشد و در نتيجه انسان از طريق مادر هم سيادت پيدا مى‏كند.


 

http://ghazizadeh114.blogfa.com  حجت الاسلام قاضی زاده..استخاره قم

سید کیست؟ و سیادت از ناحیه مادر و..احادیث مربوط به فضیلت سادات و..

شاید تا به حال شما خیلی ها رو دیده باشید كه دوست دارن  منسوب 

 به امام علی(ع) وحضرت زهرا(س) باشند..حتما شما میدونیدكه اگر بین 

 مادر بزرگها و یا پدربزرگهای مادری كسی هر چند ده نسل قبل و بالاتر سیدو

سیده ای باشه این شخص به حضرت زهرا(س)محرم میشه

 و حكم نوه بی بی رو داره...

                        اینست معنای

                     انا اعطیناک الکوثر..

            ای رسول الله ما به تو خیر کثیر دادیم

 بعضی از بزرگان فرموده‏اند سیادت از طرف مادر هم به فرزند منتقل میگردد

 و فرزند از طرف مادر سید میباشد.

 برای کسب اطلاعات بیشتری میتوانید به کتاب فضائل السادات مراجعه نمایید.

 

ریشه سادات همان عظمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)و على(علیه السلام)از نظر صفات و روحیات و اعمال است . آنان به خاطر شخصیت والایشان سید و بزرگ بودند و شعاع این شخصیت تا جد اعلاى پیامبر(ص)یعنى «هاشم» را شامل مى گردد و فرزندان او نیز از این رهگذر کسب افتخار مى کنند و احترام آنان به خاطر انتساب به پیامبر بر مسلمانان واجب است ; چرا که تنها چیزى که اجر زحمات نبى اکرم(ص)به شمار مى رود بنا به آیه «قُل لاَّ أَسْـَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى» (شورى ، 23) .

این محبت یکى از عقاید ما شیعیان است

چنان که شیخ صدوق مى فرماید :

دوستى ذریه پیامبر اعظم دوستى و محبت به خاندان عصمت و طهارت مى باشد . مادامى که بر راه پدران پاکشان باشند ، برگردن بندگان خداست تا روز قیامت و همین دوستى مزد رسالت پیامبر اکرم است .1

 

در این زمینه روایات فراوانى است که به برخى اشاره مى کنیم :

رسول الله ص"

علی جان تو فرزندانت را دوست نمیدارد مگر مومن و حلال زاده

 و

با تو و فرزندانت دشمنی نمیکند مگر منافق و حرامزاده..

 

در روایتى حضرت امام محمد باقر مى فرمایند :

 «طاعت ولى امر در هر دوره و عصرى براى یک نفر از ماهاست که او امام عصر و زمان خود مى باشد ; ولى محبت و دوستى نسبت به عموم سادات فرض و لازم شمرده شده است» . 2

همچنین در روایتى از پیامبر اکرم مى خوانیم :

«عیادت فرزندان هاشم «سادات » جزء فرایض و وظایف است

 و زیارت آنان مستحب مى باشد» . 3

 

در روایت دیگر از پیامبر اکرم(ص)آمده است که مى فرمایند :

 «من چند نفر را در روز قیامت شفاعت مى کنم اگر چه گناهان زیادى داشته باشند ؛

1 . کسى که به کمک ذریه ام برخیزد .

2..کسى که به هنگام تنگدستى ذریه ام از بخشش مالش دریغ نکند .

3 .کسى که ذریه ام را با قلب و زبان دوست داشته باشد . و .. . 4

 

علاوه بر احترام به سادات

 یکى دیگر از ویژگى هاى آنان تعلق نصف خمس به آن هاست ;

چنان که قرآن کریم مى فرماید :

 «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَىْء فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبَى» (انفال ، 41)

 

یکى دیگر از ویژگى هاى آنان حرام بودن صدقه و زکات براى آنان است ;

چنان که حضرت امام صادق مى فرمایند :

«خداوند هنگامى که زکات را بر ما حرام کرد خمس را براى ما قرار داد ;

 بنابراین زکات بر ما حرام است و خمس حلال» . 5

 پی نوشت ها

1 . بحارالانوار ، ج 10 ، ص 393 ، چاپ تهران

2 . اصول کافى ، کلینى ، ج 3 ، ص 23

3 . سفینة البحار ، ج 1 ،ص 567

4 . بحارالانوار ، علامه مجلسى ، ج 46 ، ص 202 ، چاپ تهران

5 . وسایل الشیعه ، شیخ حرّ عاملى ، ج 6 ، ص 186 ، بحث خمس .

در حدیث است که:

خلقت الجنة لمن اطاع اللَّه و لو كان غلاما حبشیا

 و خلقت النار لمن عصى اللَّه و لو كان سیدا قرشیا:

 بهشت آفریده شد برای کسی که از خداوند اطاعت کند

هر چند برده ای از حبشه باشد،

و جهنم برای کسی است که معصیت نماید

 هر چند سیدی از اهل قریش باشد..

بنابراین اصل در سیادت که موجب رستگاری گردد،

سیادتی است که بوسیله اعمال حاصل شود

 لذا در بسیاری از روایات برای کسب سیادت ذاتی اکتساب فضایلی را ذکر فرموده اند:

من جمله در روایتی است که

 امیرالمومنین روى بجانب امام حسین(ع) نموده فرمود

 پسرم سیادت و آقائى چیست؟

 پاسخ داد رسیدگى بقوم و قبیله نمودن و تحمل ناراحتى و جرم كشیدن

.(مواعظ امامان علیهم السلام، ترجمه ج 17، بحارالانوار 96)

 

و نیز فعل المعروف و اغاثة الملهوف و اقراء الضّیوف آلة السّیادة.

(تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص450)

احسان كردن، و بفریاد ستمدیده بیچاره رسیدن،

 و مهمانى كردن مهمانان سبب بزرگى و مهترى است.

ایا فرزندان هاشم همه سید هستند ؟
آیا سیادت از طریق حضرت زهرا به ایشان رسیده است؟
ایا کسی که مادرش سیده است ،سید محسوب می شود؟
ایا بنی عباس سید بوده اند؟
و ایا بین کسی که مادرش سید است با کسی که پدرش سید است در انتقال سیادت به نسل بعدی تفاوتی دارند؟

 پاسخ :

سيد به معناي آقا و اطاعت شده، رئيس و بزرگ آمده است. سيادت عنواني است اعتباري، نه تكويني و عنواني است براي مردان و زناني كه در طول نسب خويش به حضرت هاشم بن عبد مناف (جدّ دوم رسول خدا) مي‏رسند. هر كس سلسله نسب او به هاشم بن عبد مناف يا فرزندان او برسد، سيد محسوب مي‏شود.(1)
اصطلاحاً به فرزندان هاشم، بني هاشم مي‏گويند. برخي از اينان به عموهاي پيامبر مثل ابوطالب ، عباس و حمزه مي‏رسند. بنابراين فرزندان عباس عموي پيامبر كه اصطلاحاً به آنان بني عباس مي‏گويند، سيد محسوب مي‏شوند. فرزندان ابوطالب به نام‏هاي طالب و عقيل و جعفر طيار و علي(ع) و نسل آنان (تا كنون هر چه هستند) سيدند. پيامبر اسلام از جهت پسرانش (طيب و طاهر و قاسم و ابراهيم) چون در كودكي از دنيا رفتند، نسلي ندارد و فقط از طريق حضرت فاطمه زهرا(س) نسلش ادامه پيدا كرد كه فرزندان حضرت زهرا به نام‏هاي حسن و حسين و زينب و ام كلثوم از طريق پدرشان علي(ع) سيد بودند.
تمامي ائمه معصومين و فرزندانشان از طريق علي(ع) به هاشم مي‏رسند و سيد هستند.>
بنابراين سيادت تنها انتساب به پيامبر نيست، بلكه از جهت انتساب به طالب و علي و عقيل و جعفر (فرزندان ابوطالب) و انتساب به عباس و حمزه (عموهاي پيامبر نيز سيادت حاصل شده و حضرت علي(ع) سيد بوده است و فرزندان او نيز سيد هستند<


روايات فراوان در فضيلت ذريه و خاندان پيامبر بيان شده كه حكايت از ارزش و جايگاه بلند انتساب به پيامبر دارد. پيامبر اسلام(ص) فرمود: هر خويشي و سنتي در روز قيامت گسيخته مي شود، جز خويشي با من، خواه نسبي باشد يا سببي".(2) امام رضا(ع) نيز فرمود:ما خاندان نبوت حقي كه بر مردم داريم، به خاطر پيامبر(ص) است. هر كدام كه حق خود را كه به بركت پيامبر بر مردم واجب شده، از مردم بستاند، ولي متقابلاً حق مردم را ادا نكند، حقش ساقط خواهد بود"،(3) بنابراين روايت، همان گونه كه سادات بر مردم حق دارند، مردم نيز بر آن ها حق دارند. در ضمن همان گونه كه سادات از ارج و منزلت برخوردارند، به همان اندازه لازم است مراقبت بيشتري بر كردار خود داشته باشند . اگر كسي بتواند نسبت معنوي به پيامبر پيدا كند و خود را در راه و اهداف عالي پيامبر اسلام قرار دهد و تقوا و پرهيزگاري پيشه كند، مطمناً چنين شخصيتي مقام و جايگاه برتري خواهد داشت.
در فقه براي سادات احكام خاصي آمده است،

مثلاً گرفتن زكات از غير سيد بر آنان حرام است.

تفصيل اين احكام در كتاب هاي فقهي بيان شده

 

سیادت از جانب مادر 

«کسی که به فرزندان من احترام بگذارد و آنان را تکریم کند ،

 در واقع مرا تکریم کرده است . » (پیامبر اکرم مستدرک الوسائل ، 12/367)

 

اگر کسی مادرش سید فاطمی باشد او نیز در زمره اولاد پیامبر (ص) قرار می گیرد،

 ولی به فتوای اکثر فقیهان احکام ویژه سیادت و یا برخی از آن، به او بار نمی شود.

 برخی از علماء کسانی را که مادرشان سید باشد را سید می دانند و

حتی مستحق خمس میدانند

 مانند: مرحوم سید مرتضی‏رضوان الله تعالی علیه که فتوا داده است

 که اگر کسی از طرف مادر هم به بنی‏هاشم انتساب داشته باشد خمس به او تعلق می‏گیرد

 وبعضی از فقهای دیگر نظیر صاحب حدائق هم این فتوا را پذیرفته‏اند

 اما معروف بین امامیه آنست که فقط در صورتی از خمس می‏تواند استفاده کند که انتسابش از طرف پدر باشد و فتوای معمول فقهای ما هم همین است.ولی از نظر محرمیت فرقی بین سیدهای از طریق پدری یا مادر؛با انبیای اعظام وائمه اطهار ومانند آن که ارتباط نسبی از طرف مادر دارند نیست ومساله محرمیت‏یکسان است .

 

از آن رو که سادات به پیامبر منتسب هستند،

باید مواظب رفتار خود باشند؛

زیرا انجام برخى اعمال از انسان‏هاى معمولى مشکل ایجاد نمى‏کند،

ولى انجام آن توسط انسان‏هاى با شخصیت و یا اشخاصی که به رهبران دینى منتسب هستند،

مشکل ایجاد مى کند.

بزنطى(راوي) مى گوید: در خدمت حضرت رضا(ع) نشسته بودم. سخن از سادات به میان آمد،

 عرض کردم: آیا منحرف از خاندان شما و غیر شما یکسانند؟

 فرمود: «نیکوکار ما اجرش دو چندان و بدکار ما گناهش دو چندان است».

 وظیفه ما آن است که نسبت به سادات احترام بگذاريم.

همان طور که نسبت به سایر افراد احترام می گذاریم.

 البته می توانیم در قالب شرایط تعریف شده توسط اسلام - آنان را امر به معروف و نهی از منکر نمایم. همین طور سعی کنیم با رفتار و گفتار خود به آن ها بفهمانیم که سزاوار است جایگاه و مقام سیادت را حفظ کنند. صرف سید بودن موجب نمی گردد که سادات از این عنوان سوء استفاده کنند. امام رضا (ع) وقتى که برادرش (زیدالنار) را دید که از خود تعریف مى کند و به سیادت خود مغرور شده و دائماً«ما چنین، ما چنان » مى گويد، فرمود: «این سخنان چیست که مى گویى ؟! اگر سخن تو درست باشد و فرزندان رسول خدا وضع استثنایى داشته باشند و خداوند بدکاران آنان را عذاب نکند و عمل نکرده، به آنان پاداش بدهد، پس تو از پدرت موسى بن جعفر نزد خدا گرامى ترى، زیرا وى خدا را بندگى کرد تا به درجات قرب نائل آمد و تو مى پندارى بى آن که بندگى خدا کنى، مى توانى در درجه موسى بن جعفر قرارگیرى ». سپس آیه «انهّ عملٌ غیر صالح » را قرائت کرد و فرمود: فرزند پیامبر و انتساب به پیغمبر و امام کافى نیست؛ عمل صالح لازم دارد.

سوال :

 آیا کسانی که مادر آنان سید است

 از سادات و فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها محسوب می شوند و احکام سیادت را دارند ؟


حضرت آیت الله خامنه ای :

 منتسبین به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از طرف مادر هم از اولاد آن حضرت محسوب می شوند ولی ملاک ترتب آثار و احکام شرعی سیادت انتساب از طرف پدر است .

 
حضرت آیت الله فاضل لنکرانی :

احکام فقهی/خمس/ سید را ندارند اما  از ذریه رسول الله محسوب می شوند .


حضرت آیت الله صافی گلپایگانی :

 از فرزندان آن حضرت محسوب می شوند

 ولی احکام خاص/خمس/ منتسبین از طریق پدر به جناب هاشم را ندارند .


حضرت آیت الله سیستانی :

سزاوار احترام خاص سادات هستند ولی مستحق خمس نیستند .

 
حضرت آیت الله مکارم شیرازی :

 حکم سید را دارند ولی خمس نمی توانند بگیرند

 و از لباس مخصوص سادات نمی توانند استفاده کنند

 اما شرافت سیادت دارند..


حضرت آیت الله بهجت :

ذریه محسوب میشوند ولی احکام سیادت را ندارند .


حضرت آیت الله تبریزی :

 موضوع خمس مربوط به کسیست که هاشمی یعنی منسوب به جناب هاشم از جانب پدر باشد .درمحرمیتشان شکی نیست


حضرت آیت الله صادقی تهرانی"

سادات محسوب میشوند وخمس هم به آنها تعلق میگیرد .

 جواب تفصیلی:

كسى در این تردید ندارد كه همۀ فرزندان حضرت فاطمه زهرا (س)،

 فرزندان پیامبر اسلام (ص) هستند،

 ولی باید توجه داشت که بین عنوان فرزند رسول خدا بودن و عنوان سید و هاشمی بودن فرق است،

 هر كس كه نسبتش به فاطمۀ زهرا سلام الله علیها مى‏رسد،

 از نسل پیامبر اسلام (ص) است ولی جزو سادات نیست؛

زیرا سید و هاشمی بودن عنوانی است که بر کسی که فقط از طریق پدر به هاشم منتسب باشد، صدق می کند..

 براى روشنتر شدن این مسأله به چند روایت اشاره مى‏كنیم

 

:1. حضرت امام موسى بن جعفر (ع) فرمود:

روزى به مجلس هارون الرشید رفتم.

 هارون از من سؤال کرد كه

 شما چطور خودتان را فرزند پیامبر (ص) و از نسل او مى‏دانید؟؟

 در صورتى كه پیامبر فرزند پسر نداشت و نسل انسان با فرزند پسر مى‏ماند نه دختر؟

 در جواب او گفتم: خداوند در قرآن مى‏گوید:

 « ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را هدایت كردیم و نوح را از پیش هدایت كرده بودیم و از نژاد او داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسى و هارون را. ما نیكوكاران را چنین پاداش مى‏دهیم و نیز زكریا، یحیى، عیسى و الیاس را كه همگى از صالحان هستند..

به هارون گفتم: اى هارون پدر عیسى كیست؟

گفت: عیسى پدر ندارد.

گفتم: پس چطور از نسل حضرت ابراهیم به حساب آمده است؟

 پس بدان خداوند عیسى را از طریق مادر به نسل حضرت ابراهیم ملحق ساخته است. ما هم از طریق مادرمان از نسل و ذریّۀ پیامبر اسلام محسوب مى‏شویم...

. در تفسیر عیاشى آمده است:

 روزى حجاج كسى را دنبال یحیى بن معمّر فرستاد. یحیى نزد حجاج حاضر شد. حجّاج گفت: شنیده‏ام تو گمان مى‏كنى كه حسن و حسین(ع) پسران پیامبر هستند و این را از قرآن مى‏گویى در صورتى كه من قرآن را از اول تا آخر خوانده‏ام ولى این مطلب را در آن ندیده‏ام. یحیى گفت: شما سوره انعام را نمى‏خوانى؟ در سوره انعام آمده است: « ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را هدایت كردیم و نوح را از پیش هدایت كرده بودیم و از نژاد او داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسى و هارون را. ما نیكوكاران را چنین پاداش مى‏دهیم و نیز زكریا، یحیى، عیسى و الیاس را كه همگى از صالحان » مگر عیسى در این آیه از نسل و ذریّۀ ابراهیم(ع) شمرده نشده است؟ حجاج گفت: درست مى‏گویى. این آیه را خوانده‏ام[

.3. ابو جارود مى‏گوید:

 امام باقر (ع) فرمود: اى اباجارود اینها دربارۀ حسن و حسین(ع) به شما چه مى‏گویند؟ گفتم: به ما مى‏گویند: حسن و حسین (ع) فرزندان پیامبر(ص) نیستند. امام فرمود: شما چگونه براى آنان دلیل مى‏آورید؟ گفتم: ما با آیۀ "و من ذریته داود و سلیمان" استدلال مى‏كنیم. امام فرمود: آنان در جواب شما چه مى‏گویند؟ گفتم: آنان مى‏گویند: پسر دختر، فرزند نامیده مى‏شود ولى این فرزند صلبى نیست. امام فرمود: شما به آنان چه مى‏گویید؟ گفتم: ما آیۀ "ندع ابنائنا و ابنائكم" را براى آنان مى‏خوانیم كه پیامبر(ص) به حسن و حسین، پسر اطلاق كرده است. امام فرمود: آنان چه مى‏گویند؟ گفتم: آنان مى‏گویند: در زبان عربى و در میان مردم عرب، به پسران دیگران، «پسرم» اطلاق مى‏كنند. (پسر، پسر توست ولى شخص دیگرى به این پسر تو مى‏گوید: «پسرم فلان چیز را بیاور»)

 امام فرمود: اى ابا جارود از كتاب خدا برایت آیه‏اى مى‏گویم.

خداوند مى‏گوید:

 "حرّمت علیكم امهاتكم و بناتكم"

 تو از آنان بپرس آیا پیامبر مى‏تواند دختران حسن و حسین (ع) را بگیرد؟

اگر گفتند: مى‏تواند، دروغ مى‏گویند

و اگر بگویند نمى‏تواند دختران حسن و حسین (ع) را بگیرد،

در این صورت ثابت مى‏شود كه حسن و حسین (ع) فرزندان صلبى پیامبر (ص) هستند..

بنابراین زنى كه از نسل پیامبر(ص) است، همۀ فرزندان او از نسل پیامبر(ص) هستند گرچه شوهرش سیّد نباشد، اما احکام و آثار فقهی که برای سیادت بیان شده است مختص به کسانیست که از طرف پدر انتساب داشته باشند.

حضرت امام خمینی ره در پاسخ به سؤالی در این زمینه فرموده اند

:"گرچه منتسبین به پیامبر اكرم «صلى الله علیه و آله» از طرف مادر هم از اولاد رسول اكرم «صلى الله علیه و آله» محسوب مى‏شوند، ولى ملاك ترتب آثار و احكام شرعى سیادت، انتساب از طرف پدر است."

گفتنی است که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) همانگونه که به پیامبر از طریق حضرت فاطمه منتسب هستند همچنین از طریق پدر یعنی حضرت علی (ع) به هاشم منتسب هستند.

صدقه دادن به سادات

به نظر اكثر مراجع دادن صدقه مستحبی به سید  اشكال ندارد 

 در حالیكه اكثر مردم فكر می كنند دادن صدقه مستحبی  به سید حرام است.

امام خمینی: سید نمی تواند ازغیرسید زكات بگیرد 

ولی اگرخمس وسایر وجوهات،كفایت مخارج اورا نكند واز گرفتن زكات ناچار باشد،

می توانداز غیر سید زكات بگیرد

.ولی احتیاط  واجب آن است كه اگر ممكن باشد،

فقط به مقداری كه برای مخارج روزانه اش ناچار است بگیرد.

1:ایت الله فاضل:سید می تواند از سید زكات بگیرد ولی ازغیر سید نمی تواند......

2: ایات عظام خوئی،گلپایگانی،تبریزی،صافی:بقیه مساله ذكر نشده .

3:ایت الله بهجت:فقط به مقداری كه برای مخارج سالانه اش ضروری  باشد گیرد

 واگر در اثناء سال بی نیاز شد آن را عودت یا با اذن زكات دهنده به مصرف مستحقین زكات برساند وخودش از خمس استفاده كند.

ایت الله مكارم:زكات گیرنده از سادات نباشد مگر اینكه زكات دهنده هم از سادات باشد،

ولی اگر خمس وسایر وجوهات كفایت مخارج آن را نكند  

 وناچار به گرفتن زكات باشند،می تواند از غیر سادات زكات بگیرند،

اما احتیاط واجب آن است كه فقط به مقدار مخارج روزانه بگیرند.

ایت الله زنجانی:سید می تواند از غیر سید زكات مستحبی بگیرد

 ولی نمی تواند از غیر سید زكات واجب بگیرد،

البته اگر خمس وسایر وجوهات كفایت مخارج آن را نكند

وناچارباشد كه از زكات واجب غیر سید استفاده كند ،مانعی ندارد.


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 15 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , roudzard.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com